خانه اختیاری
امنیت در ساختار معماری خانه های اصفهان نوین از آن دست موضوعات فراموش شدهای است که دیگر سخن گفتن از آن نخ نما می نماید چون وجود خارجی ندارد؛ اما شهر خلاق، نیاز واثقی به امنیت و معماری و معانی حول آنها دارد. حالا اینکه چرا و چگونه، برمی گردد به نگاهی که شهر را ساختاری می بیند بی جان یا آنکه آن را یک واحد جاندار فرض می کند.
اصفهان زیبا: امنیت در ساختار معماری خانه های اصفهان نوین از آن دست موضوعات فراموش شدهای است که دیگر سخن گفتن از آن نخ نما می نماید چون وجود خارجی ندارد؛ اما شهر خلاق، نیاز واثقی به امنیت و معماری و معانی حول آنها دارد. حالا اینکه چرا و چگونه، برمی گردد به نگاهی که شهر را ساختاری می بیند بی جان یا آنکه آن را یک واحد جاندار فرض می کند. شواهد امر از گذشته تاکنون این گونه می نماید که مردم در قدیم، خود ساختار معماری خانه هایشان را پی می ریختند؛ چرا که هنوز ذات خانه سازی یا ایجاد مکان امن در آن ها نمرده بود؛ اما با شکل گیری بعضی نهادهای مدرن و تقسیم وظایف شهری و پذیرفتن صفت شهروندی، این غریضه نیز چون غرایز دیگر به صورت کنتوراتی در اختیار عدهای تکنسین تحت نام «بسازوبفروش» قرار گرفت و آن غریضه، هنرها، مفاهیم، ارزش ها و انسانها گویی فرو مرد؛ چرا که دیگر کسی خانه اختیار نکرد.
خواجـــو، پلشیری، وحیــد، آتشـــگاه، کوهانســتان، احمد آباد و طوخچی!
غلامرضا زمانی، معمار درباره خانه اختیاری و معماری شخصی در دویست سال اخیر معتقد است:« آن زمانها اصلا بنگاه خونه یا مشاور املاک آنچنانی نداشته ایم، هرچه بوده معمولا توی در و همسایه دست به دست می شده و هنوز هم می شود رد این قضیه را توی محلهها پیدا کرد».این معمار ادامه داد:« ما تو محله های مختلفی از آتشگاه و کوهانستان گرفته تا وحید و احمد آباد و خواجو و پلشیری و طوخچی... نشانه های مردم به اصطلاح کهنه محل را می بینیم. حتی ممکن است هنوز 40 تا 70 درصد( بسته به مکان) بومی باشند و بقیه مهاجرانی که بیست یا سی سال پیش به این شهر و محلات آن آمدهاند وگرنه آن موقع که هنوز ساختار محله ها باز نشده بود، مهاجرین محلات یا شهرهای دیگر، کمتر به این مناطق رجوع می کردند». زمانی به موضوع جالبی اشاره كرده و می گوید:« حب خانه از آن چیزهایی است که قدیمیها تو دلشان بوده. ممکن است یک خانه حداقل پنجاه و حداکثر صد و اندی سال، بسته به اینکه ساكنانش از آن جا نمی رفته اند، در اختیار یک یا چند خانواده از یک فامیل بوده باشد.» وی ادامه می دهد:« معمولا در پنجاه یا صد سالی که این خانواده ها در آنجا بوده اند، هرکدامشان برای راحتی کارهای
روزانه، بسته به کیفیت زندگی شان تغییراتی را در این خانه ها به وجود می آوردهاند و این تغییرات، معماری داخلی خانه ها را به هم می ریخته؛ اما امنیت خودش را تامین می کرده.» این نکته همان چیزی است که به طور همزمان در این محلات شکل می گرفته است. نوعی از امنیت در کوچه پس کوچه ها، اتاق های روسرکوچه و آب انبارهایی که آقای زمانی به آنها اشاره می کند:« دیوارهای بلند، اتاقهای تودرتو، حیاط های وسیع و معمولا بخشی مرده از خانه. آنجایی که کاربری اش را با گذر زمان از دست داده. از طویله اسب تا اتاق نگهداری مایحتاج و آب انبار و آشپزخانه های متعدد کوچک و بزرگ.» مصداق حرف های آقای زمانی را لمس کرده و درآن زندگی کرده ام. خانه هایی که در نهایت تا اواخر دهه هفتاد پاییدند و حالا شاید تک و توک و شانسی در جایی بتوان یافتشان.
مکان، نه خاطره می سازد، نه به خاطره تبدیل می شود
مینو یزدخواستی در ادامه این بحث به تقسیمات مشاغل و بالارفتن قیمت زمین و حامل های انرژی اشاره کرده و براین باور است که زمین همچنان روابط تولید و فرهنگ را تحت اختیار دارد؛ چرا که به زبان آدمیزاد:« تو دهه نود هرچی پول بدی آش می خوری!» این دانشجوی دکترای معماری ادامه داد:«صحبت کردن درباره این چیزها دردی را از معماری دهه نود دوا نمی کند چون حب خانه در آنها(انسان اصفهانی و مهاجران) از بین رفته است. چون معماری هنر مخصوص کاغذهای نقشه کشی شده و امنیت با دوربین و شب بند حفظ می شود؛ اما دیگر دل کسی قرص نیست. شما نمی توانی مثل آن موقع «درخونه وازی»داشته باشی.» اصطلاح فولکلور فوق العاده جالبی که از همنشینی انسان، معماری و روابط انسانی تولید و تقاضا به وجود آمده و حالا که روابط تولیدی به هم خورده، مهاجرت گزینه مناسب به نظر آمده و دست به ساختار زدایی محلات زده است. یزدخواستی ادامه می دهد:« این موضوع پیامد توسعه ناهمسان امکانات اقتصادی، فرصتهای شغلی و انباشت سرمایه در محل هایی است که به زبان ساده برای آنها از پیش نقشه کشیده شده است. مکان هایی با بازده اقتصادی بالا به واسطه تبلیغات و به وجود آوردن اتمسفر تجاری که بنا به
مشاوره مشاوران ممکن است درست و گاهی غلط از آب درآید چنانکه ديده ايم.» همچنین او به موضوع نوسانات اقتصادی اشاره کرده و میگوید:« ما نه تنها محلاتمان تحت تاثیرات فرهنگی است، بلکه اسیر اقتصاد نیز هست حالا شما به کسب وکارهای بزرگ و صنایع پایه و خیل کارمندان آنها و مسئله اسکانشان فکر کنید.» این مسئله، مسئله ای بسیار جدی است؛ چرا که خانه هایی که قرار است سیل و خیل مهاجران را پناهگاهی امن باشد، در این زمانه از تمام مختصات خانه یا منزل تهی شده و بیشتر به یک اطراق گاه می ماند. این دانشجوی دکترای معماری در پایان تاکید کرد:« یکی از مهم ترین عوامل امنیت در محله های اصفهان یکپارچگی بافت اجتماعی بوده که در دهه های اخیر از میان رفته و این موضوع در حال حاضر جایی در گردونه بسیاری از محله های شهری مثل اصفهان و شهرهای تازه تاسیس اطرافش ندارد. مکان، نه خاطره می سازد، نه به خاطره تبدیل می شود.»