از کدوهای نارنجی تا نقابهای بیچهره
غروب یک روز پاییزی است. خیابان نظر و خاقانی در اصفهان غرق در نور نارنجی مغازهها شده است. در ویترین فروشگاههای لوازم تولد، ماسکهای خونآلود، کلاههای جادوگر، شنلهای سیاه و رشتههای عنکبوت مصنوعی از سقف آویزان است. صدای موسیقی غربی آرام از بلندگوی مغازهای شنیده میشود و بوی شمعهای معطر فضا را پرکرده است.
شهرزاد فلاح: غروب یک روز پاییزی است. خیابان نظر و خاقانی در اصفهان غرق در نور نارنجی مغازهها شده است. در ویترین فروشگاههای لوازم تولد، ماسکهای خونآلود، کلاههای جادوگر، شنلهای سیاه و رشتههای عنکبوت مصنوعی از سقف آویزان است. صدای موسیقی غربی آرام از بلندگوی مغازهای شنیده میشود و بوی شمعهای معطر فضا را پرکرده است.
مردم با چهرههای کنجکاو از پشت ویترینها نگاه میکنند. چند دختر جوان با گوشیهایشان از ماسکهای اسکلت و خونآلود عکس میگیرند، پسران نوجوان لبخندزنان ماسکها را امتحان میکنند و گاهی جیغی شوخطبعانه از ته مغازه به هوا میرود.
مغازهدارها میگویند از اوایل مهرماه، تقاضا برای لوازم هالووین زیاد شده است. یکی از فروشندگان در خیابان وحید با خنده میگوید:
سه سال است که دیگر هالووین در ایران طرفدار پیدا کرده. از یک ماه قبل باید ماسک و تزیینات هالووین بیاوریم. مشتریها بیشتر جواناند که میخواهند بروند پارتی یا کافه. یکجور حالوهوای خاص دارد. حتی از شهرهای اطراف برای خرید میآیند.
وقتی از او میپرسم میداند فلسفه این جشن چیست، شانه بالا میاندازد و میگوید:
فکر کنم مثل ولنتاین است، این هم یکجور جشن عشاق است. فقط ترسناکتر!
وی با خنده ادامه میدهد، اما خب، به هر حال سودش برای ما بد نیست. این چند روز واقعاً بازار میچرخد.
در چند قدمی همان مغازه، میوهفروشی بزرگی تابلوی کوچکی نصب کرده: کدو مخصوص هالووین رسید!
روی زمین ردیفی از کدوهای نارنجی و درشت چیده شده، برخی با ماژیک لبخند ترسناکی رویشان کشیدهاند.
فروشنده میانسال با صدای خسته میگوید:
قدیم ها این کدوها فقط برای آش و خورش بود. حالا همه برای دکور میخرند. من دیگر چاقو مخصوص تراش کدو هم آوردم. ولی حقیقتا دقیق نمیدانم هالووین یعنی چی؟ فقط شنیدم شبیه جشنی است که مردمش کدو میخورند و شمع می گذارند درون کدو. من هم فقط دو روز وقت دارم این کدوهارا بفروشم!
در همین رفتوآمدها، زن جوانی با خودرویی لوکس کنار مغازه میایستد. تلفن بهدست صحبت میکند، صندوق عقب را باز میکند و میگوید:
زود بیا، دیر نکن، من دارم کدوها را میگیرم.
فروشنده سه صندوق کدو در اندازههای مختلف را در ماشین میگذارد. زن لبخند میزند، تشکر میکند و میرود. صحنهای که شاید چند سال پیش در ایران غیرقابل تصور بود، حالا به تصویری عادی در پاییز شهر تبدیل شده است.
جوانان و تبِ مهمانیهای هالووین
از مغازههای شلوغ که بگذریم، کافی است سری به شبکههای اجتماعی بزنی.
آگهیهایی با عنوان «جشن هالووین خصوصی» با پسزمینههای نارنجی و ماسکهای ترسناک، کاربران را به شرکت در مهمانیهایی با تم هالووین دعوت میکند. زیر آگهی نوشته شده:
ویژه ۳۱ اکتبر ظرفیت محدود پذیرایی کامل و دی جی زنده.
