جشنواره‌ای که محروم می‌آید و مظلوم می‌رود

سال ۱۳۶۶ بود که جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان در حد محدود پا به عرصه سینمای ایران گذاشت اگرچه از گذشته خود در رژیم پهلوی خاطره خوشی به همراه نداشت.

جشنواره‌ای که محروم می‌آید و مظلوم می‌رود
حسن روانشید| آن زمان نیز این شهرداری بود تا قد علم کند و از معدود کسانی که دستی بر آتش داشتند بخواهد این چراغی را که می‌تواند در آینده پرفروغ باشد روشن نگهدارند تا همچنان تابناک باشد. زیرا کودکان و حتی نوجوانان هنوز جایگاه خود را در بستر هنر هفتم نیافته و این دفاع مقدس بود که توانست برتری خود را در جنگ هفتادودو ملت به ثبوت برساند و سوژه‌های ناب را برای نسل‌های در حال رشد به همراه بیاورد. جنگی نابرابر با انحصارطلبان جهانی پشت سر کشوری کوچک در همسایگی ایران و این آزمونی بزرگ بود تا نوجوانان بتوانند با دست بردن در شناسنامه‌های خود حماسه‌هایی بسازند که هرکدام سناریویی برای یک فیلم مستند باشد. این انتخاب آغاز عروجی بود تا در سال‌های اول بتواند ایران و بعضی از کشورهای متمایل به فرصت دادن به کودکان و نوجوانان را به‌منظور ابراز لیاقت و توانایی‌های خود به این‌سو کشانده تا در سنوات بعد نیز همین ساخته‌ها عازم دیگر فستیوال‌های جهانی در این رده سنی شوند. سال‌های رؤیایی برای جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان ایران در اصفهان بین ۱۳۸۰ تا 1394 بود که پس‌ازآن با تغییراتی همچون شکاف‌های عمیق در اجرا روبرو شد زیرا یکی دو سالی مهاجرت نمود و سپس به‌عنوان اینکه اصفهان تنها نمی‌تواند مجری آن باشد به نحوی تقسیم شد و این چندگانگی به‌نوعی باعث تنزل در عرضه گردید. شاید به جرأت بتوان زنده‌یاد زاون قوکاسیان را یکی از ستون‌های آن در طی تمام دوران طلایی جشنواره دانست که اجازه نداد محتوای آن متزلزل شود و کسانی که این مسیر را انتخاب کرده بودند مأیوس گردند. اما یکی از نقاط ضعف بعضی از تجمعات هنری این است که به‌مرورزمان قائم‌به شخص شده تا پس از عروج، ایستایی و عقب‌نشینی حامی‌ها کم آورده و مأیوس شوند و این اتفاق طی دهه اخیر افتاد و جشنواره جایگاه خود را آنچنان که باید حفظ نکرد. اگرچه سال گذشته یکی از منحصربه‌فردترین دوران سی‌وچهار قسمتی جشنواره بوده که در حصر کرونا پا می‌گرفت اما امسال با وجود ادامه حضور ویروس اما سعی شده بود رنگ و جلایی تازه داشته باشد که البته بازهم نتوانست از حضور پرشور بچه‌ها در جمع بهره ببرد. پسرم رسول از نبی قلی زاده، لیپار از حسین ریگی، بلیط از مرتضی رحیمی، تیام از امیرحسین عنایتی و راز قلعه از کریم رناسیان را می‌توان از نمایش‌های برتر این جشنواره دانست که عصر روز چهارشنبه ۲۱ مهر مراسم اختتامیه آن که چند سال پیش می‌رفت تا بین‌المللی شود، در انزوا و همانند یک نشست محلی با حضور معدودی از چهره‌های جوان که این روزهای کرونایی را دست‌وپاشکسته به امور سینمایی می‌پردازند بدون حضور شهردار و بعضی متولیان مطرح تنها با قرائت یک پیام کوتاه و چند پاراگرافی ایشان مظلومانه به پایان رسید. دو روز قبل برگزاری این نشست ختم «ایمان رحیم‌پور» کارگردان مراسم اختتامیه پیرامون جزئیات برگزاری گفته بود: نشست حدود ۲ ساعت ادامه خواهد یافت و امیدواریم با توجه به آیتم‌هایی که برای تنوع در مراسم در نظر گرفته‌ شده برنامه خوبی را پشت سر بگذاریم و مدعوین با رضایت از سالن خارج شوند. رحیم‌پور همچنین اعلام کرد علاوه بر اهدای جوایز بخش‌های مختلف امسال دو قسمت ویژه برای اختتامیه در نظر گرفته شده است که یکی نکوداشت زنده‌یاد فرشته طائرپور تهیه‌کننده فقید سینمای کودک و دیگری یادمان شادروان محمد ابوالحسنی تهیه‌کننده فقید سینما و عرصه وب سری است که برگزار خواهد شد و البته جا داشت یادی هم از مرحوم زاون به‌عنوان یکی از ستون‌های این رویداد و سینمای این شهر می‌شد که پس از عروجش نه‌تنها جشنواره فیلم کودک و نوجوان بلکه سینمای اصفهان هم نتوانست شکوفایی دهه‌های هفتاد و هشتاد را بازیابد که لنگان‌لنگان سال‌های متمادی را سپری کرده و طی دو سال گذشته این رکود با حضور میهمان ناخوانده‌ای به نام ویروس کرونا مضاعف شود و جشنواره را از مبحث سینما و احترام به کسانی که در دامنه آن تلاش می‌کنند به‌سوی نوعی شب‌نشینی دورهمی بکشاند و گروهی از حاشیه و مزایای آن بتوانند به‌عنوان کادر اجرایی به‌صورت حضوری و پروازی بهره‌مند شوند. شاید شورای اسلامی ششم و شهردار انتخابی آن بتوانند تحولی در این مسیر ناهموار به وجود آورند و حداقل قسمتی از بودجه هدررفته این دورهمی را به تعداد انگشت‌شمار یک دست به جوانان شهر اختصاص دهند و از آن‌ها بخواهند برای جشنواره سی و پنجم فیلم‌هایی فاخر از اصفهان و آنچه در آن اتفاق می‌افتد، بسازند که در غیر این صورت نفس جشنواره برای آینده همان است که بوده تا محروم بیاید و مظلوم برود و شمارگان سالگرد خود را اینگونه افزایش دهد!
ادامه دارد
ارسال نظر