ساختن جوک و پیامهای تمسخرآمیز برای زلزله!
زلزلهای 7.3 ریشتری گستره وسیعی از شهرهای ایران و عراق را در بر میگیرد و به دنبال آن تمرکز عمومی بر امدادرسانی و پیگیری اخبار معطوف میشود، مسئله به همینجا ختم نشده و واکنشهای متفاوتی شکل میگیرد که میان آنها تلخترین آن ساختن جوکها و پیامهایی است که مانند نیشخند تلخی در گوشه لب حادثه مینشیند، چه بسا بر فرش سلیمان شبکههای اجتماعی جاخوش کرده و در میان گروه ها و کانالها میآید و می رود.
زلزلهای 7.3 ریشتری گستره وسیعی از شهرهای ایران و عراق را در بر میگیرد و به دنبال آن تمرکز عمومی بر امدادرسانی و پیگیری اخبار معطوف میشود، مسئله به همینجا ختم نشده و واکنشهای متفاوتی شکل میگیرد که میان آنها تلخترین آن ساختن جوکها و پیامهایی است که مانند نیشخند تلخی در گوشه لب حادثه مینشیند، چه بسا بر فرش سلیمان شبکههای اجتماعی جاخوش کرده و در میان گروه ها و کانالها میآید و می رود.
به گزارش ایسنا، نمیتوان از این زلزله به جوک و یا پیام خندهداری یاد کرد، چگونه امکان دارد با وجود آگاهی از اینکه گروهی از انسانها در حادثه ناخواستهای گرفتار شده اند، جوک ساخت و خندید؟! با علم به این موضوع باید گفت، بله متأسفانه امکان دارد.
گردش پیام های طنز با دستمایه زلزله، دلیلی شد تا پای صحبتهای شهروندان سنندجی نشسته و دیدگاه آنان را در خصوص نشر جوک و پیامهای طنز آمیز در شرایط به وجود آمده را جویا شویم و آن را از دیدگاه روانشناسی و جامعه شناسی بررسی کنیم.
«محمد کریمی» شهروند سنندجی در این رابطه، با استناد به شعر «تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی»، اظهار کرد: نمیتوانم درک و باور کنم که برخی میتوانند در شرایطی که هموطنانمان در رنج و سختی هستند، به ساختن جوک و شوخی با این حادثه بپردازند.
وی با اشاره به اینکه این حادثه ممکن بود برای هر کسی اتفاق بیفتاد، افزود: ما با هر رنگ، نژاد و زبانی که باشیم، انسان هستیم و چه بسا که به خاطر مسلمان بودن باید پایبند به یک سری اعتقادات انساندوستانه بر اساس تعالیم اسلام باشیم.
این شهروند سنندجی با اشاره به اینکه خبر زلزله ساکنان شهرهای غرب کشور و مردمان عراق را داغدار کرد، گفت: کردستانیها نیز خاطره تلخ زلزله دیشب را فراموش نخواهند کرد و با توجه به اینکه شرایط خارج از کنترل و حتی خارج از تحمل بسیاری بود، نمیتوان با دید طنز به آن نگریست.
«سحر فلاحی» دیگر شهروند سنندجی نیز با اشاره به اینکه برخلاف حوادثی مانند آتش سوزی، زلزله غیرقابل کنترل و پیشبینی است، گفت: بار روانی که این حادثه به دنبال دارد با هیچ بحران دیگری قابل قیاس نیست.
وی افزود: ترس و دلهره ای که از شب گذشته در میان شهر حاکم شده است، موضوعی نیست که بتوان با آن شوخی کرد و جوک ساخت.
این شهروند سنندجی در پاسخ به اینکه چرا برخی در این مواقع به جوک ساختن می پردازند، گفت: شاید قویترین دلیل این امر نبود حس انساندوستی و درک شرایط پیش آمده باشد.
ساختن جوک و پیامهای تمسخرآمیز یک ناهنجاری اخلاقی است
«ریحانه پورحیدری»کارشناس ارشد روانشناسی نیز با اشاره به اینکه، ساختن جوک و پیامهای تمسخرآمیز یک ناهنجاری اخلاقی است، گفت: بر اساس نظریه راب و سلزنیک، مسأله اجتماعی هنگامی به وجود میآید که به نظر می رسد قدرتی که جامعه برای تنظیم روابط بین افراد دارد، با شکست روبرو شده و نهادهای آن جامعه دستخوش تزلزل واقع شده و قانونهای آن و در نهایت انتقال ارزشهای آن مورد بیاحترامی قرار گرفته است و به تبع آن انتقال این ارزشها از نسلی به نسل دیگر به سختی صورت میگیرد.
وی با بیان اینکه توسل به زبان طنز در برخورد با حوادث میتواند راهگریزی از شرایط پیش آمده باشد، افزود: دلایلی همچون دسترسی آسان به راههای ارتباطی، لذتگرایی کوتاه مدت، بیکاری، آموزش غلط و الگوگیری از گروه همسالان، تخلیه روانی، فقدان اعتماد به نفس، سرگرمی و تفریح میتواند از دلایل شاخص بروز این نوع رفتار بین افراد در مواقع مواجه با حوادثی از این دست باشد.
این کارشناس ارشد روانشناسی با ذکر این نکته که در زمان بروز این رفتار نابهنجاری حس نوع دوستی در بسیاری از موارد کمرنگ می شود، تصریح کرد: در برخی موارد تعبیر«خنده بر هر درد بی درمان دواست» را به کار میگیرند، در صورتی که این رفتار هیچ سنخیتی با شادی و طنز نداشته و بیشتر راه گریزی از شرایط حاکم است.
