بی‌توجهی تاکی؟! قسمت ۲۴۱۶

 من ربات نیستم 

 این تیتر اصطلاحی است معمول و مرسوم تا بعضی از سایت‌ها و درگاه‌های اینترنتی برای کسانی پیش‌بینی کنند که پیرامون به دست آوردن یک اطلاع رایج و آسان سعی می‌کنند بارها به آن رجوع کرده و تفتیش عقاید کنند

 من ربات نیستم 


این تیتر اصطلاحی است معمول و مرسوم تا بعضی از سایت‌ها و درگاه‌های اینترنتی برای کسانی پیش‌بینی کنند که پیرامون به دست آوردن یک اطلاع رایج و آسان سعی می‌کنند بارها به آن رجوع کرده و تفتیش عقاید کنند و در ادامه مدافعان مجازی را ناچار به‌نوعی مقابله‌به‌مثل و دفاع نمایند که اولین سلاح واکنشی دراین‌باره نمایش جمله «من یک ربات نیستم» است. البته شاید خستگی برای ذهن‌های مجازی مفهومی نداشته باشد و منظور از نمایش اصطلاح فوق‌الذکر تنها قانع نمودن کاربر پیرامون زمان مضاعفی است که شبکه را اشغال نموده اما برای افکار انسان‌ها و بخصوص کودکان و نوجوانان اینگونه تناقض‌ها می‌تواند اثرات نامطلوبی در روح و جسم آن‌ها و به‌مرورزمان داشته باشد. متولیان تعلیم و تربیت نباید ذهن دانش آموزان را مانند یک انبار خالی فرض کنند بلکه موظف‌اند همه نیازهای یک نوآموز و در ادامه دانش‌آموز را برای هر مقطع از تحصیل موردتوجه قرار دهند و متناسب با همان، برای درس‌هایشان برنامه‌ریزی کنند زیرا این سنین در بسیاری از کشورهای پیشرو پیرامون امر آموزش تمام تکالیف خود را در محیط مدرسه انجام می‌دهند تا اولیاء مجبور نباشند هرروز کوله باری را برای دوش‌های دانش آموزان نحیف خود مهیا و یا جابجا کنند؛ اما آیا در دیگر کشورها چون ایران اینگونه است و دانش آموزان باید هرروز تعداد زیادی کتاب، دفتر و ابزار مختلف آموزشی را بین خانه و مدرسه جابجا کند یا همه اوقات درگیر محفوظات خود باشد؟ ویا اصولا نیازی به این تورم از اطلاعات درسی وجود دارد و معلمان فرصت می‌کنند به رفع شبهه و ایرادات دانش آموزان بپردازند؟ و یا اینجا هم پای مافیا در میان است که هرکدام از سویی به جذب سرمایه‌ها می‌پردازند! رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش‌وپرورش، در طلیعه شروع سال تحصیلی گفته است «ما امسال سه کتاب نونگاشت داریم که اجرای آزمایشی خواهد شد، یعنی در تعداد محدودی از مدارس در برخی استان‌ها توزیع خواهد شد. این قاعده اولی و اصلی در کتاب‌های درسی است، یعنی وقتی کتاب نونگاشت داریم، در ابتدا اجرای آزمایشی شده و در تعدادی از مدارس ارائه می‌شود. چالش‌ها و مشکلات آن مشخص شده و اصلاح می‌شود، سپس یا اجرای آزمایشی گسترده‌تر یا اجرای سراسری داریم. امسال کتاب کار و فناوری ششم، کتاب کار و فناوری هفتم و کتاب پیام‌های آسمانی هفتم را نونگاشت داریم که اجرای آزمایشی خواهد داشت. در حدود 39 کتاب به‌علاوه ۱۹ کتاب استان‌شناسی هم تغییرات جزئی و کلی داریم. چالش اصلی عدم تناسب میان ‌چگالی محتوا و زمان آموزش است، حجم معیار نیست، مسئله این است که چگالی با زمان تناسب ندارد. حالا آیا باید چگالی را کم کنیم یا زمان آموزشی را زیاد کنیم یا هر دو، این یک پرسش کارشناسی است که باید موردبررسی قرار گیرد. علاوه بر آن، بر اساس مطالعات تیمز و پرلز، ایران یکی از کشور‌هایی است که کمترین میزان زمان آموزش را در جهان دارد و این بسیار