صنعت راکد و کشاورزی نیمه جان دو مشکل اقتصادی اصفهان

بحران‌های اقتصادی و اجتماعی استان اصفهان فراتر از اعدادی هستند که بتوان آنها را شمرد. بحران‌هایی که دلایل مختلفی دارند و اکنون همه را مبهوت خود کرده است.

صنعت راکد و کشاورزی نیمه جان دو مشکل اقتصادی اصفهان

بحران‌های اقتصادی و اجتماعی استان اصفهان فراتر از اعدادی هستند که بتوان آنها را شمرد. بحران‌هایی که دلایل مختلفی دارند و اکنون همه را مبهوت خود کرده است. هم‌اکنون همه مسئولان و به ویژه اقشار محروم جامعه استان اصفهان می‌دانند که بیکاری مهم‌ترین چالش کنونی است. بیکاری در اصفهان چالشی است که نسبت به استان‌های بزرگ دیگر، بیشتر قابل‌لمس است. وجود جمعیت بی‌شمار جوان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های استان بیشتر از هرکسی می‌توانند این مشکل را لمس کنند؛ آمارها نیز این ادعا را تایید می‌کند؛ به گونه‌ای که نرخ بیکاری اصفهان فراتر متوسط نرخ بیکاری در کشور است. وجود این بحران بزرگ در اصفهان در حالی است که کشاورزی شرق استان تن نیمه‌جانی دارد و رکود بر بخش‌های مختلف اقتصادی سایه تاریکی انداخته است. روشن است که خدمات و صنایع راکد و همچنین کشاورزیِ نیمه‌جان استان نمی‌توانند پاسخگوی جمعیت جویای کار استان باشند. با این حال با وجود تمام چالش‌ها و مشکلات، هنوز هم راهکارها و ابتکاراتی وجود دارند که با آنها می‌توان جان دوباره‌ای به اقتصاد اصفهان بخشید. برای بررسی این راهکارها و چالش‌ها با دکتر عبدالحسین ساسان، اقتصاددان شناخته‌شده اصفهانی، گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.


دولت یازدهم مهمترین چالش پیش روی خود را بیکاری جوانان می‌داند، این در حالی است که نرخ بیکاری استان اصفهان از متوسط کشوری بیشتر است. به نظر شما دلیل این موضوع چیست و چه راهکاری برای آن وجود دارد؟

یکی از علل واضح و آشکار افزایش نرخ بیکاری در استان اصفهان، خشکسالی است. خشکسالی باعث شد مناطق شرقی اصفهان که کشاورزی بسیار پیشرفته و خوبی داشت با مشکل مواجه شوند. کشاورزی در این مناطق راندمان مناسبی داشت، چون کشاورزان ماهری در این مناطق فعال هستند؛ اما متأسفانه کمبود آب سبب شد نیروی کار به ویژه جوانان از شرق استان به شهر اصفهان مهاجرت کنند. طبیعی است که یک نیروی بخش کشاورزی نمی‌تواند به سرعت در بخش خدمات و صنایع شهری جذب بشود؛ بنابراین شاید علت نخست افزایش نرخ بیکاری در اصفهان همین موضوع است. با این حال متأسفانه دولت‌ها برای تصمیم‌گیری درباره آب اصفهان سرگردان هستند. دولت نهم و دهم یکی از بزرگترین مصیبت‌های تاریخ را که هرگز در آینده به سرعت قابل جبران نیست به وجود آورد و آن مصیبت این بود که به عنوان میراب چهارمحال و بختیاری اجازه برداشت‌های خارج از طومار شیخ بهایی به همه روستاهای بالادست داد. از آن بدتر بیش از چند برابر تعداد چاه‌های عمیقِ موجود، مجوز حفر چاه صادر کردند؛ در حقیقت حفر هرگونه چاه بدون مجوز را آزاد کردند. به این ترتیب ضایعه جبران ناپذیری به بخش کشاورزی شرق استان اصفهان وارد شد که اکنون به شکل بیکاری حاد ظاهر شده و در آینده در قالب مشکلات بزرگتری خودنمایی خواهد کرد.


این بحران چه تبعاتی می‌تواند برای شهر اصفهان داشته باشد و در این بین وظیفه دولت چیست، به نظر شما راه حلی پیش روی مسئولان قرار دارد؟

دولت به هر ترتیبی که هست باید آب بخش کشاورزی را تأمین کند. نه فقط به دلیل ایجاد اشتغال باید آب شرق را تأمین کند، بلکه اگر شرق اصفهان، کشاورزی خود را از دست بدهد و اگر تالاب گاوخونی به طور کلی خشک شود، تمام منطقه مرکزی ایران به ویژه تهران دچار ریزگردها، طوفانِ غبار و فلزات سنگین خواهد شد. با این تفسیر افزایش نرخ بیکاری یکی از کوچک‌ترین معایب بی‌توجهی به زاینده‌رود است. برای اینکه هم مشکل بیکاری حل و هم بیابان‌های شرق استان اصفهان تثبیت شوند، دولت باید یک برنامه هوشمندانه کشاورزی از لحاظ انتخاب نوع کشت، مکانیزاسیون، شبکه‌های آبرسانی و آبیاری قطره‌ای برای شرق استان تدارک ببیند و تلاش کند به هر ترتیبی که هست حتی با تانکر به کشاورزان شرق آبرسانی کند. به نظر من باید کشاورزی مدرن ترویج یابد تا جوانان دوباره به آن منطقه بازگردند و هم منطقه را از فجایع زیست‌محیطی نجات دهند و هم برای خود اشتغال ایجاد کنند.


