آقای شهردار سلام!
در سال ۱۳۲۵ هجری قمری که منصب کلانتری اصفهان لغو شد، شهردار بهجای کلانتر شهر را اداره میکرد. در همان سال هم حاج میرزا محمدعلی کلانتر بهعنوان اولین شهردار اصفهان انتخاب شد. از آن روز تابهحال هم کلانشهر اصفهان 38 شهردار به خود دیده است.
در سال ۱۳۲۵ هجری قمری که منصب کلانتری اصفهان لغو شد، شهردار بهجای کلانتر شهر را اداره میکرد. در همان سال هم حاج میرزا محمدعلی کلانتر بهعنوان اولین شهردار اصفهان انتخاب شد. از آن روز تابهحال هم کلانشهر اصفهان 38 شهردار به خود دیده است. شهردارانی که هرکدام در مدتزمان خدمت خودشان کارهای بسیاری را برای توسعه شهر انجام دادند و کارهایی هم که باید در وقتش انجام میداد را به هزار و یک علت به سرانجام نرساندند یا به دوره بعد موکول شد.
روز گذشته به نام شهرداریها و دهیاریها نامگذاری شده بود. تیرماه سال 91 شورایعالی انقلابفرهنگی روز ۱۴ تیر سال ۹۱ مصوبهای مبنی بر نامگذاری این روز به نام شهرداریها و دهیاریها داشت؛ ما در روزنامه اصفهان امروز دوست داشتیم به مناسبت این روز با
38 امین شهردار اصفهان گفتگو کنیم؛ اما وعدهای که به این منظور داده شده بود تحقق پیدا نکرد؛ پس امیدواریم در فرصت مناسبی امکانش فراهم شود.
روز گذشته؛ چون روز شهرداریها و روز قلم یکی شده بود، شاید میشد در حاشیه حواشی اخیر که مدیریت شهری با رسانهها پیدا کرد یک گفتگوی متفاوت برای رفع دغدغه شهروندان با شهردار اصفهان انجام شود و بعد از دو سال حضور علی قاسمزاده بر منصب بلدیه اصفهان به او گفت:« آقای شهردار سلام!»
4 شهریور 1400 بود که با رأی 12 عضو شورا بهعنوان شهردار اصفهان انتخاب شدید و در نخستین روزهای کاری به بازدید از مناطق کمبرخوردار شهر رفتید. از حصه در منطقه 14 شروع کردید. یکی از نقاط حاشیهای شهر که با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکند و ساکنان این منطقه از فقر، اعتیاد و سایر آسیبهای اجتماعی رنج میبرند. حالا بعد از دو سال دوباره در این منطقه اصفهان حاضر شدید، با این تفاوت که این بار چهره منطقه کمی متفاوتتر است. درودیوارهای خانهها رنگ شده است. یک پارک و یک بازیکده ویژه کودکان و نوجوانان هم در حصه افتتاح شده است. کارهای خوبی که رنگ روشنی به این نقطه سیاه شهر میزند. بودجهای که برای این پروژهها صرف میشود تا بلکه شهروندان این مناطق حس بهتری برای زندگی در شهر پیدا کنند؛ اما آیا رنگکردن درودیوارها، یا کاشی کردن بخشی از نمای بیرونی کوچهپسکوچهها یا ساخت یک بازیکده میتواند رنگ سیاهی که سالهاست آسیبهای اجتماعی بر دل منطقه زده است را بزداید؟! یا با پوشاندن یک کت زیبا بر تن مناطقی همچون حصه میتوان چهره فقر را از حاشیه شهر پاک کرد؟! چهطور میتوان زندگی را به خانههایی که در لابهلایشان ساقی خانهها
وجود دارد، نوید داد؟
پارکی که پیشازاین در حصه ساخته شد نهتنها از گسترش اعتیاد و تجمع کارتنخوابها در این منطقه کم نکرد؛ بلکه خود به پاتوقی برای معتادان و کارتنخوابها مبدل شد و معتادانی در پارک کنار کودکان به مصرف مواد مخدر مشغول بودند که باعث شد اکنون هر کودک حصه بداند اسباب و ابزار مصرف مواد مخدر چیست.
اینها را نمیگوییم که امیدی برای کارهای دیگر باقی نماند یا برداشت شود که کارهای خوبی انجام نشده است، بلکه مقصود این است که باید کارهای بیشتر و اساسیتری انجام شود. شهر و بهویژه مناطق کمبرخوردارتر و ضعیف آن، نیاز به رسیدگی بیشتری دارند.
