فتیله را پایین بکشید؛ حالا وقت دعوا نیست
درحالیکه کمتر از چهار ماه دیگر به نخستین بازی تیم ملی در جامجهانی باقیمانده کارلوس کیروش وارد بازی خطرناکی شده است. جنگ لفظی با علی کریمی دریکی از حساسترین مقاطع تاریخی فوتبال ایران و آتش باری دو طرف تنها تیم ملی را قربانی خواهد کرد.
امیرحسین احتشامی- اصفهان امروز : درحالیکه کمتر از چهار ماه دیگر به نخستین بازی تیم ملی در جامجهانی باقیمانده کارلوس کیروش وارد بازی خطرناکی شده است. جنگ لفظی با علی کریمی دریکی از حساسترین مقاطع تاریخی فوتبال ایران و آتش باری دو طرف تنها تیم ملی را قربانی خواهد کرد. زمین این نبرد خارج از مرزهای فوتبالی کشور نیست و طبیعتاً این کشمکشهای فرسایشی اگر همچنان ادامه پیدا کند بیشترین آسیب خود را به پیکره تیم ملی وارد میکند. بدون شک کیروش خوب میدانست حالا وقت بازی موش و گربه با یکی از اسطورههای فوتبال ایران نیست، اما به دلایلی عجیب خودش را وارد معرکه کرد. از سوی دیگر فدراسیون نشین ها هم که بدشان نمیآمد از زیر بار اتهاماتی که کریمی به آنها وارد کرده فرار کنند سنگری مستحکمتری از کیروش پیدا نکردند بیآنکه به سرانجام چنین کاری فکر کنند. کریمی یکی از نادر فوتبالیستهای ایرانی است که زمان عصبانیت هیچ منفعتی را در نظر نمیگیرد و بدون توجه به مکان و زمان حرفهایش را میزند. کیروش هم هرچند بسیار آبدیدهتر از کریمی است اما اگر پایش بیفتد تا آخر خط پیش میرود. در چنین شرایطی تنها بزرگان فوتبال کشور
میتوانند حداقل دو طرف را به یک آتشبس موقت دعوت کنند، بلکه جو مسموم به راه افتاده بیش از این آلوده نشود.
کریمی به یاد آورد
علی کریمی خیلی زود در فوتبال ایران به یک اسطوره تبدیل شد، اما هرگز راه و رسم نگهداری ازآنچه بهطور ذاتی از آن برخوردار شده بود را یاد نگرفت. یک عاصی واقعی که در چشم بر هم زدنی همه رشتهها را پنبه میکرد. تکنیک ناب کریمی همان گمشدهای بود که هواداران فوتبال به دنبالش بودند و بازیهای چشمنواز او آدرنالین خون همه را تا سرحد جنون بالا میبرد؛ اما کریمی همواره فراموش میکرد که فوتبال تنها به 90 دقیقه بازی درون میدان ختم نمیشود و بازی بزرگتر تازه بیرون از زمین شروع میشود. کریمی کم وارد حاشیه نشده و فوتبال ایران هم بهاندازه کافی از عصیان گریهای او زخم برداشته است. کسانی که سابقه خاطرات فوتبالیشان دو دهه قبل را نیز شامل میشود، احتمالاً محرومیت دوساله علی کریمی ستاره فوتبال ایران را به یاد دارند. در بهمنماه 1377 کریمی که از سوی کوردس آلمانی به تیم ملی امید دعوتشده بود در تورنمنت تدارکاتی جام «دانهیل» ویتنام که هیچ اهمیتی هم نداشت با دستبهسینه داور