رویش مهر؛ پاتوقی برای اندیشیدن
رویش مهر، موسسهای که برای بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر اصفهان آشنا است. زهرا مهریار نزدیک به 20 سال پیش این موسسه را راه انداخته و در این مدت توانسته از نمایشنامهخوانی گرفته تا اصفهانگردی را در آن اجرا کند.
الهام باطنی/اصفهان امروز: همه تنگ هم روی صندلیهای چوبی نشستهاند. نمایش فیلم تمام شده و علاقمندان سینمای مستند دارند درباره فیلم باهم بحث میکنند. یکی فیلم را موفق در روایت میخواند و دیگری آن را کلیشهای میداند. بحث میان یک معمار، یک داستاننویس و یک مستندساز بالا میگیرد و پژوهشگر فلسفه که آنسوی کلاس نشسته، در میان این گفت و شنودها با نقد خود، جهت بحث را تغییر میدهد. این فضایی است که بر یکی از برنامههای فرهنگی موسسه رویش مهر حاکم است؛ مشت نمونه خروار؛ بحث و تبادل زاویه نگاههای مختلف به مقولات فرهنگی شهر.
موسسهای که برنامههای فرهنگی متنوع با دربرگیری گروههای مخاطبان مختلف و سطح کیفی آبرومند که به نوعی دههها در اصفهان به محاق رفته بود، بار دیگر با آغاز به کار آن تا حدودی از سر گرفته شد.
موسسه رويش مهر و انديشه که از بهار سال 1378 در اصفهان آغاز به كار كرد، به گفته موسساش، زهرا مهریار، در كمتر از 20 سال گذشته، در دو بخش اصلي آموزش و فرهنگ فعاليت داشته است. او میگوید: «بخش آموزش دربرگيرنده كلاسهاي آموزشي ادبيات، فلسفه و هنر است و آنها در بخش فرهنگ هم رويدادهاي مختلف فرهنگي برگزار میکنند، ازجمله نشستها، همايشها و گفتگوهاي فرهنگي و هنری، رونمايي و معرفي كتاب، نمايش و نقد فيلمهاي مستند، داستانخواني، نمايشنامهخواني و برنامههای اصفهانگردي و شناخت شهر. مهریار میگوید: «در برخي از این برنامهها بخت يار ما بود و توانستيم در طول سالهاي متمادي آنها را ادامه دهيم، مثل «اصفهانگرديها» که از سال 81 شروع شد و از سال 92 محلهگردي هم بخشی از آن شد تا امروز که پنجاه مجلس آن برگزار شده، برای برخي از برنامهها اما در حد يك يا چند دوره بخت يار بود و آن برنامه استمرار نيافت، مثل همايش «شبهاي داستان اصفهان».»
مهریار در محله پشت مسجد جامع عباسی به دنیا آمده، در خانوادهای فرهنگی پدرش هم دبیر آموزش و پرورش و موسس و مدیر «دبستان ملی مهریار» بوده است. همینها زهرا را هم به سمت فعالیتهای فرهنگی و آموزشی کشانده، بعد از آنکه تحصیلات خود در رشته آموزش زبان انگلیسی را به پایان رسانده است.
مهریار تلاش میکند چارچوب فعاليت موسسه را تعریف کند تا همه صاحبنظران پيشنهادهای خود را در این زمینه ارائه دهند. او برای این سیاست موسسه چند مثال میزند: «اصفهانگرديهاي رويش كه عمري بالغ بر پانزده سال دارد، به پيشنهاد و سپس برنامهريزي ساليانه آرش اخوت اجرا شد و برگزاري عملي آن تاکنون ادامه داشته است. همايش «راوي:شهر» هم به پيشنهاد و برنامهريزي نسیبه فضلالهي و علی خدايي عملي شد و اتاق فیلم مستند به پيشنهاد و اجراي بهروز ملبوسباف و زهرا نيازي. همايش «شبهاي داستان اصفهان» هم به پيشنهاد اداره ارشاد استان بود.»
جالب است که بيشتر پيشكسوتان و اساتيد اصفهاني كه دستي بر آتش هنر و فرهنگ دارند، به این موسسه رفتوآمد میکنند، از علي خدایی و رحيم اخوت، داستاننویسهای باسابقه تا صاحبنظران عرصههايی چون ادبيات، تاريخ، شهر، اصفهان، قصههاي عاميانه، هنر، معماري و سینمای مستند.
