آرسن لوپنهای روزگار
شاید امروز اینگونه نصایح در قالب اشعار ادیبان گذشته بهجز زیبایی کلام تأثیر دیگری نداشته باشد درحالیکه هدف اصلی سراینده بیش از عرضه یک سروده نصیحتی است که در عمق متن ذخیره شده تا مخاطب را ملزم به پذیرش آن کند.
شاید امروز اینگونه نصایح در قالب اشعار ادیبان گذشته بهجز زیبایی کلام تأثیر دیگری نداشته باشد درحالیکه هدف اصلی سراینده بیش از عرضه یک سروده نصیحتی است که در عمق متن ذخیره شده تا مخاطب را ملزم به پذیرش آن کند. هنوز هم هستند معدود و محدود کسانی که قسمت اعظمی از وقت و عمر خود را وقف آیندهسازی فرزندان میکنند و میدانند دستگاه تعلیم و تربیت هر نظامی هرچند دلسوز باشد، جایگاهی فراتر از اولیاء ندارد که مربیان در نوبت بعدی هستند تا اگر تعهد دارند، وظیفه خود را در قالب ارشاد عملی سازند. آن قشر کمیاب که روزگاری نهچندان دور فرزندان را از همان سنین کودکی با کار و تلاش در کنار مادر یا پدر آشنا و علاقهمند میساختند تا اگر میخواهند کسب علم کنند، هنر یا حرفهای را نیز از اولیاء خود بیاموزند و در زمان ضرورت از آن بهره ببرند. البته طی یک دهه اخیر که بازار اقتصاد با تنشهایی مواجه شده گروهی از تحصیلکردگان آکادمیک پس از ناامید شدن از یافتن جایگاه لازم با عنایت به رشته تحصیلی، بازگشت به اصل کردهاند و در کنار اولیاء خود به همان حرفه با سنتی که نان آن را خوردهاند میپردازند. درحالیکه کافی نیست زیرا قسمتی از عمر را بدون داشتن هدف مشخص صرف تحصیل در رشتهای نامأنوس کرده و معدودی نیز نهتنها توجهی به این گذار نداشتهاند بلکه حرفههای در دسترس و فراوان مثبت را به حال خود رها نمود تا از استعدادهای شکوفا در جهت منفی استفاده شود که در گذشته نیز بهندرت دیده میشد و نمونه بارز آن سوغات آرسن لوپنی از غرب در دهه بیست شمسی است که یکی از وزارتخانههای پایتخت را بهعنوان هتل در روز جمعه که ادارات تعطیل بودند با رشوه دادن کلان به سرایدار آن محل را به سه نفر از سرمایهگذاران خارجی فروخت و فراری شد تا این رویداد در تاریخ کلاهبرداریهای کلان کشور به ثبت برسد و البته پسازآن روشهای تازهای ابداع که پلیس را هم متعجب و مستأصل نماید و بهمرور بر تعداد اینگونه شغلهای خلاف و جنحه اضافه شود و هرکدام نشاندهنده وجود اینگونه تواناییهای فکری است که اگر توسط نهادهای متولی رشد مییافت و در دامنه آموزش کشف و رهنمون میشد، میتوانست به اختراعات خارقالعادهای مبدل و صاحب آن را به جایگاه بیل گیتس ترفیع دهد.
سالهای دهه اخیر را میتوان ایام شکوفایی اینگونه اقدامات خارقالعاده اما بهصورت صنفی دانست تا صاحبان آن را راهی زندان نماید که نمونه بارز این پدیدهها را میشود در ایجاد مؤسسات مالی و اعتباری و همچنین شرکتهای کاغذی انبوهسازان مشاهده نمود تا خسارات سنگینی را به دولتها تحمیل نمایند و گروه بسیاری از آحاد جامعه را به خاک سیاه بنشانند و البته نباید بیتوجهی بعضی مسئولان دراینباره را نادیده گرفت و فراموش کرد چگونه حباب بورس در سال 98 و بالا و پایین رفتن صوری ارزش سکه و ارز بسیاری از اقشار آسیبپذیر جامعه را ناکام گذاشت زیرا اینگونه افراد تجربه لازم زندگی را نداشتند و بازار را نمیشناختند و اکثرا جوانانی بودند که حتی یک روز هم در کنار اولیاء خود نبوده و به ورطه و خطرات شغل آزاد آنها وارد نشده بودند زیرا هر آنچه نیاز داشتند مهیا و آماده بود تا از درب خانه سوار سرویسهای مدرسه شوند و پس از پایان کلاسها به همین سبک برگردند بنابراین زمانی که بهناچار و با چشمبسته وارد بازار بیدر و دروازه میشدند و به بنبستها برمیخوردند سعی میکردند راه میانبر را با یک دستهچک بدون موجودی انتخاب نمایند و بار خود را یکشبه
ببندند و نمیدانستند انتهای این مسیر ناکجاآباد است. البته امروز با اجرای قوانین جدید چکهای بانکی میزان این نابسامانیهای آرسن لوپنی در بازار اقتصاد بهشدت افت کرده و درصد چکهای برگشتی به دلیل کافی نبودن موجودی نسبت به قبل کاهش فراوانی پیدا نمود و قانون جدید باعث شده تا متخلفان اقتصادی به دنبال راهکارهای تازهای باشند و این آخرین گزارش قابل توجهی است که توسط پلیس فتا و رئیس آن افشا میشود زیرا تیمی زبده از کارشناسان آن متوجه شدهاند گروهی مالباخته در یک بازه زمانی کوتاه و مشخص ضمن خرید از یک عرضهکننده پیتزا در منطقه عظیمیه کرج موجودی حسابهای بانکی خود را از دست دادهاند. تمامی اعضای این باند کلاهبرداری که از طریق استخدام موقت در مراکز فروش غذای فوری اقدام به کپی کارتهای بانکی میکردند دستگیر شدهاند و روش کار اینگونه بوده که با اسکیمینگ یعنی کپی کردن غیرقانونی دادههای نوار مغناطیسی کارتبانکی روی کارت دیگر اقدام به سرقت اطلاعات حساب بانکی کاربران میکردند که آخرین آمار این سرقت اطلاعات از ۱۶۵ کارتبانکی و ۱۴۵ فقره کلاهبرداری اسکیمری به ارزش سه و نیم میلیارد ریال بوده است.
ادامه دارد