جای خالی پیوست فرهنگی برای نسل زد
اخیرا خبر تکان دهنده ای درباره مرگ یک نوجوان 17 ساله و چهار نوجوان دیگر سرنشین خودروی او وایرال شد که تاثیر بسیار بدی بر مردم اصفهان و حتی کشور داشت.
اخیرا خبر تکان دهنده ای درباره مرگ یک نوجوان 17 ساله و چهار نوجوان دیگر سرنشین خودروی او وایرال شد که تاثیر بسیار بدی بر مردم اصفهان و حتی کشور داشت.
اینکه آمار مرگ و میر در اثر تصادفات روز به روز در حال افزایش بوده و پلیس راهنمایی و رانندگی را وادار به افزایش چند برابری جرائم کرده است به کنار. البته اگر این راهکار بتواند تاثیر مورد نظر را در کاهش جرائم رانندگی داشته باشد. اما نکته اینجاست که آمار بالای تصادف موتور سواران جوان و رانندگان جوان خودروهایی که با سرعت دیوانهوار رانندگی میکنند زنگ خطری برای جامعه ماست که مدتها پیش به صدا در آمده ولی همچنان راهکار جایگزین مناسبی برای جلوگیری از آن از سوی مسئولین ارائه نشده است.
در شهری که رو به سالمندی می تازد و تلاش بالادستی ها برای افزایش جمعیت جوانان را هرروز در قالب های مختلفی شاهدیم متاسفانه پیوستی برای نشاط جوانان و تخلیه انرژی جوانی شان آنچنان که باید و شاید ارائه نشده است.
جوانان شهر ما جز پاتوق کردن در کافه ها، گرویدن به سیگار و موادمخدر شبیه آن و رانندگی در اتوبانها تفریح دیگری ندارند. در این راستا شاهدیم که جان های عزیز ایشان که بسیار هم برای جامعه نیاز و مفید است به سادگی از دست می رود.
جامعه ای که هنوز در گیر و دار برقراری ارتباط با نسل زد در جا میزند و زبان مشترکی با او پیدا نکرده است پس چطور می تواند به نیازهایش توجه کرده و او را در مسیری صحیحی از زندگی و جوانی اش همراهی کند؟
در گذر فرهنگی چهارباغ نوجوانان دهه هشتادی همچون جزامی ها مورد نفرت اقشار مختلف قرار دارند و این پیوست فرهنگی از خلأ تفریح این نسل بسیار رنج می برد بنابراین نباید از شنیدن خبر تصادفات جوانان و نوجوانانمان در دور دور های خیابان های مرداویج و شیخ صندوق بنالیم یا مرگ این پنج نوجوان 17 ساله این چنین شگفت زده مان کند چون ما هرکدام به سهم خود آنها را نفهمیده ایم.