مهریار معتقد است موسسه كار خاصي براي جذب و ايجاد اين رابطه نكردهاست و بيشتر دغدغهها و پايبنديهاي مشترك باعث حضور این اساتید در رویش مهر شده است.
مباحث شهري چون فضاي شهري و خاطرات شهري هم جایگاه خاصی در رویش مهر دارد. مهریار دغدغه خوانش شهر به شكل عمومي و شهر اصفهان به شکل خاص را دارد: «مردمان امروز، زنان و مرداني هستيم كه بر دوش گذشتگان در شبكهاي از مناسبات و روابط ازپيش موجود، پيچيده و گاه متضاد احاطه شده و زندگي ميكنيم. شهرهاي امروزي بيشتر از قبل، محل تجلي و بروز تاثير متقابل انسان و اين مناسبات است و امروزه زندگي شهري برغم تفاوتها، تجربه مشترك همه مردان و زنان سراسر جهان است.»
آنها در رويش مهر سعی میکنند با نگاه به محيطها و فضاهاي شهري، خوانشهاي گوناگون از شهر به مثابه محيط اجتماعي امروز را بیان کنند تا شايد بتوانند در اين مسير به قلمرو برخي از معاني زندگي شهري راه يابند: «زندگياي سرشار از معما و تناقض كه حاصل آن، ارزشهايي است كه قادر به تخريب ارزشهاي قبلي است و همزمان در زندگي ميليونها تن از مردمان كوچه و بازار رسوخ كرده و در ادبيات و هنر هر دوره قابل رديابي است.»
آنها برای این کار، نظر كساني را كه تجربه زيست در اين شهر را داشتهاند، گرفتهاند، نظرهایی متفاوت. كاری که ادامه مییابد و برنامهريزي آن را آرش اخوت انجام میدهد که شناخت و تجربه و دلبستگي خاصی به این موضوع دارد. رديابي تاثير زندگي شهري در ادبيات و هنر یکی از زیرمجموعههای این بحث است. مهریار میگوید: «زندگي شهري سرشار از معما و تناقضهاي بسياري است كه تاثير آن را ميتوانیم در زندگي هر روزیمان سراغ بگيريم. چگونه ميتوان وجوه مثبت این نوع زندگی را تشخيص داد؟ وجوه پوياي آن كدام است؟ و چگونه بايد آنها را ديد؟»
رویش مهر همايش «راوي: اصفهان» را هم براي ديدن و خواندن داستانها و فيلمهايي درباره اين شهر برگزار و ويژهنامه «راوي: شهر» را هم بهعنوان ضميمه فصلنامه «زندهرود» منتشر کرده، آنها مجموعه جلسات «درسگفتارهاي اصفهان» را هم برای شناخته شدن عميقتر شهر اصفهان برگزار کردهاند. مهریار معتقد است مواردی چون تجربه خوانشهاي گوناگون شهر به مثابه محيط اجتماعي امروزمان، آشناييزدايي از امر آشنا، نوسازي و نگاه انتقادي به اعمال و عملكردهاي ازقبل موجود، نقد روزمره مصرف، نقد صنعت فرهنگ و دراختيار گرفتن زندگي، ما را از تبديل شدن به شهروندي ناآگاه به نقش شهروندي خود در زندگي روزمره شهري جدا خواهد کرد. این موسسه مخاطبان متنوعی دارد که بعدا به اجرای برنامه در آن هم دست زدهاند. میثم کیان که تاکنون چند نمایشنامهخوانی در موسسه رویش برگزار کرده و آشنایی او با این موسسه به سال ٨٨ و جلسات آن پیرامون ادبیات برمیگردد، میگوید: «دورههای آن زمان رویش پیش از این در هیچ کجای شهر دیده نشده بود، دورههایی که افرادی چون محمود نیکبخت و شاپور بهیان، از ادیبان بزرگ اصفهان در آنها تدریس میکردند.