آقای شهردار؛ شهر اتوبوس میخواهد. حملونقل عمومی شهر اصفهان با چالشهای اساسی روبروست. امروز و در برخی خطوط تنها چند اتوبوس فرسوده با سرفاصلههای زیاد مشغول به کار است که در گرمای تابستان یا سرمای زمستان شهروندان را میآزارد. مترو تنها یک خط فعال دارد و ترافیک در شهر بیداد میکند. نظافت شهر در یک سال گذشته وضعیت بدی پیدا کرده است. اگر دیروز کوچه شهردار دو بار جارو کشیده میشد و امروز به خواست و توبیخ شما بهیکبار کاهش پیدا کرده است، کوچهپسکوچههایی در شهر وجود دارد که همان یکبار هم رنگ جارو به خود نمیبیند؛ گاهی دو روز زبالهها در برخی مناطق باقی میماند و شیرابهاش جاری میشود که در تابستان و گرما محل تجمع حشرات موذی است. اگر سر کوچه شهردار پر از گل و درخت و سبزه است؛ درختهای برخی از کوچههای شهر بریده شدهاند یا هرچند روز یکی از آنها بر سر همسایهها یا روی خودروهای عبوری میافتد. بهخاطر نبود آب، چمنهای حاشیه رودخانه یا پارکهای محلی خشک شده است.
آقای شهردار؛ اصفهان مهرماه سال 98 به شهرهای دوستدار سالمند پیوست؛ اما چند ماهی است که پلههای برقی شهر از کارافتادهاند و هیچکس پاسخ درستی نمیدهد که تکلیف آن مرد و زن مسنی که به هزار دردسر خودشان را به این پلهها میرسانند تا بیخطر از خیابان عبور کنند، حالا چهطور اینهمه پله را بالا و پایین کنند؟!
آقای شهردار؛ نشاط در شهر خوب است. از سالها پیش تاکنون هم اقدامات فرهنگی خوبی در اصفهان که شهر روایتها، قصهها، تئاتر، طنز و طنازی است انجام میشده و می شود؛ اما شهروندان این روزها از گرانیهای روزبهروز کلافهاند و این جشنها و نمایشها تنها مسکنی موقت برای دردها و آلامشان است و تنها مخاطبش شاید چند هزار نفر از میان دو میلیون و نیم جمعیت اصفهان باشد. هرچند شاید همه چیز در دست اختیار شهردار نباشد؛ اما وقتی شهروند کارگر یا کارمندی از کار به خانه برمیگردد شاید کوچکترین حقش این باشد که با آسودگی روی پلههای برقی قدم بگذارد یا وقتی سوار اتوبوس یا تاکسی میشود خنکی فضای آن بر جانش بنشیند و آتش گرما را از تنش دور کند.
آقای شهردار؛ نوجوانها و جوانهای شهر که در سالهای گذشته نشان دادند متفاوت میاندیشند و متفاوت عمل میکنند بخشی از شهروندان این شهر هستند؛ اما به طور معمول دیده نمیشوند. نه در میان نخبگان قرار میگیرند و نه در ردیف جوانهای فعال و پویای شهر. اینها متفاوتتر از آن هستند که حتی با وضعیت ظاهریشان اجازه حضور در صحن شورا و یا راهروهای ساختمان شهرداری را پیدا کنند. آیا مدیران شهری حاضرند در کنار یک دختر شل حجاب یا بدحجاب قرار بگیرند و با او گفتگو کنند. یا با پسری که لباسهای «لش» و «تیشرتهای لانگ» پوشیده، گوشواره به گوش کرده و حتی با وجود سن کم «گل» میکشد، قدم بزنند. این نوجوانها و جوانها را بیشتر در گذر فرهنگی چهارباغ، پارکها و حاشیه زایندهرود و منطقه ناژوان یا پارک صفه میتوان دید. چه موقع مدیران و برنامهریزان شهری فرصت گفتگو با این قشر از شهروندان را پیدا میکند؟ آیا اصلاً این فرصت فراهم میشود؟ آیا آنها بهحساب خواهند آمد؟ چون اگر قرار است کار فرهنگی درستی در شهر انجام شده و برنامهای برای توسعه و آینده شهر تدوین شود، بیش از آن که دختران و پسرانی که نخبه هستند، راه خودشان را پیدا کردند و در مسیر
ترقی قدم گذاشتهاند این جوانها نیاز به دیدهشدن و گفتگو دارند تا همراه و همگام شهر شوند.
آقای شهردار؛ نه میخواهیم که فیلی هوا شود نه اینکه شما را درگیر احساسات کنیم؛ اما فراهمکردن بهترین امکانات در خور شأن شهروندان اصفهان جزو وظایف ذاتی شهردار و شهرداران است و در کلانشهری همچون اصفهان این مسئولیت خطیرتر خواهد بود چرا که مردم اصفهان توقع دارند همانطور که در صدر پرداخت مالیات کشور قرار دارند در صدر شهرهای باکیفیت نیز زندگی کنند.
بگذریم که فرونشست، آلودگی هوا، مشکلات زیستمحیطی و جاری نبودن زایندهرود هرکدام بهتنهایی اصفهان را از شعار شهر زندگی دور کرده است.
امیدواریم در مدتزمان باقیمانده بتوان بخشی از این چالشهای شهر را مرتفع کرد و باری از دوش شهر و شهروندان برداشته شود آن وقت شاید یک هماهنگی ساده برای گفتگو با شهردار راحتتر باشد و بتوان به کلیددار شهر گفت: خداقوت آقای شهردار!