بهزاد عمرانی: اهل سلبریتی‌بازی نیستیم

سال91 بود که اداره تئاتر در خبری کوتاه اعلام کرد که گروه موسیقی بمرانی با 5اجرا در تئاتر، عنوان فعال‌ترین گروه موسیقی تئاتر کشور را از آن خود کرده است. بچه‌های بمرانی در آن سال‌ها «آسمان زرد و خورشید آبی» و «جوراب‌های لخت» را به‌صورت زیرزمینی منتشر کرده و در کافه‌ها و مجالس متعددی برنامه اجرا کرده بودند.

سال91 بود که اداره تئاتر در خبری کوتاه اعلام کرد که گروه موسیقی بمرانی با 5اجرا در تئاتر، عنوان فعال‌ترین گروه موسیقی تئاتر کشور را از آن خود کرده است. بچه‌های بمرانی در آن سال‌ها «آسمان زرد و خورشید آبی» و «جوراب‌های لخت» را به‌صورت زیرزمینی منتشر کرده و در کافه‌ها و مجالس متعددی برنامه اجرا کرده بودند.

کمی بعدتر «اتوبوس قرمز» شهرت از راه رسید و یک آلبوم ویژه کودکان و چند پیشنهاد برای ساخت موسیقی فیلم، اوضاع و احوال گروه بمرانی را حسابی تغییر داد. آنها با ساخت و اجرای موسیقی برای فیلم خواب‌زده‌های فریدون جیرانی موقعیت خود را مستحکم کردند و این روزها با کارنامه‌ای که 2آلبوم «مخرج مشترک» و «گذشتن و رفتن پیوسته» هم به آن اضافه شده یکی از گروه‌های فعال و خوش‌سلیقه موسیقی کشور به‌شمار می‌روند.

نام گروه بمرانی البته این روزها بیشتر در محافل سینمایی و در بین سینمادوستان زمزمه می‌شود. اکران همزمان 3فیلم که در آنها بمرانی به‌عنوان یک گروه موسیقی، حضوری قابل توجه داشته سبب شده تا اعضای این باند رکورد جالبی را به نام خودشان در سینمای ایران به ثبت برسانند.

پرده نقره‌ای با حضور ویگن و شادمهر

دهه40 بود که ویگن به‌عنوان یک‌خواننده در فیلم‌های مختلف جلوی دوربین ایستاد. او در نقش یک خواننده کارش را چنان خوب به انجام رساند که سیل پیشنهادهای سینمایی زندگی سراسر موسیقی او را تحت‌تأثیر قرار داد. البته به‌جز ویگن خواننده‌های دیگری هم ایفای نقش خودشان در مقام خواننده را در فیلم‌های سینمایی تجربه کردند اما روزهای انقلاب، سینما و موسیقی را دستخوش تغییراتی بنیادین کرد.

در سال‌های بعد از انقلاب تنها شادمهر عقیلی بود که توانست در نقش خواننده و در واقع همان کاراکتر واقعی خود در سینما ظاهر شود. بعداز شادمهر خواننده‌های دیگری با وسوسه سینما مقابل دوربین ایستادند اما نقش‌های فرعی و یا غیرمرتبط با فضای موسیقایی سبب شد تا کمتر به چشم بیایند و در دنیای سینما ندرخشند.

بهزاد و شرکا مشغول کارند

اگر همین الان برای خرید بلیت فیلم‌های روی پرده سینماهای کشور اقدام کنید می‌توانید ساز و آواز بچه‌های گروهی که بهزاد عمرانی در سال87 به‌طور رسمی پایه‌گذاری کرد را در 3فیلم رد بزنید. «بی‌نامی» ساخته علیرضا صمدی در تیتراژ خود از قطعه «خیابونا» از آلبوم آخر گروه بمرانی استفاده کرده است. در فیلم «کلمبوس» ساخته هاتف علیمردانی هم قطعه «خارجی» که در آلبوم جدید این گروه می‌آید مورد استفاده قرار گرفته که ظاهرا دلیل آن درخواست شخصی فرهاد اصلانی بازیگر این فیلم از گروه بمرانی بوده است.

به‌جز اینها اما فیلم پرحاشیه کمال تبریزی هم با بمرانی حال و هوای جالبی پیدا کرده است. منهای موسیقی متن فیلم که ساخته گروه بمرانی است در پلانی از فیلم هم نوازنده‌های گروه به همراه خواننده در خیابان‌های استانبول جلوی دوربین قرار گرفته‌اند تا شاید سرگشتگی‌های نقش اول فیلم با بازی حامد بهداد را صیقل دهند و درد غربت و آوارگی را برای ایرانیان مهاجر التیام بخشند.

بهزاد عمرانی در گفت‌وگو با همشهری:

اهل سلبریتی‌بازی نیستیم

صدای بمرانی این روزها در سینماها خوب شنیده می‌شود.

راستش این 3فیلم که اتفاقی همزمان اکران شده‌اند 3داستان متفاوت دارند. من و گروهم به‌واسطه سال‌ها فعالیت در تئاتر دوستان بسیاری داریم و آنها همیشه به ما لطف داشته‌اند. آهنگساز فیلم بی‌نامی از دوستان من بودند و خواستند یک قطعه از کارهایمان را برای تیتراژ فیلم در اختیارش بگذاریم. درباره فیلم کلمبوس هم چون آقای اصلانی درنظر ما بسیار عزیز و محترم هستند نتوانستیم در مقابل خواسته ایشان برای استفاده از یک قطعه از کارهایمان در فیلم کلمبوس که ایشان در آن ایفای نقش می‌کنند «نه» بگوییم. در مورد مارموز هم ساخت موسیقی و تیتراژ را به پیشنهاد خود آقای تبریزی بر عهده گرفتیم و در واقع یک پروژه حرفه‌ای سینمایی تلقی می‌شد.

باز هم درگیر سینما هستید یا نه؟

راستش چند پیشنهاد داشتیم اما درگیر شدن در کار فیلم کمی برایمان ترسناک است و ترجیح می‌دهیم سراغ پیشنهادهایی برویم که واقعا قلقلک‌مان بدهد. الان هم 2آلبوم آماده داریم که در انتظار مجوز است. یکی آلبوم سیزده چهل(1340) و دیگری آلبوم موسیقی متن فیلم مارموز. به‌جز این درگیر ضبط یک آلبوم دیگر هم هستیم و از این روند تولید واقعا خوشحالیم.

تجربه‌های تئاتری و سینمایی‌تان نشان می‌دهد که گاهی هم به‌خاطر اخلاقیات و شاید رودربایستی کارهایی را انجام داده‌اید، اینطور نیست؟

راستش ما دهه شصتی هستیم و به قولی کمی اخلاق برایمان باقی مانده است. من نمی‌توانم به یک بزرگ‌تر نه بگویم یا به کسی که از من کمک می‌خواهد جواب سربالا بدهم. البته کار در تئاتر هم باعث شده ما خودمانی‌تر رفتار کنیم و اسیر سلبریتی‌بازی‌های مرسوم نشویم. راستش ما اهل قیافه گرفتن نیستیم.

منبع: روزنامه همشهری - مسعود میر
ارسال نظر