ژاپنی کوبید و او را نقش زمین کرد. کریمی که به دلیل نیمکتنشینی مداوم رابطه خوبی با کوردس نداشت، در بازی مقابل ویتنام، پسازآن که اواسط بازی به میدان آمد، باوجودآنکه بازوبند کاپیتانی بر بازو داشت، در اعتراض به اخراج علی انصاریان، با کف دستبهسینه داور ژاپنی، تورو کامیکاوا زد و باعث سرنگونی او شد. کریمی از سوی AFC به مدت دو سال از حضور در تمامی مسابقات محروم شد که البته پس از مدتی این محرومیت به یک سال کاهش یافت. نمونهای دیگر از این مدل یاغیگریها در جامجهانی 2006 از کریمی دیده شد. این جام تنها حضور علی کریمی در بزرگترین تورنمنت فوتبال در عرصه ملی بود. جایی که نه تیم ایران حالوروز خوشی داشت نه خود کریمی روی فرم بود. همهجا صحبت از خارج شدن عنان کار از دست برانکو بود و شکلگیری دوقطبی در تیم ملی. حرفهای درگوشی از باند دایی و باند کریمی خبر میداد که تیم ملی را دو جبهه کرده و همین موضوع بازی را از ریتم انداخته بود. شایعاتی که همچنان مبهم باقیمانده است. حتی مصاحبه دایی بعد از جامجهانی که گفت بعضی از هافبکها در چشمهایم نگاه میکردند و به من پاس نمیدادند هم همچنان در هالهای از ابهام باقیمانده است. کریمی آن زمان حالوروز خوبی نداشت، مثل سایر بازیکنان تیم ملی. قاب معروفی که کریمی از خودش در جامجهانی ثبت کرد، لگدزدن به کلمن تیم پزشکی بعد از تعویض از روی عصبانیت بود. کاری که از چشم برانکو دور ماند و البته فرصتی برایش فراهم نشد تا به آن واکنش نشان دهد.
کریمی؛ یک مربی عصبانی و خام
سابقه مربیگری علی کریمی به بیش از چهار سال هم نمیرسد. او در این مدت بیشتر نقش دستیار را بر عهده داشته و تازه این فصل سمت سرمربی را گرفته است. در سال 93 کریمی بهعنوان دستیار کیروش انتخاب شد، اما خیلی زود فهمید با این مربی نمیتواند کار کند. شاید هم کیروش به دلایلی که هنوز مبهم باقیمانده است درست پیش از شروع جام ملتهای آسیا (2015) کریمی را کنار گذاشت. پسازآن کریمی بهطور جستهوگریخته کار مربیگری را دنبال کرد و از لیگ هفدهم مسئولیت هدایت نفت را بر عهده گرفت. مشکلات او با مدیرعامل باشگاه پرحاشیه نفت دو بار او را از کار بازداشت تا سرانجام در نیمفصل جادوگر پیشنهاد تیم سپیدرود رشت را برای مربیگری پذیرفت و روی نیمکت این تیم نشست. کریمی در همین مدت کوتاه مربیگری در سپیدرود هم فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشت و پس از شکست سنگین تیمش مقابل استقلال استعفا کرد، اما بهظاهر این استعفا پذیرفتهنشده و او قرار است به کارش ادامه دهد. همین زمان کوتاه مربیگری نشان میدهد کریمی چه فاصله زیادی تا رسیدن به جایگاه یک مربی پخته پیش رو دارد.
