رانندگی از شوق تا ملال
آنقدر شور و شوق نشستن پشت فرمان و رانندگی را دارد که همین فردای روز تولدش که ۱۸ ساله شده به آموزشگاه راهنمایی و رانندگی میرود و برای گرفتن گواهینامه ثبتنام میکند.
۱. آنقدر شور و شوق نشستن پشت فرمان و رانندگی را دارد که همین فردای روز تولدش که ۱۸ ساله شده به آموزشگاه راهنمایی و رانندگی میرود و برای گرفتن گواهینامه ثبتنام میکند.
دختر جوان چند ماهی هست که با پدرش به تمرین رانندگی میرود. حالا سرمست از اینکه رانندگی را خوب یادگرفته و در همان نوبت اول قبولمیشود کلاسهای تئوری و عملی را پشت سرگذاشته.
۲. مادر که از رانندگیکردن وحشت زیادی دارد و میگوید که هیچوقت از ترس راننده نمیشود و نمیتواند پشت فرمان بنشیند، خوشحال است که دخترش در این سن رانندگی آموخته و بهزودی ماشین میراند. او در ذهنش تصور میکند که برای خرید و دکتر رفتنهایش با دخترش میرود و دیگر نمیخواهد به شوهر بیحوصله و پسر غرغرویش رو بزند.
۳. عمه که حدود ده سالی میشود که گواهینامه گرفته و رانندگی میکند حالا دیگر برای کارهای ضروری پشت فرمان مینشیند و تا آنجا که امکان دارد پیاده به این طرف و آن طرف میرود یا از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکند. او میگوید که رانندگی در این شهر شلوغ و آلوده از صدا و دود و دم، آن هم با این آدمهای عصبانی و بیحوصله که خیلیهایشان در رانندگی گذشت ندارد، فقط اعصاب خرد کردن است و بس!
۴. مربی آموزشگاه راهنمایی و رانندگی دختر جوان، شیوه و قانون گواهینامه دادن در ایران را دارای مشکلات اساسی میداند. او میگوید که در کشور ما ده جلسه با هنرجو دوبل، اِل، دور یکفرمانه و دوفرمانه کار میکنند در صورتی که اینها را باید در حین رانندگی در شهر آموخت، هنرجو باید در دوره آموزشی یاد بگیرد که ماشین را در خیابان، خوب هدایت کند. برای امتحان هم افسر برای هر یک از افرادی که آزمون شهر میدهند چند دقیقه کوتاه وقت میگذارد، آن هم نه با امتحان گرفتن در خیابان بلکه در محلی خلوت! اما در کشوری مثل سوئد برای امتحان به هنرجو یک آدرس میدهند و او یک ساعت و نیم وقت دارد که به آن آدرس برود، حالا از هر خیابان و کوچهای که خواست. این است که میبینیم در ایران خیلی از کسانی که گواهینامه میگیرند و بلافاصله پشت ماشین مینشینند خیلی بد رانندگی میکنند. به نظر او گواهینامه داشتن در ایران گویای این است که از نظر قانون اجازه نشستن پشت ماشین را داری اما صلاحیت آن را نه!