نگران‌کننده است، پس مسئله این نیست که فقط حجم کتب درسی را کم کنیم، حتما باید به این فکر باشیم که زمان آموزشی را واقعی‌تر کنیم.» آنچه از این اطلاعات مختصر برداشت می‌شود بیشتر به یک سطح وسیع و گسترده در تغییرات محتواها اما در قالب همان میزان از کتاب‌های درسی خبر می‌دهد نه افزایش کاربردی آن‌ها تا مسلم شود قبل از هر اقدام دراین‌باره باید به یک خانه‌تکانی در نهاد تصمیم‌گیرنده یعنی سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی پرداخت تا بلکه تحولی در کاربردی شدن محتواها به وجود آید و الا همچنان پای مافیا در میان باقی خواهد بود. چون در صحبت‌های رییس این سازمان متولی هیچ نشانه‌ای از کم کردن حجم کتاب‌ها نیامده است هرچند این مسئله و بیهودگی عمده محتوای آن‌ها سال‌هاست موردانتقاد دانش آموزان، خانواده‌ها، معلمان و کارشناسان است؛ اما این وزارتخانه تنها به تغییرات هر چند وقت یکبار مدیران می‌اندیشد. وزیر قبلی آموزش‌وپرورش سال گذشته وعده داده بود که برای سال تحصیلی ۱۴۰۲-1403 محتوای کتب درسی دانش آموزان را مشمول تغییرات عمده کند تا بجای مطالب بی‌فایده و صرفا حفظ کردنی، محتوایی در راستای مهارت افزایی و شامل آموزش‌های مفید برای زندگی فردی و اجتماعی باشد که برداشتی بود از نکته‌سنجی‌های رهبری پیرامون حفظیات غیرضروری کتاب‌های درسی، اما پس از استعفای آن وزیر، تقریبا همه وعده‌ها به فراموشی سپرده شد زیرا متولی جدید این وزارت خانه حرفی درباره کاهش حجم کتب درسی به زبان نیاورده که حاصل همین تغییرات و آمدوشدهای متعدد چیزی جز به باد سپردن قول و وعده‌ها را به همراه نخواهد داشت. درحالی‌که کارشناسان خبره‌ای چون مزبان حبیبی معتقدند «اهداف اصلی در سه سال اول تحصیل یک دانش‌آموز باید آموزش مهارت‌های زندگی و تعاملات اجتماعی باشد، نه اینکه آن‌ها را درگیر مسابقه حفظیات محتوای درسی کنند. باعث تأسف است که ساختن یک دانش‌آموز تیزهوش به‌مراتب باارزش‌تر از تربیت دانش‌آموزی با اعتمادبه‌نفس است که می‌تواند تعاملات اجتماعی خوب و قوی داشته باشد و از عهده زندگی‌اش بربیاید. به همین دلیل است که بیش از ۹۰ درصد دانش‌آموزان ما قدرت خرید از فروشگاه را ندارند، به این معنا که آن‌ها نمی‌توانند قیمت‌ها را بسنجند تا بهترین کالا را انتخاب کنند. در فنلاند روز‌های آموزشی، ساعت آموزشی و تکالیف بسیار کمی تعیین می‌شود، اما شاهد آن هستیم که آموزش در این کشور در جهان مطرح و معروف است. هرچند ساختار آموزشی مشکلاتی دارد، اما باید به مشکل فرهنگ آموزشی که در میان خانواده‌ها وجود دارد نیز اشاره شود. برخی خانواده‌ها تصورشان این است که رمز پیشرفت فرزندشان در حفظ دروس، گرفتن نمرات عالی و مهارت در تست زدن است. آن‌ها بدون توجه به استعداد فرزندشان، او را به کلاس‌های مختلف می‌فرستند تا از او یک نابغه بسازند.» بنابراین فرق چندانی میان متعهدان در نهاد تعلیم و تربیت و خانواده‌ها و اولیاء دانش آموزان به نظر نمی‌آید که هرکدام به نحوی در این رابطه مقصرند اما نباید فراموش کرد دراین‌بین دانش آموزان هستند که فدای این بی‌مسئولیتی‌ها می‌شوند تا از هر دو سو به آن‌ها با چشم دیگری نگاه کنند درحالی‌که به زبان بی‌زبانی فریاد می‌زنند «من یک ربات نیستم!» ادامه دارد

ارسال نظر