حضور کیان در برنامههای رویش با اصفهانگردیهای گاهگاهی آنها ادامه یافته، برنامههای شب شعر و نمایشنامهخوانی آن هم گستردگی برنامههای رویش را برای او عیان کرده تا اینکه در زمستان ٩٢، پیشنهاد اجرای یک نمایشنامهخوانی در موسسه از طرف او با استقبال مدیریت و مخاطبان ثابت آن روبرو شده و از آن روز تاکنون این نمایشنامهخوانیها به شکل مقطعی یا مدون ادامه داشته است. کیان درباره این موسسه میگوید: «در باب موسسه رویش آنچه جلب توجه میکند، نه دورههای تخصصی، بلکه فضای حاکم بر آن است. رویش خانهای است برای فرهنگ و اندیشه، مکانی که در آن میتوان با شرکت در کار گروهی، برنامههای ادبی و هنری را قوامیافتهتر ادامه داد. کانونهای نویسندگی آن هم طی سالهای اخیر نسل جدیدی از نویسندگان را به جامعه ادبی اصفهان معرفی کرده، کانونهایی که به شکل خودمختار و با همیاری اعضایش، سالیان درازی به راه خود ادامه داده است.» .سمانه کریمی، یکی از مخاطبان برنامههای رویش مهر هم معتقد است: «این موسسه نزد نویسندهها و هنرمندهای قدیمی اصفهان اعتبار دارد و حضور آنها در برنامهها خوب است. او چند سال پیش جوانهای زیادی در برنامههای این مرکز نمیدیده، اما از نظرش اکنون جوانها به دلیل اجرای ایدههای جدید به آنجا میآیند. کریمی میگوید: « به دلیل رونق کلاسهای زبان رویش مهر با موسسه فقیری روبرو نیستیم. مدیر موسسه هم فردی فرهنگی و متوجه کیفیت برنامهها است و هدفهای مشخصی دارد.» این موسسه از نظر کریمی با اشکالاتی هم روبرو است، مکان آن در منطقهای پرترافیک و دور از مرکز شهر است و فضایی هم برای برگزاری همایش و نشستها و سالن جلسات در آن وجود ندارد.
آرزو فرهت یکی از قدیمیترین اهالی رویش است. او درباره آشناییاش با این موسسه میگوید: «آن وقتها جلسهای که عمومی باشد، به آن کم و کیف در اصفهان نبود! خواندیم، داستان کوتاه از دیگران و یا از خودمان. معرفی اسطوره و هر کتاب یا اثر ادبی دیگری که جای بحث و گفتگو داشت. داشتی بزرگترین اتاق موسسه را آنجا و هر کجا که نقل مکان کرده، در اختیارمان گذاشت تا بخوانیم، معرفی کنیم، بنویسیم و نویسنده دعوت کنیم. همین شد که در طول این همه سال نه پایم از رویش مهر بریده و نه دلم از آن کنده شده.»
آنچه رویش را ماندگار کرده شاید همین باشد، این که هنوز بسیاری از اهالی آن نه پایشان از آن بریده، نه دلشان.
موسسهای که برنامههای فرهنگی متنوع با دربرگیری گروههای مخاطبان مختلف و سطح کیفی آبرومند که به نوعی دههها در اصفهان به محاق رفته بود، بار دیگر با آغاز به کار آن تا حدودی از سر گرفته شد.
موسسه رويش مهر و انديشه که از بهار سال 1378 در اصفهان آغاز به كار كرد، به گفته موسساش، زهرا مهریار، در كمتر از 20 سال گذشته، در دو بخش اصلي آموزش و فرهنگ فعاليت داشته است. او میگوید: «بخش آموزش دربرگيرنده كلاسهاي آموزشي ادبيات، فلسفه و هنر است و آنها در بخش فرهنگ هم رويدادهاي مختلف فرهنگي برگزار میکنند، ازجمله نشستها، همايشها و گفتگوهاي فرهنگي و هنری، رونمايي و معرفي كتاب، نمايش و نقد فيلمهاي مستند، داستانخواني، نمايشنامهخواني و برنامههای اصفهانگردي و شناخت شهر. مهریار میگوید: «در برخي از این برنامهها بخت يار ما بود و توانستيم در طول سالهاي متمادي آنها را ادامه دهيم، مثل «اصفهانگرديها» که از سال 81 شروع شد و از سال 92 محلهگردي هم بخشی از آن شد تا امروز که پنجاه مجلس آن برگزار شده، برای برخي از برنامهها اما در حد يك يا چند دوره بخت يار بود و آن برنامه استمرار نيافت، مثل همايش «شبهاي داستان اصفهان».»