چند جوان در حوالی متروپل اصفهان میگویند در یکی از این مهمانیها شرکت خواهند کرد. یکی از آنها میگوید:
یک پیج خصوصی معرفی کرد، گفت برای ثبتنام باید یک ونیم میلیون واریز کنیم. این مبلغ شامل ورودی، شام، دی جی و تم اختصاصی است. فضای خاصی دارد، همه لباس خاص میپوشند، نور و دکورش شبیه فیلمهای خارجی درست شده.
یکی دیگر از جوانان با هیجان میگوید:
ما دنبال فان و هیجانیم، نه فلسفه جشن. راستش با اینهمه فشار زندگی، یک شب بخندیم هم غنیمت است.
در این مهمانیها، برگزارکنندگان معمولاً فضاهای زیرزمینی و بسته را با دکورهای سیاه و نارنجی، ماسکهای جمجمهای، شمع، دود و نور قرمز تزئین میکنند. موسیقی بلند، رقص، خوراکیهای رنگی و میزهای پر از کیک هویج و کدو، همه تلاشی است برای ساختن تجربهای متفاوت.
یکی از شرکتکنندگان میگوید:
به نظرم قیمتش منصفانه است. بالاخره ورودی، غذا و موزیک. مهمتر از همه، حس هیجانش است. یک شب خاص که تا مدتها یادمان میماند.
با این حال، پلیس نظارت بر اماکن عمومی فراجا به صراحت اعلام کرده است:
برگزاری هرگونه مراسم، جشن، تبلیغ یا فروش اقلام مرتبط با هالووین در واحدهای صنفی ممنوع است و تخلف در این زمینه منجر به پلمب و برخورد قانونی میشود.
این اطلاعیه باعث شده بسیاری از کافهها و رستورانها که قصد برگزاری جشن داشتند، از اعلام عمومی خودداری کنند یا رویداد را به شکل محدود و خصوصی برگزار کنند. برخی منابع صنفی میگویند جشنها به خانهها یا فضاهای بسته منتقل شدهاند تا هم از جریمه در امان بمانند و هم علاقهمندان خود را راضی نگه دارند.

در واقع، ممنوعیت قانونی، به شکل ناخواسته باعث شده بخش زیادی از این جشنها از فضای عمومی به زیرزمینها و فضاهای بستهتر منتقل شود؛ جایی که کنترل کمتر است و هیجان جمعی، ترکیبی از فان و ریسک اجتماعی، بیشتر به چشم میآید.
این تضاد میان میل جوانان به تجربه هیجان و محدودیت قانونی، زمینهای طبیعی برای تحلیل فرهنگی و گفتوگو با جامعهشناسان و پژوهشگران فراهم میکند؛ جایی که بررسی رفتارهای نوظهور، بازتاب هویت فرهنگی و تعامل با آیینهای وارداتی روشن میشود.
️ از سامهین تا کدوی نارنجی؛ ریشههای فراموششده
هالووین، برخلاف تصور عمومی، جشن تازهای نیست. ریشهاش به بیش از دو هزار سال پیش در سرزمینهای ایرلند و اسکاتلند برمیگردد؛ جایی که اقوام سلتی در شب پایانی اکتبر جشنی با نام «سامهین» برگزار میکردند. این شب، پایان تابستان و آغاز زمستان بود. آنان باور داشتند در این زمان، مرز میان دنیای مردگان و زندگان نازک میشود و ارواح میتوانند به زمین بازگردند.
برای محافظت از خود، لباسهای عجیب میپوشیدند، چهرههایشان را سیاه میکردند و آتش میافروختند. بعدها با گسترش مسیحیت، کلیسا این آیین را با روز «همه قدیسان» تلفیق کرد و نام «هالووین» از عبارت «All Hallows’ Eve» یعنی «شب پیش از روز قدیسان» به وجود آمد.
