صحت: کتابخانه هر کسی معرف شخصیت اوست

سروش صحت معتقد است کتابخانه هر کسی معرف شخصیت اوست. شما با نگاه کردن به کتابخانه هر آدمی اطلاعات ریز و درشت زیادی از گذشته، حال، آینده، نگرش، علایق، خاستگاه و شخصیتش به دست می‌آورید.

سروش صحت معتقد است کتابخانه هر کسی معرف شخصیت اوست. شما با نگاه کردن به کتابخانه هر آدمی اطلاعات ریز و درشت زیادی از گذشته، حال، آینده، نگرش، علایق، خاستگاه و شخصیتش به دست می‌آورید.
چندی پیش و در زمان پخش مجموعه تلویزیونی «لیسانسه‌ها2» سروش صحت به فارس آمد و گفت‌وگویی با او درباره این سریال و همچنین برنامه «کتاب‌باز» داشتیم. بخش نخست این گفت‌وگو با موضوع سریال همان زمان منتشر شد و حالا در ادامه بخش مربوط به برنامه کتاب‌باز را می‌خوانید:

**شما طیف گسترده ای را در کتاب باز دارید. اینها را چگونه انتخاب می‌کنید؟ از میان همه کسانی که خیلی مستقیم با کتاب سروکار دارند یا کسانی که غیرمستقیم با کتاب سروکار دارند؟

-اتفاقی که در کتاب باز افتاد این است که برای شبکه نسیم است. کتاب باز در شبکه چهار تولید نمی شود پس باید برای مخاطب عام تلویزیون جذاب باشد. در عین حال یک برنامه کتابی است. اول کار که ما شروع کردیم طبیعتا بیشتر از آدم‌های شناخته شده‌ای که چهره یا فعالیتشان برای مردم شناخته شده است، استفاده کردیم. لابه لای این چهره های شناخته شده از آدم هایی که بیشتر فعالیت شان در حوزه کتاب بود به عنوان نویسنده، مترجم، ناشر، منتقد هم دعوت کردیم و به مرور دیدیم که استقبال و اقبال به آدم های حوزه کتاب هم کم نیست و مردم از یک برنامه کتابی این انتظار را ندارند که لزوما چهره هایی که می‌شناسند را ببینند.

اتفاقا دوست دارند آدم‌هایی بیایند که کتاب و فعالیت در این زمینه را می‌شناسند. بنابراین تقسیم کردیم و تصمیم گرفتیم که مهمان‌هایمان از هر دو دسته باشد و دوباره در هر دو دسته هم یک وقت متهم به یک گرایش فکری نشویم. چون برنامه‌ای است که می‌خواهیم مهمانان و آدم‌های مختلف درباره لذت کتاب خواندن و با چه کتاب‌هایی لذت بردند برای مردم صحبت کنند. این اتفاق موثر بود و حتما یک جاهایی اشتباه داشتیم. مگر می‌شود بیشتر از 80 قسمت آن پخش شده و تقریبا 90 تا مهمان داشتیم که در هر برنامه تقریبا از هفت، هشت تا کتاب اسم برده‌ایم، حدود 900 تا کتاب. به هر حال نمی‌توان اشراف کلی به همه کتاب‌ها و مقولات داشت ولی باز برآیندی که در اجتماع می‌بینم، به مثابه عمل و عکس العمل است. عکس العملی که دارم می‌بینم، خیلی خیلی خوشحال و راضی‌ام و احساس می‌کنم برنامه‌ای موفق بود. شما هم نظرتان در حوزه کتاب هم همین است؟

**اتفاقا می‌خواستم همین را بگویم که آدمی که کتاب باز است در پسِ ذهن خود کتاب دوست داشته است. برای هر برنامه و مهمانی که دعوت می‌کنید، چقدر وقت می‌گذارید؟ آیا از پیش مطالعه می‌کنید؟

