جمال صدری؛ معلمی به مفهوم درست کلمه
جمال صدری بیش از پنج دهه سابقه معلمی دارد و بسیاری از همشهریان اصفهانی بهواسطه او با ادبیات ایران و زبان فارسی آشنا شدهاند. او در کنار علاقه خاص به معلمی، سعی کرده تا با کردار، گفتار و دانش خود یک معلم واقعی باشد. معلمی که نهتنها درس میدهد بلکه دانش آن را دارد که خود در جایگاه مؤلف و محقق، سخنهای تازه برای علاقهمندان به ادبیات فارسی آورد و در مقام یک منتقد تیزبین، ضعفها و کاستیهای کارهایی که برای دانشآموزان بانامهای مختلف ارائه میشود را علمی و دقیق بازگو کند.
سعید آقایی/ اصفهان امروز: جمال صدری را میتوان از آن دست معلمانی دانست که زندگیشان در مفهوم «عشقِ معلمی» گذشته است. وی در نهمین روز شهریور سال 1322 شمسی در روستای مشکنان، چشم به جهان گشود.
«در روستای ما بچهها مکتب میرفتند، من که هفتساله شدم، نخستین سالی بود که مدرسه به روستای ما آمد و من به مدرسه رفتم. تا چهارم ابتدایی را در روستای خودم بودم. بعد تا سیکل اول، کلاس نهم را در تودشک و کوهپایه گذراندم و سپس وارد دانشسرای مقدماتی در اصفهان شدم. برای خدمت مرا به قم اعزام کردند و من دو سال در روستاها و پنج سال را در شهر قم مشغول بودم. در همانجا دیپلم ادبی گرفتم و کنکور امتحان دادم و برای تحصیل به دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان وارد شدم.»
از عشق فراوانش به معلمی سخن اینگونه میگوید: «عشق من به معلمی به خاطر رفتار و کردار معلم کلاس اول، آقای فضلالله وحدت برادر نصرتالله وحدت، هنرپیشه معروف فیلمفارسیهای قدیم است. وی مرا عاشق معلمی کرد که تا امروز این عشق ادامه دارد.» بعد به خاطرهای عجیب اشاره میکند و آن زمانی است که وحدت، همان معلم کلاس اول باید از روستای آنها میرفته است. داستان با بدرقه دانشآموزان تمام میشود. ولی وی نکتهای در مورد این خداحافظی میگوید: «یکی از بچهها مقداری از خاک جای پای معلم را برداشت و در یک دستمال ریخت و در جیب خودش نگه داشت.» وی همچنین یادی از معلم چهارم ابتدایی خود آقای اکبر رضایی میکند که البته این معلم ادامه تحصیل داده و هماکنون یک دکتر داروساز است. این معلم خوشبیان هم تأثیر بسزایی در روند کاری و علاقه وی به ادبیات داشته است.
وی کارش را در اصفهان و با دبیرستان صدر اصفهانی در خیابان ارتش شروع میکند. نکتهای از آغاز کار این دبیرستان میگوید: «معاون گفت شما چه کلاسی درس میدهید؟ آن روز دبیرستان شش کلاس بود. گفتم: هر کلاسی و هر درسی که از ادبیات باشد» و بعد ادامه میدهد: «از کلاس رفتن نترسیدم و بعد چون موفق بودم پس از دو سال، بخشی از کارم را به دبیرستان شهبانو که امروز صفورا نامگرفته و در خیابان نظر غربی واقع است، منتقل کردند.» او همیشه معلم بوده و تنها بنا به یک ضرورت، یک سال بعد از انقلاب مدیریت دبیرستان دانشگاه را قبول میکند و باز دوباره به کلاس و تدریس برمیگردد.
صدری سال 1374 با چهار سال اضافهخدمت، بازنشست میشود ولی تا امسال هنوز در کلاسهای درس به تدریس مشغول است. او باافتخار میگوید: «من 55 سال است معلمی کردهام. هنوز با این سن در عشق و انگیزهام به تدریس با اولین روز فرقی نکرده و با همان علاقه و مطالعه به سر کلاس میروم. کلاس برای من مثل دریا برای ماهی است.» او با تأکید بیشتر به روی همین عشق معلمی میگوید: «راضی هستم که شغلم معلمی را درست انجام دادهام. اگر همین فردا هم برگردم و بگویند چهکاره میخواهی شوی، میگویم معلم!» و همانطور با اعتمادبهنفس ادامه میدهد: «پایم را در کلاس درس که میگذاشتم بیرون کلاس را فراموش میکردم. هرگز در هیچ جلسهای با هیچ همکاری سر حقوق بحث نکردهام. من معلمی را انتخاب کردهام.»