در قرن نوزدهم، مهاجران ایرلندی این سنت را با خود به آمریکا بردند و در آنجا به جشنی مردمی و تجاری تبدیل شد. کودکان در لباسهای خاص از خانهای به خانه دیگر میرفتند و فریاد میزدند: «Trick or Treat» یعنی «شیرینی بده یا شیطنت میکنم!»

امروز هالووین در سراسر جهان جشن گرفته میشود؛ از آمریکا و کانادا گرفته تا ژاپن و برزیل. جالب آن که این آیین در اصل برای اروپاییان است و نه خاورمیانهایها، اما در اساس، تضادی بافرهنگ ما ندارد، چون همانند بسیاری از آیینهای ایرانی، بر مفهوم روشنایی در دل تاریکی و گذر از ترس استوار است.
از کیک کدو تا خوراکیهای رنگی ایرانی
در خانههای ایرانی، حالا برخی خانوادهها برای شب هالووین، خوراکیهای خاصی آماده میکنند. کیک کدو و هویج با خامه نارنجی، بیسکویتهای طرح خفاش و اسکلت، ژلههای قرمز و سیاه، و حتی نوشیدنیهای رنگی با برچسبهای «جادوگر» و «معجون ترسناک».
شیرینیفروشیهای فانتزی در شهرهای بزرگ هم از قافله عقب نماندهاند. قناد جوانی در اصفهان اظهار می کند:
ما امسال برای اولینبار کیک مخصوص هالووین پختیم. قالب کدو و جمجمه داریم. رنگ نارنجی خیلی فروش دارد. بیشتر مشتریها دختران جواناند که برای پارتی یا عکس اینستا گرام میخواهند.
در گوشه دیگر شهر، کافهای کوچک تم هالووین گرفته است. در فضای تاریک و با نور شمع، قهوهها در فنجانهای مشکی سرو میشود و روی دیوار نقاشیهایی از ارواح و جادوگران دیده میشود. جوانان با لباسهای عجیب میخندند و عکس میگیرند.
صحنهای که در نگاه اول شاید تقلید از غرب به نظر برسد، در عمق خود نشانهای از جستوجوی شور و زندگی است.
هالووین نشانه بحران نیست، نشانه نیاز به شادی است
نیلوفر مهربان، جامعهشناس و استاد دانشگاه فرهنگیان پردیس فاطمه الزهرا اصفهان درباره گسترش جشنهایی چون هالووین در ایران به ایسنا میگوید:
وقتی نسل جوان در جامعهای با محدودیتهای شادمانی مواجه است، هر فرصتی برای ابراز هیجان میتواند به یک پدیده اجتماعی تبدیل شود. هالووین دقیقاً چنین نقشی دارد. جوانان از طریق آن نه لزوماً در پی غربی شدن، بلکه در جستوجوی تجربهای تازه از شادی جمعی هستند.
وی میافزاید: این رفتارها را باید بهعنوان نشانههای فرهنگی نوظهور دید، نه تهدید. در واقع، آنچه امروز در قالب جشنهای غربی دیده میشود، ریشه در نیاز طبیعی انسان به آیین، نمایش و جمع بودن دارد. درگذشته، این نیاز در قالب یلدا، مهرگان و سده پاسخ داده میشد؛ امروز نسل جدید همان معنا را در قالبی تازه بازآفرینی میکند.
این جامعهشناس و استاد دانشگاه با اشاره به مخالفت با این پدیدهها بیان میکند: مخالفت مطلق با چنین پدیدههایی نتیجهای معکوس دارد
وقتی شادی رسمی محدود شود، شکل غیررسمی و زیرزمینی پیدا میکند. جامعه اگر فضاهای سالم برای ابراز هیجان نداشته باشد، شادی از مسیرهای غیررسمی بیرون میزند. پس بهتر است این انرژی را هدایت کرد نه سرکوب.
مهربان در پایان تأکید میکند:
ما باید بتوانیم آیینهای خودمان را به زبان امروز بازگو کنیم؛ با نور، رنگ، موسیقی و خلاقیت. اگر یلدا را برای نسل جوان جذاب کنیم، دیگر نیازی به وامگیری از آیینهای دیگر نخواهد بود.