-ببینید! من نه به عنوان یک نکته ویژه و مثبت بلکه به عنوان یک ویژگی، کتاب دوست دارم. یعنی در کتاب فروشی ها چرخیدن، کتاب را ورق زدن، بالا و پایین کردن در حوزه های خیلی مختلف را دوست دارم. یعنی اگر خیلی از کتابها را نخوانده باشم ولی با کتابها آشنا هستم. و این به خاطر این برنامه هم نبوده و از قدیم الایام با من است. هنوز هم هروقت که خیلی غصه دارم در کتابفروشی می روم چون حالم را خوب می کند وقتی حالم را خوب می کند، به عنوان یک جایی که به من خوش می گذرد، در کتابفروشی پرسه می زنم. سر کشیدن به کتابفروشی هایی که عین هستند، برایم دوست داشتنی است. برایم لذتبخش است. این است که شاید احتیاجی نداشته باشم که زیاد بررسی کنم ولی سردبیر کار آقای افشین صادقی زاده با مهمانان حتما صحبت می کند و چنانچه نکته خاصی هم باشد با هم در میان می گذاریم. یعنی یک مهمان که می آید چند دقیقه ای با او صحبت می کنیم، حرف می زنیم ولی اینکه تحقیقی کرده باشم متاسفانه یا خوشبختانه اینطور نیست که مثلا زندگی آن آدم را بالا و پایین کرده باشم. قرار است درباره کتابها خوش باشیم، خوب باشیم و حرف بزنیم. اگر کتاب مورد نظر را بشناسم که من هم درباره اش حرف می زنم و اگر نشناسم که مهمانمان درموردش توضیح می دهد.

**ظاهرا برنامه ارتباط خوبی با مخاطبان برقرار کرده و پربیننده است؟

-بله، خدا را شکر برنامه در کتاب خواندن خیلی از افراد موثر بوده است.

**شما خودتان چطور کتابی را برای خواندن انتخاب می‌کنید؟

-علاقه ام در این میان خیلی مهم است. اتفاقا یک خصلت بدی که دارم که باید درستش کنم اگر یک کتابی خیلی خیلی مطرح شود، نسبت به آن گارد پیدا می‌کنم و می‌گذارم آب ها از آسیاب بیفتد و بعد بخوانم. مثلا زمانی که همه بادباک باز را می خواندند، نخواندم! البته نمی دانم چرا، بد هم است. یا مثلا کافکا در ترانه را وقتی که خیلی مطرح بود دلم نخواست که بخوانم. دلم می خواهد که همراه جو جوگیر نشوم و با علاقه و حس سراغش بروم.

**در بخش‌هایی که کتابی انتخاب می‌شود، چگونه است؟

-آیتم های بین گفت‌وگوست که اصلا در جریانش نیستم و تیم تهیه برنامه آن را می سازند. اصلا در جریان نیستم که کتابها بر چه اساسی انتخاب می شود و مهمان هایی که آن بخش را می خوانند چگونه است.

**گلایه‌ای هم بر سر کتاب احمد مطرح شد. آیا در این مورد در جریان بودید؟

-بعدا شنیدم ولی الان که حداقل اسم 900 تا کتاب آمده اگر یک کتاب باشد فکر می کنم در این میان چندان مطرح نباشد. هرچندکه الان نمی دانم چی و چگونه بوده است ولی احتمالا درباره سیر نثر صحبت شده یا درباره تاریخ ادبیات دوره قاجار ولی مگر می شود یک برنامه وقتی قدرت دارد ضعف نداشته باشد؟ اصلا غیر از این هم حتما بوده. وقتی شما داریددرباره صدها عنوان کتاب صحبت می کنید، یک جاهایی هم یک کتاب هایی مطرح می شود. در این بازه زمانی دو، سه ماهه این 900 کتابی که اسمش آمده را نخوانده ایم. هرچند که سعی، تلاش و نظارت خودمان را داریم ولی باز هم... به خصوص اگر درباره یک سیر بخواهد صحبت شود باید تاریخچه آن را بررسی کنید که در تاریخچه خیلی موارد وجود دارد. کمااینکه در تاریخ هم که نگاه می کنید همینطور است.