کریمی به یاد آورد
علی کریمی خیلی زود در فوتبال ایران به یک اسطوره تبدیل شد، اما هرگز راه و رسم نگهداری ازآنچه بهطور ذاتی از آن برخوردار شده بود را یاد نگرفت. یک عاصی واقعی که در چشم بر هم زدنی همه رشتهها را پنبه میکرد. تکنیک ناب کریمی همان گمشدهای بود که هواداران فوتبال به دنبالش بودند و بازیهای چشمنواز او آدرنالین خون همه را تا سرحد جنون بالا میبرد؛ اما کریمی همواره فراموش میکرد که فوتبال تنها به 90 دقیقه بازی درون میدان ختم نمیشود و بازی بزرگتر تازه بیرون از زمین شروع میشود. کریمی کم وارد حاشیه نشده و فوتبال ایران هم بهاندازه کافی از عصیان گریهای او زخم برداشته است. کسانی که سابقه خاطرات فوتبالیشان دو دهه قبل را نیز شامل میشود، احتمالاً محرومیت دوساله علی کریمی ستاره فوتبال ایران را به یاد دارند. در بهمنماه 1377 کریمی که از سوی کوردس آلمانی به تیم ملی امید دعوتشده بود در تورنمنت تدارکاتی جام «دانهیل» ویتنام که هیچ اهمیتی هم نداشت با دستبهسینه داور ژاپنی کوبید و او را نقش زمین کرد. کریمی که به دلیل نیمکتنشینی مداوم رابطه خوبی با کوردس نداشت، در بازی مقابل ویتنام، پسازآن که اواسط بازی به میدان آمد، باوجودآنکه بازوبند کاپیتانی بر بازو داشت، در اعتراض به اخراج علی انصاریان، با کف دستبهسینه داور ژاپنی، تورو کامیکاوا زد و باعث سرنگونی او شد. کریمی از سوی AFC به مدت دو سال از حضور در تمامی مسابقات محروم شد که البته پس از مدتی این محرومیت به یک سال کاهش یافت. نمونهای دیگر از این مدل یاغیگریها در جامجهانی 2006 از کریمی دیده شد. این جام تنها حضور علی کریمی در بزرگترین تورنمنت فوتبال در عرصه ملی بود. جایی که نه تیم ایران حالوروز خوشی داشت نه خود کریمی روی فرم بود. همهجا صحبت از خارج شدن عنان کار از دست برانکو بود و شکلگیری دوقطبی در تیم ملی. حرفهای درگوشی از باند دایی و باند کریمی خبر میداد که تیم ملی را دو جبهه کرده و همین موضوع بازی را از ریتم انداخته بود. شایعاتی که همچنان مبهم باقیمانده است. حتی مصاحبه دایی بعد از جامجهانی که گفت بعضی از هافبکها در چشمهایم نگاه میکردند و به من پاس نمیدادند هم همچنان در هالهای از ابهام باقیمانده است. کریمی آن زمان حالوروز خوبی نداشت، مثل سایر بازیکنان تیم ملی. قاب معروفی که کریمی از خودش در جامجهانی ثبت کرد، لگدزدن به کلمن تیم پزشکی بعد از تعویض از روی عصبانیت بود. کاری که از چشم برانکو دور ماند و البته فرصتی برایش فراهم نشد تا به آن واکنش نشان دهد.
کریمی؛ یک مربی عصبانی و خام
سابقه مربیگری علی کریمی به بیش از چهار سال هم نمیرسد. او در این مدت بیشتر نقش دستیار را بر عهده داشته و تازه این فصل سمت سرمربی را گرفته است. در سال 93 کریمی بهعنوان دستیار کیروش انتخاب شد، اما خیلی زود فهمید با این مربی نمیتواند کار کند. شاید هم کیروش به دلایلی که هنوز مبهم باقیمانده است درست پیش از شروع جام ملتهای آسیا (2015) کریمی را کنار گذاشت. پسازآن کریمی بهطور جستهوگریخته کار مربیگری را دنبال کرد و از لیگ هفدهم مسئولیت هدایت نفت را بر عهده گرفت. مشکلات او با مدیرعامل باشگاه پرحاشیه نفت دو بار او را از کار بازداشت تا سرانجام در نیمفصل جادوگر پیشنهاد تیم سپیدرود رشت را برای مربیگری پذیرفت و روی نیمکت این تیم نشست. کریمی در همین مدت کوتاه مربیگری در سپیدرود هم فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشت و پس از شکست سنگین تیمش مقابل استقلال استعفا کرد، اما بهظاهر این استعفا پذیرفتهنشده و او قرار است به کارش ادامه دهد. همین زمان کوتاه مربیگری نشان میدهد کریمی چه فاصله زیادی تا رسیدن به جایگاه یک مربی پخته پیش رو دارد.