حرفهای جسورانه برنده بوکر درباره «ترامپ» و «اوباما»
برای خیلیها سالهای ریاستجمهوری «اوباما»، دوران تغییر در آمریکا بود اما «پل بیتی» میگوید همیشه به ظاهر فریبنده تغییرات روابط نژادی در دوران این رئیسجمهور سیاهپوست به دیده تردید مینگرد.
«پل بیتی» اولین نویسنده آمریکایی است که جایزه «من بوکر» را در سال گذشته میلادی دریافت کرد. بدبینی او درباره آینده آمریکا، انعکاسی است از تیرگی ذهن بسیاری از هموطنانش درباره دوران ریاستجمهوری «دونالد ترامپ».
به گزارش ایسنا این نویسنده ادامه میدهد: «مثل یک آزمون بزرگ میماند. آیا جهان شکست میخورد؟ پیروزی «ترامپ» در انتخابات نمونه بارزی است از آنچه در دنیا در حال رخ دادن است. در ایالات آمریکا همه توجه میکنند، چون تصور بر این است که آنجا فرق میکند؛ اما این بیگانههراسی، این ترس از (نخستوزیر هند، نارندرا) «مودی» در اینجا و از (رودریگو) «دوترته» در فیلیپین، همیشه وجود داشته؛ اما مسئله این است که اینها دارد گسترش پیدا میکند و این ترسناک است.» بیتی همچنین میگوید: «این مثل شهر فرنگی است که ما در آن کارهایی را خلاف علاقهمان انجام میدهیم. با وجود ضد زن بودن «ترامپ» و الفاظی که به کار میبرد، ۴۸ درصد زنها و ۸ درصد آفریقایی ـ آمریکاییها به او رأی دادهاند.» بیتی اما برعکس خیلی از لیبرالهای آمریکایی، زمانی که «ترامپ» در حال قسم یاد کردن به عنوان چهلوپنجمین رئیسجمهور آمریکا بود، نه شوکه شده بود و نه احساس ترس میکرد. او معتقد است «آمریکای ترامپ» خیلی وقت است که وجود دارد و او به خوبی آن را میشناسد؛ «این اصلاً چیز جدیدی نیست. برای من، این همان بخش ناخالص است. وقتی مردم کنار میروند، من این کشور را نمیشناسم. این بخشی است که من را آزار میدهد. وقتی حرف از خشونت پلیس به میان میآید، مردم خود را به ندانستن میزنند. مثل این است که مردم قرنهاست دارند این را در صورتت میکوبند و حالا ناگهان... چرا حالا؟». برای خیلیها سالهای ریاستجمهوری «اوباما»، دوران تغییر در آمریکا بود اما «پل بیتی» میگوید همیشه به ظاهر فریبنده تغییرات روابط نژادی در دوران این رئیسجمهور سیاهپوست به دیده تردید مینگرد. برتری سفیدپوستها، بیگانههراسی و خشونتی که این دانشجویان تازهوارد را ترسانده، فضایی را تشکیل داده که «پل بیتی» و بسیاری از همنسلان رنگینپوستش در آن رشد پیدا کردهاند. او در ادامه میگوید: «آنچه فکرم را مشغول کرده، ادامهدار شدن فقدان پاسخگویی و پذیرش مدام آن از سوی مردم است. «ترامپ» از روی تمام این خطوط میدود و آدمهای کمی هستند که از او حساب بخواهند. مثلاً در مورد عراق، ما هرگز خودمان را مسئول ندانستیم. ما هرگز کاری شبیه به کمیته آشتی آفریقای جنوبی انجام ندادیم تا از خودمان بپرسیم: «هی! ما اینجا چه میکنیم؟» آمریکاییها اصلاً این کارها را بلد نیستند. این چیز جدیدی نیست، اما سر و صدایش به نظر جدید میآید. این خیلی به چشم شما نزدیک است.»