بازداشت یک فرمانده نظامی به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی

در خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی آمده است: در فرودگاه اهواز، استقبال مدیران استان و جمعی از علما را داشتیم. در مصاحبه کوتاهی هدف سفر را شرکت در مراسم شهدا و سخنرانی در دانشگاه، افتتاح دومین کارخانه نیشکر ذکر کردم. یکسره به دانشگاه دکتر چمران، محل برگزاری کنگره رفتیم.

بازداشت یک فرمانده نظامی به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی

به گزارش رویداد ایران و به نقل از خبرآنلاین، آیت الله هاشمی رفسنجانی روز نهم اسفند سال 79 از سفر به خوزستان نوشته‌ است. متن کامل خاطرات هاشمی رفسنجانی را می‌خوانید.

ساعت شش و نیم صبح، برای افتتاح کنگره 16 هزار شهید خوزستان، به سوی اهواز پرواز کردیم آقایان [حسین] شمسایی، [غلامرضا] فروزش و ... و عفت همراه بودند. در مسیر، آقای شمسایی از مسئله بازداشت سردار [عبدالله] عقبایی، با خواست دکتر [حسن] فیروزآبادی، رئیس ستاد کل [نیروهای مسلح]، به خاطر گزارش اشکالات ستاد کل گفت؛ شبیه آنچه دیروز خود آقای عقبایی به من گفته بود.

در فرودگاه اهواز، استقبال مدیران استان و جمعی از علما را داشتیم. در مصاحبه کوتاهی هدف سفر را شرکت در مراسم شهدا و سخنرانی در دانشگاه، افتتاح دومین کارخانه نیشکر ذکر کردم. یکسره به دانشگاه دکتر چمران، محل برگزاری کنگره رفتیم. در سالن بزرگ دانشگاه، با حضور حدود چهار هزار نفر، با ابتکارات خوبی برگزار کردند. متناسب با وضع جنگ، فضای نیمه تاریک و سنگربندی با گونی‌های شن و نمادهایی از جبهه‌ها و آویزان کردن تابوت شهدا از سقف و نمایش صحنه‌هایی از جنگ، از قبیل شروع عملیات و گرفتن اسیر و تخلیه اُسرا و مجروحان و سرودهای جنگی و دکلمه‌های حماسی در سراسر برنامه، بعد از خیرمقدم آقای [سید محمد علی موسوی] جزایری، امام جمعه اهواز و [سردار رحیم نوعی اقدم]، فرمانده لشکر ولیعصر (عج) و سردار [رحیم] صفوی، فرمانده سپاه و گزارش کار کنگره، من هم سخنرانی مفصلی دربارۀ خوزستان و شهدا و جنگ ایراد کردم. از نمایشگاه [یادواره شهدا] بازدید کردیم.

ظهر به استانداری رفتیم؛ با ناهار و استراحت و مطالعه گزارش‌ها. عصر به دانشگاه علوم پزشکی رفتیم. بعد از خیرمقدم [دکتر حیات ممبینی]، رئیس دانشگاه و نماینده رهبری و نمایش آقای [محمد] رضازاده [جویباری] از روحانیون قم، با آوردن دو فرزند خردسال خود به روی سِن که [علی]، بزرگ هفت ساله، حافظ کل قرآن و بخش عمده‌ای از نهج‌البلاغه و [حسن]، کوچک پنج‌ ساله، حافظ دو جزء قرآن و آزمایش آنها با سؤالات متنوع و جواب خوب آنها، به هرکدام، یک سکه [بهار آزادی] هدیه دادم. سپس دربارۀ اهمیت علم و دانش و تکنولوژی و رسالت دانشگاه‌ها در این جهت و اختلاف انداختن دشمنان بین ملت ایران، با تقسیم مردم به اصلاح‌طلب و محافظه‌کار و لزوم همیشگی‌ بودن اصلاح و در همه امور و نه در یک بخش، سخنرانی مفصلی کردم. آمفی تأتر، مملو از دانشجویان و اساتید بود و جمعی در بیرون مانده بودند.

شب به حوزه علمیه [اهواز] رفتم. از دارالتحقیق و کتابخانه بازدید کردیم و توضیحات شنیدیم. نظم خوبی به حوزه داده‌اند. در جمع روحانیون، بعد از خیرمقدم آقای جزایری [نماینده ولی فقیه در استان خوزستان و امام جمعه اهواز]، دربارۀ وظایف روحانیت و نقش تاریخی و امور آنها و لزوم هماهنگی با شرایط روز و اصلاح روش تحصیلی حوزه‌ها، سخنرانی کردم. دیر وقت در استانداری خوابیدیم.

219215

منبع: khabaronline-1878378

ارسال نظر