بیتوجهی تاکی؟! قسمت ۲۴۲۷
مخاطرات یک رشد
امروز کشور ایران با ده سال قبل از آن و حتی دهه شصت تفاوتهای باورنکردنی دارد که البته به یک جهش و رشد بیسابقه در طول تاریخ جهان تبدیل شده و چون اهالی آن از درون با این پدیده درگیر هستند
امروز کشور ایران با ده سال قبل از آن و حتی دهه شصت تفاوتهای باورنکردنی دارد که البته به یک جهش و رشد بیسابقه در طول تاریخ جهان تبدیل شده و چون اهالی آن از درون با این پدیده درگیر هستند کمتر دقت و توجه دارند درحالیکه تحولات صورت گرفته از بیرون بهخوبی نمودار و تعجببرانگیز است تا کارشناسان و بخصوص از نوع جامعهشناس آن نتوانند خود را قانع کنند زمانی که دفاع مقدس در جبهههای حق علیه باطل خاتمه یافت و قطعنامه سازمان ملل متحد عملیاتی شد این کشور ایران بود که خساراتی معادل یکهزار میلیارد دلار را متحمل بود و متخاصم را موظف به پرداخت آن میکرد و پیشبینی میشد به این زودی نمیتوان ایران را قدرتمند در پهنه دنیا شاهد بود که اینچنین نشد زیرا پس از گذشت سه دهه به یکی از ده قدرت مطرح جهان تبدیل شد درحالیکه پس از پایان جنگ فشار تحریمها بهشدت مضاعف میشد که باعث گردید تلاشها دوچندان شود و نشان دهد دشمنان سرمایه پنهان جوانان و بخصوص دهه شصتیها و در ادامه هفتاد و امروز هشتاد را از قلم انداختهاند. بیانیه رویکرد و سیاستهای کشور در گام دوم انقلاب و تذکراتی که مقام معظم رهبری پیرامون آن فرمودند نشان داد این بیانیه
بر محور نقشآفرینی جوانان استحکام دارد اما در ادامه فضای گفتمانی کشور از این مسئله کمی فاصله گرفت. حالآنکه جمعیت 36 میلیونی جوان کشور که هرکدام از توانمندی و هنرهای ویژهای برخوردارند نیازمند توجه ویژه میباشند چرا که اگر این سرمایه عظیم انسانی بهدرستی مدیریت نشود، هرز خواهد رفت و به یک تنش نسلی تبدیل میشود تا فرصت را برای دشمنان در کمین فراهم نماید. اینجاست که برگ غفلت در مجموعه دولتها و قسمتی از حاکمیت بهخوبی نمودار است تا سر خودشان را با فرعیات گرم کنند و این همان داستان اسب تراوا میشد تا تکرار گردد و آب از سر بگذرد. مجموعه بعضی بیتفاوتیها سوألات متعددی را در ذهن تداعی میکند که بهصورت فهرستوار میتوان اینگونه به آنها اشاره نمود: چرا تمرکز و تأکید بیانیه گام دوم روی جوانان است؟ و آیا این تأکید به معنی یادآوری اهمیت حضور جوانان در بطن و متن حکمرانی کشور نیست؟ و چگونه حاکمیت میتواند با مدیریت این جوانان از استعدادهایشان در مسیر رشد و تعالی کشور بهره برد و رها شدن این نیروی عظیم چه خساراتی را برای کشور در پی خواهد داشت؟ و یکی از مهمترین موضوعاتی که به نظر میرسد ما در آن دچار چالش هستیم و در
نظام حکمرانی کشور و پارادایم گفتمانی نسل پیشکسوت جایگاه و نقش جوانان بهدرستی روشن نیست که آیا پیشکسوتان کشور با جوان احساس رقابت دارند؟ و یا در بحث انتقال قدرت و مدیریت به نسل جوان چگونه باید عمل کرد تا آزمونوخطا به حداقل کاهش یابد؟ بهعبارتدیگر، نسل جوان کی و کجا قرار گرفته است تا مدیریت را آموزش ببینند و این آموختهها را به محک تجربه ببرند؟ و سوالات متعددی در این زمینه تا همچنان روی میز کارشناسانم باشد. البته دکتر سعید عبدالملکی پژوهشگر و نویسنده کتاب «جوانان تأثیرگذار، صورتبندی نظام مسائل و چالشهای جوانان، راهبردها و الزامات سیاسی» اینگونه پاسخ گفته است: «اکنون وقت آن است که جوانان را بهمثابه یک خون تازه به کالبد کشور تزریق کنیم، چراکه جمعیت 36 میلیونی جوان همچنان که یک ظرفیت و سرمایه بالقوه است، میتواند تبدیل به یک تهدید بالفعل شود .بنابراین عقل حکم میکند جوانان بهطور وسیع به ساختار قدرت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی کشور تزریق شوند و در هر اداره و سازمانی در کنار پیشکسوتان و افراد مجرب ـ پستهای مدیریتی و اجرایی کلیدی به جوانان شایسته، متعهد و متخصص سپرده شود. بیتوجهی به این پایگاه قدرت
میتواند منجر به تشکیل شبکهای از نخبگان مخالف و حتی برانداز شود، چراکه فرهنگ پذیری سیاسی، هویت ملی، تشکیل خانواده و بهرهوری اقتصادی و امثال آن درگرو این ساماندهی و جذب است. از طرفی نظام سیاسی، به لحاظ تداوم حیات، به این پایگاه وابسته است. تجربیات جهانی نشان داده است که اگر برای نسل جوان برنامهریزی نشود و تأمین شغل، ازدواج و مسکن آنان جدی گرفته نشود، آسیبهای اجتماعی و روانی گسترش مییابد و بحران ریزش سرمایه اجتماعی، بحران مشروعیت و مشکلات امنیتی جامعه را در برمیگیرد. اگر به این سه پرسش مهم: ۱- حکمرانی بر جوانان ۲- حکمرانی جوانان و ۳- حکمرانی به همراه جوانان پاسخ داده شود، بیگمان هیچ خوف و نگرانی از حضور آنان نباید داشت، چراکه گزینه سوم یعنی اداره امور کشور به کمک جوانان حاوی یک منطق است که راه را میگشاید.» جمعیت ۳۶ میلیونی جوان کشور را که معادل کل نفوس بعضی از کشورهای اروپایی است درحالیکه به خلاف آنها با بحران پیری مواجه نیستند را نمیتوان بدون برنامهریزی دقیق به حال خود رها کرد و امید داشت همچنان باقی میمانند زیرا دلالان بینالمللی هرروز از طریق زمین و هوا به اینسو روان هستند تا به هر قیمتی شده
به فریبشان بپردازند و با نمایش مدینه فاضله در آنسوی آبها و سرزمینها. شکارشان کنند؛ بنابراین هرگونه غفلت در این زمینه میتوان عواقبی وخیمتر از بحران آب، فرونشست زمین، گردوغبار و آلودگی هوا را به همراه داشته باشد تا این نسل فرهیخته را با مخاطرات یک عروج روبرو سازد.
ادامه دارد