وی با بیان اینکه پیامهای رد و بدل شده در شبکههای اجتماعی صرفاً متمرکز بر همدردی اجتماعی نیست، ادامه داد: گاهی افراد لطیفه هایی را ساخته و نشر می دهند تا شاید بتوانند از طریق آن کمی از تلخی فضای حاکم کاسته و حرکت رو به جلویی را داشته تا از بحران پیش آمده فاصله بگیرند.
پورحیدری، با تأکید بر اینکه با توجه به پایین بودن سرانه شادی در کشور نباید از کنار این آسیب اجتماعی ساده گذشت، خاطرنشان کرد: گاهی افراد برای روحیه دادن به خود و دیگران و یا کم اهمیت نشان دادن بحران و مشکل پیش آمده، خنده را بهترین درمان و تسکین دانسته، این امر حتی می تواند دال بر غمگین بودن درونی افراد و به بن بست رسیدن قدرت تمییز آنان قلمداد شود.
جوک و زبان طنز از قویترین ابزارهای انتقاد و مقابله با ناراضایتی است
«مینا جعفرینژاد»جامعه شناس نیز در رابطه با این موضوع، در ادامه با اشاره به اینکه ویژگی اصلی یک مسئله اجتماعی نسبی بودن آن است، اظهار کرد: نسبی بودن یک مسئله اجتماعی بستگی به فرهنگ و هنجارهای هر جامعه دارد و بر مبنای آن تعریف میشود.
وی افزود: خرده فرهنگهای انحرافی در داخل یک جامعه، رفتارها و ناهنجاریهای انحرافی را به وجود میآورند که غالباً در نظام اجتماعی اختلال ایجاد میکند و نقض کننده هنجارها و ارزشهایی هستند که در بین مردم رایج و پذیرفته شده است.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه از لحاظ جامعهشناسی افرادی که به لحاظ تعداد، قدرت، ثروت و سایر مزیتهای فردی و اجتماعی در اقلیت هستند، برای جبران این خلاءها به ساختن جوک، لطیفه و کامنتهای طنز رو میآورند، افزود: جوک و زبان طنز از قویترین ابزارهای انتقاد و مقابله با شرایطی است که از آن راضی نیستند.
وی با بیان اینکه طنز اهرمی اجتماعی است برای گفتن حرفهایی که توان ارائه در کلام جدی را ندارند، گفت: خشونت رفتاری که در کالبد زبان طنز در مقابله با بدبختی دیگران شکل میگیرد، رابطه مثبتی با کمبودها، فقر و بیکاری و دیگر آسیبهای اجتماعی دارد.
جعفری نژاد، با ذکر این نکته که ناهنجاری اجتماعی در بیشتر مواقع آموختنی است نه موروثی، تصریح کرد: نباید فراموش کرد که یادگیری رفتار بزهکارانه فقط محدود به تقلید نیست.
وی با اشاره به اینکه جوانان یکی از ارکان اصلی دستیابی به توسعه ارزشهای اخلاقی در جامعه هستند، تأکید کرد: با توجه به تأثیرگذاری جوانان در سطح دوستان و خانواده، باید تلاش کرد تا فرهنگسازی لازم میان آنان صورت پذیرد تا بتوان آن را به دیگر اقشار جامعه تعمیم داد.
این کارشناس ارشد جامعهشناسی اذعان کرد: جوانان در بسیاری از موارد برخورد با حوادث خارج از کنترل به خاطر تسلیم «فشار برای سازگاری» در مراتب پایین جامعه نیل به ارتقای اجتماعی و فقدان ضوابط لازم برای ارتقاء را خواستارن.
وی بهترین راههای نیل به این هدف را شامل فرهنگسازی برای ایجاد احساس مسئولیت در افراد، تدوین سیاستهای که در آن به قشر نوجوان و جوان به عنوان سرمایههای ارزشمندی برای هدایت فرآیند پیشرفت در جامعه نگریسته شود، رفع بحران بیکاری و کاهش عواملی چون فقر از طریق فراهم آوردن امکانات اشتغال و تولید و توسعه اقتصادی و اجتماعی که خود راهبردی جهت کاهش اختلالات روانی جریان و بالا بردن میزان مسئولیت اجتماعی در سطح جامعه است و همچنین شناخت نیازهای جوانان و رفع این نیازها جهت جلوگیری از معضلات ناشی از عدم رعایت اصول اخلاقی در جامعه، اهتمام همه جانبه دولت و بسیج امکانات برای کارآفرینی، بسیج همه عوامل و عناصر دین شناسی و امکانات برای تقویت بیشن دینی و ترویج آموزههای اخلاقی و بررسی شرایط اجتماعی، روانی حاکم بر نسل جوان کنونی دانست.
در پایان باید گفت، گاهی حوادث غیرقابل پیش بینی در کسری از ثانیه زندگی یک انسان را عوض و او را به انسانی دیگر بدل میسازد، درست به سان لحظههایی که شب گذشته بسیاری از فرزندان را سرپرست، بسیاری از پدران و مادران را بیفرزند و بسیاری دیگر را یک شبه مرد و برخی دیگر را برای همیشه زنده به گورکرد. از دست دادنهای اینچنین غم انگیز و دردناک با هیچ جایگزینی قابل جبران نیست، تقلا و دست و پا زدن کسانی که از مرز ناامیدی رد شدهاند دیدنی نبوده و بهتر آن است که فرار از تنگنا و درد را با همدردی جایگزین سازیم همانگونه که سعدی فرمود«بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند» زبان طنز و انتقاد از طریق آن سابقه ای طولانی در ادبیات و فرهنگ ما دارد اما نباید از خاطر دور داشت که استفاده از آن برای بهسازی و تغییر شرایط بود، امروز که در بسیاری از مناطق خانوادههایی داغدار شده اند، فرهنگ جوک ساختن و زبان طنز کاربردی ندارد.