مهریار در محله پشت مسجد جامع عباسی به دنیا آمده، در خانوادهای فرهنگی پدرش هم دبیر آموزش و پرورش و موسس و مدیر «دبستان ملی مهریار» بوده است. همینها زهرا را هم به سمت فعالیتهای فرهنگی و آموزشی کشانده، بعد از آنکه تحصیلات خود در رشته آموزش زبان انگلیسی را به پایان رسانده است.
مهریار تلاش میکند چارچوب فعاليت موسسه را تعریف کند تا همه صاحبنظران پيشنهادهای خود را در این زمینه ارائه دهند. او برای این سیاست موسسه چند مثال میزند: «اصفهانگرديهاي رويش كه عمري بالغ بر پانزده سال دارد، به پيشنهاد و سپس برنامهريزي ساليانه آرش اخوت اجرا شد و برگزاري عملي آن تاکنون ادامه داشته است. همايش «راوي:شهر» هم به پيشنهاد و برنامهريزي نسیبه فضلالهي و علی خدايي عملي شد و اتاق فیلم مستند به پيشنهاد و اجراي بهروز ملبوسباف و زهرا نيازي. همايش «شبهاي داستان اصفهان» هم به پيشنهاد اداره ارشاد استان بود.»
جالب است که بيشتر پيشكسوتان و اساتيد اصفهاني كه دستي بر آتش هنر و فرهنگ دارند، به این موسسه رفتوآمد میکنند، از علي خدایی و رحيم اخوت، داستاننویسهای باسابقه تا صاحبنظران عرصههايی چون ادبيات، تاريخ، شهر، اصفهان، قصههاي عاميانه، هنر، معماري و سینمای مستند.
مهریار معتقد است موسسه كار خاصي براي جذب و ايجاد اين رابطه نكردهاست و بيشتر دغدغهها و پايبنديهاي مشترك باعث حضور این اساتید در رویش مهر شده است.
مباحث شهري چون فضاي شهري و خاطرات شهري هم جایگاه خاصی در رویش مهر دارد. مهریار دغدغه خوانش شهر به شكل عمومي و شهر اصفهان به شکل خاص را دارد: «مردمان امروز، زنان و مرداني هستيم كه بر دوش گذشتگان در شبكهاي از مناسبات و روابط ازپيش موجود، پيچيده و گاه متضاد احاطه شده و زندگي ميكنيم. شهرهاي امروزي بيشتر از قبل، محل تجلي و بروز تاثير متقابل انسان و اين مناسبات است و امروزه زندگي شهري برغم تفاوتها، تجربه مشترك همه مردان و زنان سراسر جهان است.»
آنها در رويش مهر سعی میکنند با نگاه به محيطها و فضاهاي شهري، خوانشهاي گوناگون از شهر به مثابه محيط اجتماعي امروز را بیان کنند تا شايد بتوانند در اين مسير به قلمرو برخي از معاني زندگي شهري راه يابند: «زندگياي سرشار از معما و تناقض كه حاصل آن، ارزشهايي است كه قادر به تخريب ارزشهاي قبلي است و همزمان در زندگي ميليونها تن از مردمان كوچه و بازار رسوخ كرده و در ادبيات و هنر هر دوره قابل رديابي است.»
