مهربانی با حیوانات شهری؛
جامعهای که هنوز میتوان به آن امیدوار بود
گاهی یک تصویر یا ویدئو ساده میتواند روزنهای از امید در دل مردم بگشاید. در روزهای گذشته ویدئوها و عکسهایی از اصفهان منتشر شده که مردم و کسبه این شهر را در حال غذا و آب دادن به گربههای خیابانی، پناهدادن به آنها زیر سایه مغازهها، و نوازش مهربانانهشان نشان میداد.

اصفهان امروز_ راضیه چنگیز نائین:گاهی یک تصویر یا ویدئو ساده میتواند روزنهای از امید در دل مردم بگشاید. در روزهای گذشته ویدئوها و عکسهایی از اصفهان منتشر شده که مردم و کسبه این شهر را در حال غذا و آب دادن به گربههای خیابانی، پناهدادن به آنها زیر سایه مغازهها، و نوازش مهربانانهشان نشان میداد. همین تصاویر ساده و صمیمی، فارغ از هر تحلیل جامعهشناسانه، نوید آن را میدهد که هنوز رگههایی از مهربانی، همدلی و مسئولیتپذیری در دل این جامعه جریان دارد.
در شهرهای شلوغ و پرهیاهو، حیوانات شهری بهویژه گربهها به بخشی از زیست شهری تبدیل شدهاند. آنها در کوچهپسکوچهها، میان باغچهها و حتی در گوشه مغازهها، بیادعا زندگی میکنند و مانند گنجشکها و کلاغها بخشی از هویت شهرها هستند. آنچه این روزها در اصفهان دیده میشود، چیزی فراتر از عادت یا دلسوزی لحظهای است؛ نمایشی واقعی از بلوغ شهروندان در قبال زیستبوم مشترک که میتوان آن را تقویت و هدایت کرد. این رفتار، نشانهای است از فرهنگ زیست شهری که در آن، انسان خود را تنها موجود شایسته زندگی نمیداند، بلکه جایگاهی برای دیگر مخلوقات نیز قائل است. این نوع نگاه، آغاز یک تغییر عمیق است، تغییری که شاید بهظاهر کوچک باشد، اما در دل خود حامل نشانههای بزرگی از جمله مسئولیتپذیری، همزیستی، و رعایت حقوق موجودات زنده است.
کافی است کمی به گذشته نهچندان دور نگاه کنیم. زمانی بود که دیدن گربه در اطراف مغازهای میتوانست با واکنشهایی نظیر پرتاب سنگ یا دورکردن با جاروی چوبی مواجه شود. حیوانات خیابانی اغلب به چشم موجوداتی مزاحم و دردسرساز دیده میشدند. اما حالا چه شده که نهتنها آن نگاه تغییر کرده، بلکه برخی از مغازهداران، برای گربههای محله ظرف غذا و آب میگذارند، مقوا پهن میکنند تا راحتتر بخوابند، و حتی نامی برایشان انتخاب کردهاند؟
این دگرگونی حاصل چند عامل است. از یک سو، رشد آگاهی عمومی درباره حقوق حیوانات، حاصل تلاش سالها فعالیت فعالان مدنی و دوستداران حیوانات است. رسانهها، شبکههای اجتماعی و حتی تجربههای شخصی افراد در مواجهه با حیوانات بیپناه، سبب شده تا مردم به درکی تازه از این نوع همزیستی برسند. از سوی دیگر، شاید سختیهای اقتصادی و اجتماعی، مردم را بهگونهای دیگر نسبت به مظلومیت حساستر کرده است. دیدن گربهای که در گرمای تابستان یا سرمای زمستان، بیپناه در کوچهای کز کرده، حالا بیشتر دل را میلرزاند.
اصفهان، شهری با تاریخی غنی، معماری فاخر و فرهنگی عمیق، حالا دارد بُعدی دیگر از زیبایی خود را نشان میدهد: انسانی بودن. آن هم نه در قالب شعار یا نمایش، بلکه در صحنههای ساده و بیادعای روزمره؛ آنجا که یک کافه، برای گربهها آبخنک میگذارد، اهالی محل برای گربهها ظرف غذا گذاشتهاند و کسبه گربهها را مانع کسبوکارشان نمیدانند.
جامعهای که برای گربههای خیابانی جا باز میکند، یعنی هنوز ظرفیت جادادن به دیگری را دارد. هنوز میتواند با دردهای غیرخودش همدلی کند. در چنین جامعهای، امیدواری معنا پیدا میکند.
این مهربانیها باید دیده شود، ستایش شود و تکرار گردد. همان قدر که از خشونتها و زشتیها مینویسیم، باید این لحظات کوچک انسانیت را هم برجسته کنیم. تا امید به زندگی و نوعدوستی در شهر زنده نگه داشته شود.