**چندی قبل آی فیلم مرد هزار چهره را نشان می‌داد و بخش‌هایی که مربوط به شاعران و حلقه دروس و روشنفکری بود.به نظر شما گروه روشنفکران در این اثر به درستی معرفی و تصویر شده‌اند؟

-بهتر است که از خودشان سوال کنید. سریالی که تقریبا 10 سال پیش بوده. من همیشه از کارکردن با آقای مدیری لذت بردم، می برم و خواهم برد. آقای مدیری برای من یک آدم خیلی خیلی خیلی خیلی مهم هستند و برایشان احترام زیادی قائلم و هرچقدر بگویم کم گفته ام. ولی فقط می دانم که عجیب و غریب آقای مدیری را دوست دارم.

**جالب اینجاست که همان جوی که بدان اشاره کردیم را در همان قشر داشتیم می دیدیم.

-اصولا آقای مدیری خیلی به مسائل اجتماعی اشراف دارد و خوب می پردازند. همین الان دردور همی هم همینطور است و به همین دلیل هم همیشه کارهایشان مورد اقبال بوده است.

**درباره فصل سوم لیسانسه ها هم توضیح دهید.

-من و ایمان الان درحال نوشتن یک فیلمنامه سینمایی هستیم که تهیه کننده آن آقای محمد شایسته است و قرار است که من بسازم. درواقع اولین فیلم سینمایی من است و احتمالا اوایل سال بعد شروع به ساخت کنم. بعد که تمام شود، در این فاصله هم البته به متن های فوق لیسانسه ها هم فکر می کنیم ولی آن موقع سراغ ساختن فوق لیسانسه ها می رویم.

**خودتان را هم جای بیننده می‌گذارید؟

-البته مواقع نمی توانیم بخندیم و استرس بالاست. مثلا در جایی که حبیب و مسعود در خیابان می آمدند و آواز می خواندند جای خندیدن نبود. کنترل کردن کار در خیابان سخت است. کات نداشتیم و اینها باید یک تکه می خواندند. شعر را باید تمرکز می داشتند و گرما خیلی کلافه کننده بود و ظهر تابستان فیلمبرداری می کردیم. تا وقتی که درگیر کار هستیم و بازیگران باید تمرکز داشته باشند و بچه ها باید خیابان را مراقبت کنند، نمی توانیم بخندیم ولی به محض اینکه کات می دهیم و نگاه می کنیم، طبیعتا وقتی شرایط آرامتر هم باشد سر صحنه هم می خندیم. بخشهایی از پشت صحنه را که ببینید متوجه می شوید که یک جاهایی خیلی می خندیم.

**سخت می خندید؟

-متاسفانه بله. با دیدن بعضی تئاترها با اینکه مورد پسندم هست اما نمی خندم. این سوال خیلی از دوستانم هست ولی اصولا نمی خندم هرچند که کیف می کنم. اما امیرحسین رستمی خیلی خوب می خندد. با هم که تئاتر می رویم او قهقهه می زند و من آرام نشسته ام. اصلا کم خندیدن خیلی بد است.

**در خانه تان کتابخانه دارید؟

-بله.

**طیف کتابهایی که در کتابخانه تان هست معرف شخصیت تان هست؟

-بله. کتابخانه هر کسی معرف شخصیت همان شخص است. یعنی نمی شود کتابخانه معرف شخصیت فرد نباشد. شما با نگاه کردن به کتابخانه هر آدمی اطلاعات ریز و درشت زیادی از گذشته، حال، آینده، نگرش، علائق، خاستگاه و شخصیتش به دست می آورید.

**کتاب می‌نویسید؟

-آرزویم هست ولی اینکه بشود را نمی‌دانم.

**آیا در فضای مجازی فعال هستید؟

-خیلی کم. صفحه اینستاگرام من آخرین پست مربوط به اوایل لیسانسه هاست. بیشتر تعقیب کننده هستم. صفحه‌ها را نگاه می کنم ولی خودم چیزی نمی‌نویسم و فعالیت کمی در ظاهر دارم هرچند که در پنهان همه را نگاه می‌کنم!(با خنده)

ارسال نظر