آیینها زمانی زنده میمانند که آگاهی پشتشان باشد
فرزاد ایمانی، پژوهشگر مردمشناسی و عضو هیئتعلمی دانشگاه کاشان، با نگاهی متفاوت به این پدیده اظهار میکند: در بررسی پدیدههایی مانند هالووین در ایران، نباید تنها بهظاهر آن پرداخت. این آیین در اصل اروپایی است و بافرهنگ ما متفاوت است، اما در سطحی عمیقتر، بسیاری از عناصرش با آیینهای ایرانی همپوشانی دارد. در هر دو، مسئله مرگ، ترس و گذر از تاریکی مطرح است. مثلاً چهارشنبهسوری و مهرگان، جشنهایی هستند که آتش و روشنایی در مرکز آن قرار دارند.
وی در ادامه میافزاید:
مشکل زمانی ایجاد میشود که ما فقط ظاهر جشنها را تقلید کنیم؛ یعنی ماسک و دکور را بگیریم؛ ولی معنا را فراموش کنیم. آیین، زمانی زنده است که آگاهی در پس آن باشد. جوانی که بداند هالووین از کجا آمده و چه فلسفهای دارد، در واقع در حال تعامل فرهنگی است، نه تقلید.
این پژوهشگر مردمشناسی با اشاره به نقش رسانهها درباره این مسئله بیان میکند: رسانهها در این میان نقش دوگانهای دارند. از یکسو باعث ترویج سطحی گرایی میشوند، اما از سوی دیگر، فرصت آشنایی با فرهنگهای دیگر را فراهم میکنند. این آشنایی اگر با گفتوگو و تحلیل همراه شود، میتواند به غنای فرهنگی منجر شود.
ایمانی در پایان خاطرنشان میکند:
فرهنگ ایرانی آنقدر ریشهدار است که از برخورد با فرهنگهای دیگر آسیبی نمیبیند. آنچه خطرناک است، ناآگاهی است. پس اگر شناخت باشد، حتی برگزاری یک جشن وارداتی هم میتواند فرصتی برای گفتوگو و خلاقیت باشد، نه بحران هویت.
هالووین، هرچند ریشه در آیینهای کهن اروپایی دارد، در ذات خود بافرهنگ ایرانی بیگانه نیست. این جشن نیز مانند بسیاری از آیینهای باستانی ما، بر تقابل روشنایی و تاریکی، مرگ و زندگی، و پیروزی امید بر هراس استوار است. تفاوت در شکل برگزاری و روایت است، نه در معنا.
در ایران، هالووین بیشتر بهعنوان پدیدهای اجتماعی و تجربهای هیجانی مطرح است؛ نه یک باور فرهنگی. برای بسیاری از جوانان، این مراسم فرصتی برای شادی، هیجان، خلاقیت در پوشش و رهایی از روزمرگی است. پشت نقابهای ترسناک و نورهای نارنجی، در واقع نیاز به دیدهشدن و تجربه جمعی شادی نهفته است.
جامعهشناسان بر این باورند که استقبال از چنین آیینهایی، نشانه فاصلهگرفتن از شادیهای بومی نیست، بلکه بازتاب کمرنگشدن آیینهای ایرانی در قالبهای تازه است. اگر جشنهایی چون یلدا، مهرگان و چهارشنبهسوری با زبان امروز، موسیقی و رنگ و هیجان نسل جوان بازآفرینی شوند، آنگاه نیاز به این جشنهای وارداتی نیز طبیعیتر پاسخ داده میشود.
در نهایت، کدوهای نارنجی که این روزها در ویترین مغازههای اصفهان میدرخشند، شاید تنها دکور و مد نباشند؛ بلکه نشانهای از جامعهای باشند که میان سنت و مدرنیته، در جستوجوی راهی تازه برای شاد بودن است جامعهای که هنوز به آیینها نیاز دارد، اما به زبانی نو برای بیان آنها.