کارمندان؛ امپراتوران دنیای فقر
زندگی کارمندی در گذشته و امروز در امنیت شغلی و معیشتی افراد بویژه در تشکیل خانواده نقش پررنگی بازی کرده است و هماکنون نیز کارمندان علیرغم حقوق پایه اداره کار از امکاناتی همچون خرید اقلام رفاهی و بنهای خرید ارائه شده از سوی سازمان مطبوع و مواردی نظیر این را داراست که در کنار اطمینان حاصل از برقراری دائمی یک آب باریکه حقوق اداره کار، انگیزهای برای انتخاب این سیستم شغلی است.
در چند دهه گذشته زندگی کارمندی از ضعیفترین مشاغل جامعه از نظر اقتصادی بود و هنوز خیلی از ما کاریکاتورهایی از آن را که دستمایه مجله طنز معروف گلآقا قرار میگرفت را به یاد داریم که نشان میداد یک کارمند تا چه اندازه برای گذران زندگی باید فشارهای مختلفی از سوی رئیس اداره، صاحبخوانه و ... را تحمل کند؛ اما برای جوانان امروزی که نه توان ایجاد یک شغل مستقل دارند و نه شرایط مناسبی برای رقابت در آزمونهای استخدامی، شاید باورکردنی نباشد که قشر کارمندان زمانی جزو خط مقدم فقر قرار داشت.
البته این تغییر موقعیت تا حدود زیادی به وضعیت اقتصاد و تورم وابسته است که زندگی کارمندی را تغییر داده است؛ اما آنچه اکنون تعیینکننده بسیاری از اقدامات و تصمیمات کلان جامعه است، حول محور کارمندان میچرخد. ساعت آغاز امور اداری در تعطیلیهای مربوط به آلودگی هوا یا کاهش مصرف برق، میزان نرم دریافتی حقوق و بیمه تمام افراد با قراردادهای ثابت و ساعتی، تعیین تعطیلیهای آخر هفته کل کشور و موارد بسیار دیگر بر چرخه زندگی کارمندان سوار است.
زندگی کارمندی در گذشته و امروز در امنیت شغلی و معیشتی افراد بویژه در تشکیل خانواده نقش پررنگی بازی کرده است و هماکنون نیز کارمندان علیرغم حقوق پایه اداره کار از امکاناتی همچون خرید اقلام رفاهی و بنهای خرید ارائه شده از سوی سازمان مطبوع و مواردی نظیر این را داراست که در کنار اطمینان حاصل از برقراری دائمی یک آب باریکه حقوق اداره کار، انگیزهای برای انتخاب این سیستم شغلی است.
البته اطمینان یاد شده برای آنانی است که کارمند استخدامی دولت هستند و مدتهاست شاهد استخدام دائمی افراد نیستیم یا اینکه جذب نیروها از طریق آزمون استخدامی ظرفیت بسیار پایینی دارد چرا که دولت توان فربهشدن و افزایش بدنه خود را ندارد. پس در این شرایط کارمندی که زمانی جزو مظلومترین و ستم پذیرترین اقشار جامعه بود اکنون بهواسطه امتیازات متعددی که دارد، در جایگاهی قرار گرفته است که مردم برای دستیابی به آن سر و دست میشکنند. گرچه نباید این نکته را نادیده گرفت که امروز زندگیها تنها با یک حقوق کارمندی قابل اداره و گذران نیست و بسیار از کارمندان در ساعت پس از کار، به شغلهای دوم مشغول میشوند. در واقع زندگی کارمندان همچنان سخت بوده و شاید به همین دلیل است که از دیرباز افراد زیادی وجود داشتهاند که نه به حقوق آب باریکه تا پایان عمر بازنشستگی علاقه داشته نه ثبات شغلی و داشتن بیمه تأمین اجتماعی به این شیوه برایشان انگیزه ایجاد میکرد؛ این افراد همواره حاضر به ریسک کردن و کسب درآمدهای بالاتر بودند حتی به قیمت اینکه با مشکلاتی همچون استفاده از بیمه آزاد و پرداخت هزینههای سنگین درمان مواجه شوند.
شغل آزادیها معمولا جیبهای پرپولی داشته و اگر ترکیب شانس استفاده از سرمایه پدری و هوش کار در بازار هم داشته باشند میتوانند زندگی بهتری برای خود بسازند گرچه خطر ورشکستگی معمولا سایه به سایه آنها در حرکت است و این بهای همان ریسکی است که پرداختهاند تا اسیر کار کردن در ساعت اداری و سر و کله زدن با رئیس و مدیر بر سر گرفتن مرخصی و غیره را نداشته باشند و بازهم درگیر شدن با داستان بودن یا نبودن آن آب باریکه دائمی.
اما حقیقت اینجاست که زندگی کارمندان امروز نسبت به دیروزیها رشد نکرده است و اگرچه شاید از نظر موارد قانونی در حوزه حقوق و مزایا سروسامانی پیدا کرده باشد اما در واقعیت این قد توان اقتصادی مردم است که کوتاه تر شده نه اینکه زندگی کارمندی قد کشیده باشد.
چه قرار باشد آخر هفتهها بر اساس ساعات کاری ادارات به عنوان تعطیلات دو روزه کشور ثبت تقویم رسمی شود، چه ارزش چکهای کارمندی و کسر حقوقهایشان در دریافت یا ضمانت وامها اعتبار بالایی داشته باشد، چه ساعات کاری ادارات از 44 به 40 ساعت کاهش یابد، چیزی در واقعیت تغییر نمیکند و قد کارمند و غیر کارمند، هر دو زیر باتلاق خط فقر امروز جامعه ما ثابت باقی میمانند.