در پاسخ به این پرسش که چرا باید ادبیات آموخت؟ میگوید: «ادبیات و زبان فارسی، پرچم ملیت ماست. زبان فارسی که من به آن عشق میورزم در دنیا بینظیر است و اگر ما حافظ این ادبیات و زبان نباشیم، پرچم خود را ازدستدادهایم.» صدری ادامه میدهد: «اسلام از عربستان بود و با گسترش در هر کشوری که رفت، زبان آن کشور را تغییر داد و عربی کرد. سوریه و مصر دو نمونه مهم هستند. تنها کشوری که این را نپذیرفت و زبان را از دست نداد، ایران بود. اسلام به سمت هند، تاجیکستان و ... از مسیر ایران گذشت.»
وی در مورد آموزش ادبیات و زبان فارسی در مدرسهها نیز چند نکته را توضیح میدهد: «کجرویها در برخی از درسهای انتخابشده کتابهای درسی؛ عدم رغبت محصلان، دشواری متن و عدم لذت ادبی از سوی دانشآموز از مواردی بود که وی به آنها اشاره کرد. صدری خود با مسعود تاکی و دکتر نوریان، سه مؤلف کتاب ادبیات فارسی سال اول است که در بازه بین 1374 تا 1394 در دبیرستانها تدریس شده است. وی گواهی و اعتراف همکاران خودش درباره این کتاب را نیز اینگونه بیان میکند: «همکاران ادبی بارها گفتهاند کتاب سال اول از کتاب سالهای دیگر پختهتر، هماهنگ با دانشآموز و دلنشینتر است.» صدری از همینجا گریزی هم به نحوه تألیف کتاب و نبود بررسی و پایش نگاه معلمان در آنها دارد و میگوید: «اول کتاب چاپ میشود و بعد برای معلم میفرستند و برایش کلاس میگذارند. درحالیکه این کتاب باید امسال در اختیار معلمان قرار بگیرد تا در یک سال، معلمان سراسر کشور، حرفهایشان را بزنند و بعد با توجه به نظر آنها، نسخه آموزشی چاپ شود.»
این معلم باسابقه، دلپری از کنکور و اخلاقی که بهتبع آن در جامعه دانشآموزی و معلمی پدید آمده است دارد و میگوید: «بچهها به واسط کنکور، بندبازی را یاد گرفتهاند، نه سواد را! حالا امپراطوریهایی در آموزشوپرورش بهواسطه کنکور توسط شرکتها و مجموعهها ... به وجود آمده است.»
این معلم باتجربه و به خاطر علاقه شدید به زبان فارسی و تهاجمی که امروزه به خاطر فضای مجازی به آن احساس میکند در هر جلسه کلاس خود، 20 واژه که هم فارسی دارد و هم غیرفارسی را معرفی میکند و از دانش آموزان خود میخواهد که فارسی را بهتر بفهمند و بیشتر پاس بدارند. البته در استفاده از واژههای فارسی نکتهای دارد و میگوید: «به استفاده از واژههای کهن و باستانی معتقد نیستم. واژهها باید زنده باشند.»
راضی هستم که شغلم معلمی را درست انجام دادهام. اگر همین فردا هم برگردم و بگویند چهکاره میخواهی شوی، میگویم معلم!
جمال صدری بهغیراز کتاب درسی سال اول، تألیفاتی نیز دارد. کتاب «گویش مشکنان» درواقع، اصل آن مربوط به پایاننامه لیسانساش باراهنمایی استاد مهریار بوده است که توضیح میدهد بعد سه سال دیگر روی آن کارکرد. وی میگوید: «این گویش، گویش قدیم اصفهان بوده که تا قرن هشتم هجری در اصفهان استفاده میشده است. یهودیان اصفهان نیز با همین گویش صحبت میکنند. این گویش به گویش مردم گز اصفهان، میمه، منطقه جرقویه و دنباله زایندهرود تا ورزنه نزدیک است.» بالاخره کتاب گویش مشکنان پس از دو سال رفتوبرگشت به فرهنگستان و ویرایش و تصحیح، توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر شد.
اثر دیگر صدری بانام «آهنگشناسی شعر فارسی» است. این کتاب نزدیک سیسال پیش نسخه اولیه آن روانه بازار شد و دو بار ویرایش و تصحیحشده است. او با نظام تازهای از آموزش وزن شعر فارسی این اثر را نگاشته است. اثری که در مراکز موسیقی بیشتر مورد استقبال قرارگرفته است. داستان عروض و وزن شعر را هم توضیح میدهد و مشخص میکند که چرا نباید از روش وزن شعر عربی و اوزان متداول در عروض استفاده کرد و مزیت کار او در ایرانی بودن و متکی به زبان و فرهنگ و ساخت شعر فارسی است.
صدری از کتاب دیگرش که امیدوار است مجوزش بهزودی بیاید و منتشر کند همسخن میگوید: «یک سال طول کشید تا تمام گلستان را بدون ضربه خوردن به کلام سعدی، از واژههای عربی پیراستم و به واژه فارسی آراستم. بیش از هزار واژه را فارسی کردم.» وی نام این اثر را «گلستان امروز» نهاده است.