آنها برای این کار، نظر كساني را كه تجربه زيست در اين شهر را داشتهاند، گرفتهاند، نظرهایی متفاوت. كاری که ادامه مییابد و برنامهريزي آن را آرش اخوت انجام میدهد که شناخت و تجربه و دلبستگي خاصی به این موضوع دارد. رديابي تاثير زندگي شهري در ادبيات و هنر یکی از زیرمجموعههای این بحث است. مهریار میگوید: «زندگي شهري سرشار از معما و تناقضهاي بسياري است كه تاثير آن را ميتوانیم در زندگي هر روزیمان سراغ بگيريم. چگونه ميتوان وجوه مثبت این نوع زندگی را تشخيص داد؟ وجوه پوياي آن كدام است؟ و چگونه بايد آنها را ديد؟»
رویش مهر همايش «راوي: اصفهان» را هم براي ديدن و خواندن داستانها و فيلمهايي درباره اين شهر برگزار و ويژهنامه «راوي: شهر» را هم بهعنوان ضميمه فصلنامه «زندهرود» منتشر کرده، آنها مجموعه جلسات «درسگفتارهاي اصفهان» را هم برای شناخته شدن عميقتر شهر اصفهان برگزار کردهاند. مهریار معتقد است مواردی چون تجربه خوانشهاي گوناگون شهر به مثابه محيط اجتماعي امروزمان، آشناييزدايي از امر آشنا، نوسازي و نگاه انتقادي به اعمال و عملكردهاي ازقبل موجود، نقد روزمره مصرف، نقد صنعت فرهنگ و دراختيار گرفتن زندگي، ما را از تبديل شدن به شهروندي ناآگاه به نقش شهروندي خود در زندگي روزمره شهري جدا خواهد کرد. این موسسه مخاطبان متنوعی دارد که بعدا به اجرای برنامه در آن هم دست زدهاند. میثم کیان که تاکنون چند نمایشنامهخوانی در موسسه رویش برگزار کرده و آشنایی او با این موسسه به سال ٨٨ و جلسات آن پیرامون ادبیات برمیگردد، میگوید: «دورههای آن زمان رویش پیش از این در هیچ کجای شهر دیده نشده بود، دورههایی که افرادی چون محمود نیکبخت و شاپور بهیان، از ادیبان بزرگ اصفهان در آنها تدریس میکردند.
حضور کیان در برنامههای رویش با اصفهانگردیهای گاهگاهی آنها ادامه یافته، برنامههای شب شعر و نمایشنامهخوانی آن هم گستردگی برنامههای رویش را برای او عیان کرده تا اینکه در زمستان ٩٢، پیشنهاد اجرای یک نمایشنامهخوانی در موسسه از طرف او با استقبال مدیریت و مخاطبان ثابت آن روبرو شده و از آن روز تاکنون این نمایشنامهخوانیها به شکل مقطعی یا مدون ادامه داشته است. کیان درباره این موسسه میگوید: «در باب موسسه رویش آنچه جلب توجه میکند، نه دورههای تخصصی، بلکه فضای حاکم بر آن است. رویش خانهای است برای فرهنگ و اندیشه، مکانی که در آن میتوان با شرکت در کار گروهی، برنامههای ادبی و هنری را قوامیافتهتر ادامه داد. کانونهای نویسندگی آن هم طی سالهای اخیر نسل جدیدی از نویسندگان را به جامعه ادبی اصفهان معرفی کرده، کانونهایی که به شکل خودمختار و با همیاری اعضایش، سالیان درازی به راه خود ادامه داده است.» .سمانه کریمی، یکی از مخاطبان برنامههای رویش مهر هم معتقد است: «این موسسه نزد نویسندهها و هنرمندهای قدیمی اصفهان اعتبار دارد و حضور آنها در برنامهها خوب است. او چند سال پیش جوانهای زیادی در برنامههای این مرکز نمیدیده، اما از نظرش اکنون جوانها به دلیل اجرای ایدههای جدید به آنجا میآیند. کریمی میگوید: « به دلیل رونق کلاسهای زبان رویش مهر با موسسه فقیری روبرو نیستیم. مدیر موسسه هم فردی فرهنگی و متوجه کیفیت برنامهها است و هدفهای مشخصی دارد.» این موسسه از نظر کریمی با اشکالاتی هم روبرو است، مکان آن در منطقهای پرترافیک و دور از مرکز شهر است و فضایی هم برای برگزاری همایش و نشستها و سالن جلسات در آن وجود ندارد.
آرزو فرهت یکی از قدیمیترین اهالی رویش است. او درباره آشناییاش با این موسسه میگوید: «آن وقتها جلسهای که عمومی باشد، به آن کم و کیف در اصفهان نبود! خواندیم، داستان کوتاه از دیگران و یا از خودمان. معرفی اسطوره و هر کتاب یا اثر ادبی دیگری که جای بحث و گفتگو داشت. داشتی بزرگترین اتاق موسسه را آنجا و هر کجا که نقل مکان کرده، در اختیارمان گذاشت تا بخوانیم، معرفی کنیم، بنویسیم و نویسنده دعوت کنیم. همین شد که در طول این همه سال نه پایم از رویش مهر بریده و نه دلم از آن کنده شده.»
آنچه رویش را ماندگار کرده شاید همین باشد، این که هنوز بسیاری از اهالی آن نه پایشان از آن بریده، نه دلشان.