اوبر، اسنپ یا تپسی: کدامین موفق خواهند بود
آیا کپی پرداری از الگوی اوبر میتواند منجر به توسعه و رشد این سازمانهای مشابه گردد؟
کالیفرنیا و دو شهر مهم آن یعنی لوس آنجلس و سانفرانسیسکو مظاهر شهرهای بدون تاکسی هستند. زندگی در این شهرها بدون داشتن خودرو تقریبا غیر ممکن است. اگر چه در شمال کالیفرنیا و سانفرانسیسکو میتوان قطارهای درون شهری و اتوبوس را ملاحظه کرد، اما این داستان در جنوب کالیفرنیا و لوسآنجلس به مراتب بدتر بوده و شاید فقط بتوان گهگداری اتوبوسی را آنهم در مناطق محدودی پیدا کرد.
به گزارش عصر خودرو، این نقیصه در سیستمهای حمل و نقل عمومی در این ایالت آمریکا، برای توسعه دهندگان نرمافزاری و کسایی که دربدر بدنبال فرصتها میگردد فرصت بکری را فراهم ساخت را بتوانند این کمبود را به منبع درآمدی خویش تبدیل سازند. اینگونه شد که هرشخصی که خودروی و زمانهای خالی در طول روز در اختیار داشت، میتوانست یک پتانسیل خود برای تبدیل شدن به یک تاکسی را داشته باشد. به این ترتیب دیگر لازم نبود که بجای یافتن راهحلی برای رفتن به فرودگاه تامل کنند. بلکه این اوبر بود که بجای دریافت 100 دلار کرایه تاکسیهای فرودگاهی، یا پرداخت روزی 10 دلار هزینه پارکینگ فرودگاهی، خودرویی با نرخ ارزان در حدود 50 دلار در اختیار مسافر قرار دهد که او را ترغیب به استفاده مداوم سازد. اینگونه هم مسافر راضی بوده و هم راننده خودرو از اوقات خالی خود درآمدی کسب مینمود که موجب رضایتمندی ایشان میگردید.
ایده اوبر بلافاصله در تمامی کشورها به تقلید درآمد و اکنون نمونههای مشابه آن را با عنوان اسنپ، تپسی، آژانسی و کارپینو در کشور خودمان شاهد هستیم. آیا کپی پرداری از الگوی اوبر میتواند منجر به توسعه و رشد این سازمانهای مشابه گردد؟
از نظر نگارنده این ایده مانند بسیاری از ایدههای دیگر که برای آن ایده تطابق با فرهنگ دیده نشده است، به دلایل زیر نمیتواند دوام زیادی داشته باشد مگر اینکه این سازمانها در راهکارهای اجرایی خود موجب تفاوتهایی گردند:
1- شرکت اوبر از راننده و خودروهای آزاد در سطح شهر استفاده میکند. شرط لازم عضویت این است که خودروی مورد استفاده تاکسی نبوده و برای حمل و نقل عمومی طراحی نشده باشد.
2- اگرچه شرطی برای شاغل نبودن راننده عنوان نشده است، اما عموما کسانی از این درآمد استفاده میکنند که در مسیر رفت یا بازگشت به خانه خود باشند. یا زمانهای خالی در طی روزهایی در اختیار دارند. در حقیقت شغل اصلی کسانی که خودروی خود را در اختیار میدهند مسافرکشی و حمل مسافر نیست.
3- در ایران علاوه بر تاکسیهای عمومی، بسیاری از رانندگان دیگر نیز به این امر روی آوردهاند. بسیاری از ماشینهای شخصی را میتوان در طول روز مشاهده نمود که کار اصلی آنان حمل مسافر است. با حضور نرمافزارهای ذکر شده، این امر به نوع دیگر به عنوان شغل اصلی رانندگان تبدیل خواهد شد.
4- حضور اوبر یکه و تنها باعث گردید که کل بازار را در اختیارش قرار گیرد. اما حضور تقریبا همزمان چهارشرکت اگرچه موجب رقابتپذیری بیشتر خواهد گردید اما این امر تا جایی ادامه پیدا خواهد که حاشیه سود هر یک از از شرکتها به کمترین میزان رسیده و بیش از ان امکان کاهش هزینه نداشته باشند. بعد از آن شاهد خواهیم بود یکایک این شرکتها از متن رقابت خارج شده و به جای آن رانندگان عادی که اکنون یادگرفتهاند که میتوانند با قیمتهای کمتر به مسافرکشی بپردازند فعالیت کنند.
5- اگرچه حضور بیشتر شرکتهای رقیب میتواند تا حدی قیمتها را کاهش دهد اما هماهنگی و همسویی این شرکتها در قیمتگذاری مسیرها (که اکنون تقریبا اینگونه است) داستان تاکسیهای تلفنی تهران را تداعی خواهد کرد که با وجود این همه مسافر در سطح شهر اما رانندگان آنها را میتوان ملاحظه کرد که در زیر سایه درخت چرت میزنند.
الگو برداری اگرچه میتواند نیاز به طراحی چرخ را و از ابتدای مسیر از بین ببرد. اما گاهی لازم است همه جانبه و کلیتر به الگوهای موجود توجه کرد.