به نظر شما با این برنامه جامع کشاورزی مشکل بیکاری استان حل می‌شود؟

یک ‌قسمتی از بیکاری استان اصفهان با این برنامه کاهش خواهد یافت؛ البته وجود این برنامه شرط لازم است؛ اما شرط کافی نیست.


سرنوشت بخش بزرگی از جمعیت استان اصفهان با صنایع گره خورده، اما بحران رکود و ورشکستگیِ صنایع، عده زیادی را بیکار کرده است؛ هر از چند گاهی می‌بینیم که عده‌ای از کارگران به دلیل بیکاری یا برای مطالبات خود مقابل استانداری تجمع می‌کنند. فکر می‌کنید صنعت و تولید استان اصفهان باید به کدام سمت هدایت شود و اساساً راه خروج از این بحران چیست؟

ببینید، فقط بخش کشاورزی استان دچار بحران نشد، بلکه بخش صنعت نیز سخت دچار بحران است. بحران بخش صنعت در واقع ناشی از رقابت مرگبار است. وقتی صنایع تیراژ خود را از دست می‌دهند غیراقتصادی می‌شوند؛ برای مثال اصفهان و استان‌های مجاور می‌توانند از یکی از کارخانه‌های تولید لوازم‌خانگی تغذیه شوند؛ اما در دولت‌های نهم و دهم به طور بی‌حساب پروانه تشکیل کارگاه‌ها و کارخانه‌های تولید لوازم‌خانگی صادر شد. هم‌اکنون این کارخانه‌های لوازم‌خانگی نه‌تنها نمی‌توانند با هم رقابت سالم داشته باشند، بلکه همه آنها ناچار شده‌اند کمتر از ظرفیت ماشین‌آلات خود تولید کنند؛ بنابراین از صرفه‌جویی‌های اقتصادِ مقیاس بی‌بهره شده‌اند. طبیعی است که این صنایع بیشتر از دو راه پیش روی خود ندارند؛ راه نخست این است که محصولات خود را به کشورهای خارجی صادر کنند و را دوم این است که در داخل به رقابت مرگبار ادامه بدهند تا چندتای آنها از بین بروند؛ البته راه دوم بسیار وحشتناک است. هم‌اکنون اغلب صنایع استان با چنین مسئله‌ای روبرو هستند؛ بنابراین دولت باید برای صنایع استان اصفهان تسهیلات صادرات برقرار کند. صنایع استان تا جایی که می‌توانند باید به بازارهای خارجی دسترسی پیدا کنند. به نظر من روش‌های دیگری مانند تخصیص تسهیلات بانکی به بنگاه‌های ورشکسته مشکلی را حل نمی‌کند. مشکل اصلیِ صنایع و تولیدی‌ها، فروش محصولات است و دولت باید از طریق ایجاد اتحادیه‌های تجاری با همکاری کشورهای همسایه، از طریق گسترش دوستی و از طریق دیپلماسی اقتصادی این مشکل را حل کند؛ یعنی آقای جواد ظریف، وزیر امور خارجه همانطور که پیگیر مسئله برجام بود، اکنون باید زمینه ایجاد بازار فروش را برای صنایع فراهم کند. در غیر این صورت با شرایط موجود، صنایع، خواه ناخواه آسیب می‌بینند و بخش اشتغال استان نیز با مشکل بیشتری مواجه می‌شود.


پس شما بر این باورید تسهیلاتی که در قالب طرح رونق تولید، دولت به واحدها می‌پردازد، ناکارآمد است و این تسهیلات باید به سمت بخش صادرات محصولات صنایع هدایت شوند؟

بله همین‌طور است. همانطور که به قوانین گمرکی که خوشبختانه بسیار پیشرفت کرده است و اصلاح شده است، توجه شد، باید به بخش صادرات نیز نگاه ویژه‌ای داشت و با کشورهای دیگر پیمان‌های تجاری دوجانبه بسته شود.


به باور شما بخشی از مشکلات صنایع مانند رکود، با دیپلماسی اقتصادی و افزایش صادرات حل می‌شود؛ اما برای خروج از رکود، چگونه می‌توان تقاضای مؤثر داخلی را تحریک کرد؟

تقاضا این‌طور نیست که حد نداشته باشد؛ تقاضا برای یک سری از کالاها حتماً به مرز اشباع می‌رسد. برای مثال وقتی همه خانواده‌ها موبایل موردنیازشان را خریده‌اند، دیگر تا یک‌زمان مشخص که تکنولوژی این وسیله تغییر نکند، خرید نمی‌کنند. به همین دلیل شرکت‌های تولیدکننده تلفن همراه و دیگر لوازم الکترونیک، به طور پیوسته مدل و فناوری محصول خود را تغییر می‌دهند و شما مجبور می‌شوید تلفن سالم و مناسب فعلی خود را کنار بگذارید و مدل جدید این وسیله را بخرید. لذا برای تحریک تقاضا نیاز به تنوع و ارتقای کیفیت محصولات است. صنایع ما مدام باید تنوع و کیفیت محصولات خود را مد نظر داشته باشند و میزان مصرف انرژی خود را کاهش دهند و بهره‌وری بیشتری را ایجاد کنند.


بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی استان به دلایل مختلف از ایجاد بهره‌وری و حتی ارتقا کیفیت و تنوع محصولاتشان عاجز هستند، چطور می‌توان چنین انتظاری از آنها داشت؟

در این شرایط دولت باید برنامه صرفه‌جویی انرژی را اجرا کند؛ به این معنا که اگر وسیله یا پکیج‌های جدیدی تولید شد، دولت باید برای تجهیز موتورخانه‌ها سرمایه‌گذاری کند؛ چراکه کاملاً مقرون به صرفه است که تسهیلات بدون بهره به صنایع و همین‌طور خانواده‌ها بدهد تا وسایل برقی و گازسوز خود را نو کنند. ایجاد بهره‌وری در زمینه‌های مختلف به ویژه در بخش انرژی، می‌تواند به صنایع کمک کند تا محصولات خود را با قیمت و کیفیت بیشتری عرضه کنند.


همانطور که می‌دانید بخش بزرگی از میزان بیکاری در اصفهان به دلیل رکود در بخش‌های خدمات و صنایع است، به نظر شما این بحران تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟

اصفهان در واقع بیکاری برون زا دارد. با تحقیقاتی که ما انجام دادیم، مشخص شد عمده بیکاران اصفهان را در بخش‌های صنعت، کشاورزی و خدمات، مهاجرانی که از خارج استان می‌آیند تشکیل داده‌اند. به این ترتیب استان اصفهان در حقیقت آمادگی پذیرش مهاجران را ندارد؛ چراکه زیرساخت و فرصت‌های شغلی موجود نیست، ولی در عین حال اصفهان ناخواسته میزبان مهاجران بسیاری شده است. با این حال من فکر می‌کنم دولت بایستی در محورهای دیگری در کشور که زمینه و بستر پیشرفت را دارند، برنامه‌های عمرانی خود را اجرا کند و سرریز جمعیت استان‌ها را به این محورهای جدیدِ توسعه جذب کند. چون سرزمین‌های کهنی مانند استان اصفهان، ظرفیت اقتصادی جدیدی ندارند؛ به ویژه به دلیل کمبود آب و ظرفیت‌های پائین محیط زیستی. به بیان دیگر اصفهان بیش از این توانایی بارگذاری در صنعت و خدمات را ندارد. دولت باید برای کل کشور و سر ریز جمعیتی شهرها و روستاها و به ویژه شهرهای کوچک که خیلی بحرانی هستند، محورهای توسعه تعریف کند. پیشنهاد من این است که یک محور توسعه جنوب و یک محور توسعه غرب ایجاد شود. اگر این کار صورت بگیرد، تعداد کثیری از جمعیت جویای کار به سمت محورهای جدید سرازیر خواهند شد.


به نظر شما حل بحران‌های اقتصادی استان اصفهان به‌خصوص رکود، بیشتر در گرو تغییر و تحول در بخش خصوصی است یا بخش دولتی؟

ما صرفاً با رکود روبرو نیستیم، بلکه با رکود تورمی مواج‌هایم. اگر فقط با بحرانِ رکود مواجه بودیم، درمانش آسان بود؛ اما با رکود تورمی یا Stagflation روبرو هستیم. درمان تورم رکود آمیز دشوارتر و زمانبرتر از رکود است. بزرگترین و نخستین راه درمان رکود کنترل تورم از طریق عدم رشد پایه پولی است. پس باید نقدینگی کنترل و از رشد پایه پولی جلوگیری شود که البته این وظیفه دولت است. کنترل پایه پولی دشوار است؛ چراکه رئیس مجلس شورای اسلامی نیز گفته است که دو سوم هزینه‌های بودجه قابل‌حذف شدن هستند؛ یعنی بخش قابل‌توجهی از هزینه‌ها را بدون اینکه آسیبی به اقتصاد کشور وارد شود، می‌توان حذف کرد؛ اما به دلایل سیاسی و اعمال نفوذها اجازه نمی‌دهند بودجه دولت اصلاح شود. وقتی دولت نتواند هزینه‌های بودجه را کاهش دهد، نمی‌تواند پول چاپ نکند و همین‌طور نمی‌تواند پایه پولی را کنترل کند. ناگزیر دولت به کسر بودجه پنهان و آشکار دچار می‌شود. در ادامه کسری بودجه عامل تورم و تورم عامل رکود می‌شود. از این رو تا کسری بودجه پنهان حل نشود، تورم نیز حل نمی‌شود و تا مشکل تورم حل نشود، مشکل رکود هم به طور دائمی حل نخواهد شد.

ارسال نظر