ضعف مطلق
حسن روانشید| دولت سیزدهم مدعای آن را دارد که میخواهد تحولی اساسی در قوه مجریه ایجاد نماید و اگر بهواقع چنین است باید خانهتکانی مطلق را از وزارتخانههای ناتوان در اجرای مسئولیتها شروع کند زیرا این تسبیح 17 دانه کافی است تنها یک مهره ساییده یا شکسته در خود داشته باشد تا بهمرورزمان بقیه آنها را هم متزلزل نماید. باور کنیم این نقص را نمیتوان با رنگ و لعاب و سرخاب و سفیدابهایی که به آن مالیده میشود اصلاح نمود بلکه ناچارند کل ساختمان را ضمن مجزا کردن کلمه مقدس جهاد از آن تغییر اساسی و بنیادی دهید زیرا آنچه در یکصد روزی که از عمر دولت سیزدهم میگذرد شاهد ضعف مطلق در این ارگان است که گویا هزاران موریانه طی این سالها به جان آن افتاده و بافتهایش را جویدهاند! از مشکلات ریزودرشت پیرامون کشاورزی و آبخیزداری ضعیف و همچنین یکپارچه کردن این صنعت با آبیاری قطرهای و بارانی میگذریم که هنوز هم ۹۳ درصد از ذخایر آب سرزمینی توسط آن بلعیده میشود و
طی این سالها نتوانسته است معضل کوچک و پیشپاافتادهای به نام خرید استراتژیک ترین محصول موردنیاز کشور یعنی گندم را که هنوز هم درصد بالایی از ذخایر آب سرزمینی که صرف خودکفایی در تولیدات آن میشود و سه سال پیش توانست گوی سبقت را از واردات برباید و مازاد تولید را بهگونهای صادر کند اما دکترین وزارت جهاد کشاورزی با دهها مشاور کنار وزیر، معاونان و مدیران قادر نبودند این تحول را مدیریت کرده و با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه برسند که محصول تولید داخل را اگر به هر قیمتی از کشاورز بخرند برنده واقعی هستند زیرا سرجمع مخارج واردات بیش از چند برابر پرداختهای مادی و معنوی برای دولت و نظام هزینه دارد! همین مسئله بهتنهایی میتواند دلیل بارزی برای ثبوت ضعف مطلق در ساختار این وزارتخانه باشد که اگر موارد متعدد دیگر و از شاخصترین آنها صادرات درختان نخل بارور جنوب به کشور قطر را هم به آن اضافه کنیم نورعلی نور خواهد شد! تنشهای حاصله در این مجموعه یکی دوتا نیست که بهراحتی بتوان آنها را تجزیهوتحلیل و درنهایت توجیه کرد زیرا دستبردل هریک از کشاورزان ریزودرشت بگذارید فریاد آخ دردهای بیدرمان آنها به آسمانها خواهد رسید.
سال گذشته میزان زیتونکاری در کشور آنقدر نبود اما متولیان آن در وزارت جهاد کشاورزی ۱۴۰۰ را سال پربرکتی برای این قشر اعلام کردند و به گفته خودشان سال «زیتون آوری» خواهد بود. بر همین اساس پیشبینی شد بیش از 20 هزار تن زیتون تنها از باغهای رودبار برداشت میشود اما حالا که فصل در حال اتمام است تنها 12 هزار تن زیتون بهدستآمده تا مسئولان این وزارتخانه کماکان سرمایه زمستانه و وزش بادهای گرم در زمان گلدهی زیتون را موجب بیباری درختان عنوان کنند و صدای زیتونکاران را درآورده تا بگویند، چرا آفت مگس زیتون که سالهاست مثل خوره به جان درختان افتاده را تنها با وعدهووعیدهای تکراری پشت سر میگذارند؟! هرچند مافیای واردات زیتون از اینگونه بیتوجهیها با دمشان گردو میشکنند تا در سایه بیخیالی متولیان کشاورزی سودهای کلان به جیب بزنند! امسال هم آفت ویرانگر مگس زیتون چنان ضربهای کاری به اقتصاد و معیشت باغداران وارد کرد تا صدای تمام فعالان این عرصه را درآورد. سالهاست این وزارتخانه در آغاز گلدهی پیرامون حمایت از زیتونکاران داد سخن میدهند. اما هر وقت زمان برداشت فرا میرسد فعالان و باغداران این عرصه از اجرایی نشدن وعدههای
حمایتی شکایت دارند. وزارت جهاد کشاورزی و سازمانهای زیرمجموعه آن در استانها و شهرستانهای بهعنوان حامیانی به شمار میآیند که امسال هم مانند دیگر سالها نتوانستند کار مثبتی انجام دهند تا حداقل در راستای مبارزه با آفت مگس زیتون اثرگذار باشد. اگرچه در حال حاضر رودبار دارای شش ایستگاه ردیابی آفت مگس زیتون است تا توصیههای لازم به باغداران بشود اما صندوق بیمه محصولات کشاورزی خسارات وارده را ناشی از عدم مدیریت در باغها میداند و حاضر به پرداخت آن نیست درحالیکه سه هزار هکتار از این باغها آلوده به آفت مگس زیتون هستند که تولید و کیفیت زیتونها را بهشدت پایین میآورد. حالا در این میان باید حرف دیگری را هم شنید که مدیر جهاد کشاورزی رودبار در جواب اعتراضات دست به آمار میشود تا همهچیز را از سر خود و وزارت کشاورزی باز کند و بگوید: «تمام تقصیرها به گردن زیتونکاران است که باغهایشان قدیمی است و به کانون آفت مگس زیتون تبدیل شدهاند»! آلوده شدن یکسوم باغات زیتون رودبار به آفت تمام ماجرا نیست و واردات بیرویه زیتون از کشورهای دیگر و عرضه آن حتی در بازار رودبار که بزرگترین مرکز در خاورمیانه میباشد تیر خلاصی است که
براثر فقر مدیریت کلان و فرسودگی زیرساختهای بهروز نشده وزارت جهاد کشاورزی بر قلب رنجور زیتون ایران میخورد تا ضعف را در این مجموعه به اثبات برساند.
ادامه دارد
ادامه دارد