اصفهان دیگر شهر زندگی نیست
میزان مرگومیر منتسب به آلودگی هوا در اصفهان در سالهای ۹۷ تا ۹۹ حدود سه برابر شده و به عدد یک هزار و 300 نفر رسیده است.
تعداد مرگ به علت بیماریهای مزمن انسداد ریوی بالاتر از ۳۰ سال ۴۲نفر، تعداد مرگ به علت سرطان ریه بالاتر از ۳۰ سال ۴۸ نفر، تعداد مرگ به علت بیماریهای ایسکمیک قلبی در بزرگسالان بالاتر از ۲۵ سال ۴۱۱نفر و تعداد مرگ به علت سکته مغزی در بزرگسالان بالاتر از ۲۵ سال ۱۴۴نفر بوده است.اصفهان در زمینه انواع سرطان در کشور وضعیت خوبی ندارد و بهطورمعمول در رتبههای دوم تا پنجم است، از سالهای ۹۳ تا ۹۷ هرسال حدود ۵۰۰ مورد ثبت مورد جدید ابتلا به سرطان در استان داشتیم.بر اساس گزارش مرکز ملی تغییر هوا و اقلیم سازمان حفاظت محیطزیست، اصفهان در بین هشت کلانشهر ایران رتبه نخست آلودگی هوا را دارد.
شاید همین آمار و اعداد است که حالا نماینده اصفهان مازوت سوزی را جنایت علیه مردم اصفهان میشمارد. مازوت سوزی که به گفته او با فشار وزیر نیرو و وزیر نفت به نیروگاه و پالایشگاه افزایشیافته و نفس از شهر اصفهان بریده است.
اصفهانی که قرار بود شهر زندگی باشد گویا پس از سرطان، اماس و کرونا، مازوت سوزی و آلودگی هوا آن را به شهری با علتهای متفاوت برای مردن تبدیل کرده است. شاید این روزها خیلی از مردم اصفهان و شهروندان این کلانشهر به این نتیجه رسیده باشند دیگر اصفهان شهر زندگی نیست. هر گوشهاش را که نگاه میکنی دلیلی برای مردن هست. برای زنده ماندن در این شهر مصیبتهای تلنبار شده باید رستم باشی و از هفتخوان بگذری.
شهری که گویا برای هیچکس حتی مسئولانی که در آن زندگی میکنند هم مهم نیست. انگار دستانی میخواهد اصفهان را در تمام مصائب زمین فروببرد. شاید با بازگشت دوباره کرونا در هفتههای آینده دیگر مصیبتی نباشد که در این خطه ندید و خیال برخی مسئولان از رنج بیامان اصفهانیها تخت شود.
سؤال اینجاست چرا اصفهانی که زایندهرود را از او و مردمانش دریغ کردند، اصفهانی که صنایع آلودهکننده را تا شعاع زندگیاش کشاندند، شهری که فرونشست تا زیر آثار تاریخی و خیابانهایش کشیده شده، اصفهانی که اماس و سرطان بلای جان شهروندانش شده حالا باید بهجای اکسیژن در هوای مازوت اندود نفس بکشد؟ جانهایی که به خاطر همین نفسهای آلوده گرفته میشود بر دوش کیست؟ و آیا ارزش اقتصادی استفاده از مازوت خیلی بیشتر از جان هزاران نفری است که این روزها جان میدهند؟
دیگر اوضاع چنان وخیم شده که روز گذشته شهردار اصفهان هم با طرح این سؤال که اگر قرار است از سوخت مازوت استفاده شود، چرا فقط در اصفهان شاهد آن هستیم، گفت: باوجود خشکی زندهرود و مازوتسوزی توسط نیروگاه، شرایط بدی در اصفهان ایجادشده و امیدواریم در این تصمیم تجدیدنظر شود.
طرح: پیام پورفلاح/اصفهان امروز
مهدی طغیانی، نماینده اصفهان درجایی از صحبتهایش هم گفته که وقتی تهران آلوده است تمام خبرگزاریها و رسانههای رسمی به این مسئله میپردازند اما هوای آلوده اصفهان با سکوت رسانهای مواجه است. شاید این حرف درست باشد اما قبل از آنکه رسانهها به این مسئله بپردازند که بسیار هم پرداختهشده باید دید گوش شنوایی برای شنیدن هست؟! اصفهان و مردمش امروز بسیار تنها هستند. حتی مقامهای استانی و نمایندگان و مسئولانش هم یا سکوت میکنند یا بهجای پیگیری و مطالبه از وزیر و رئیسجمهور و دیگر تصمیمگیرندگان به یک پیام در فضای مجازی و مصاحبه بسنده کردهاند.
شاید هم آنها میخواهند اصفهان را به مرگ بگیرند تا به تب راضی شود. اما دیگر کار از این حرفها گذشته است و با خاموشی زایندهرود، خشکی گاوخونی، هجوم ریزگردها، فرونشست زمین، افزایش سرطان و اماس و آلودگی و کرونا دیر یا زود مرگ اصفهان رقم خواهد خورد. آنوقت شاید بنویسند اصفهان؛ شهر مردهها.