اصفهان گرد-۱۲۵

بوی مهمانی امام

از زیر پرچم سلام بر حسین که سلام خداوند و پیامبران خدا بر او باد، رد می شوم و دعا می کنم که توفیق همراهم گردد و زائر حضرت عشق گردم

بوی مهمانی امام

سال گذشته توفیقی بود و در خیل زائران اربعین بودیم. گروه سه نفری ما در برگشت و در شهر شوش و در جوار مقبره دانیال نبی، مهمان مردی بزرگوار به نام عباس فاضلی شد که یکی از بهترین پذیرایی ها را از ما به جا آورد. گفتگویی بین من و  این خادم امام حسین (ع) در لحظات پایانی حضور ما، انجام شد و توفیق رد و بدل کردن شماره را پیدا کردم. اما من بی معرفتی کردم و در یک سال گذشته، حتی یک تماس کوچک هم با این هموطن عاشق امام حسین (ع) نداشتم! بسیاری از خوبی این مردم گفتم ولی خودم همتی به خرج ندادم. پسی از یک سال در بیست مرداد ماه امسال و همزمان با آغاز ایام سفر زائران اربعین، پیام زیر را از او دریافت کردم:« سلام فاضلی هستم از شهرستان شوش اگه اومدید واسه زیارت خوشحال میشم بیاید طرفمون»! این پیام در مقابل آن همه بزرگی و ارادت، مرا مات خود کرد. بوی مهمانی امام را دوباره شنیدم. اگرچه می خواستیم امسال هم دوباره راهی این سفر معنوی بشویم ولی این پیام گویی خواب مرا از سرم پراند. هنوز سفری را آغاز نکرده ایم و هنوز نمی دانم اگر برویم از کدام مرز می رویم؟ و آیا فرصت می شود تا یک بار دیگر این مرد بزرگ که می گفت کشاورز هستم را ببینم؟ و از او بابت این همه معرفت تشکر کنم؟ او را ببینم و به او بگویم: جنس جان شما گویی تمام حسینی شده است! آفرین! حالا واقعا دلم می خواهد بروم ...ساعت 19 و 15 دقیقه روز جمعه 26 مرداد 1403 که تصویر این یادداشت تهیه شده است رفته ام در خیابان تالار تا از یکی از بستگان، وسیله ای برای حمل بهتر کیف ها بگیرم. وسیله ای که پارسال هم همراه ما بود. توفیقی بود و پارسال هر روز و از داخل سفر متن سفرنامه را می نوشتم و برای دوستان روزنامه ارسال می کردم و دوستان هم آن را منتشر کردند. سفرنامه کوتاهی که در نشانی http://esfahanemrooz.ir/?newsid=889046 می توانید بخوانید. از زیر پرچم سلام بر حسین  که سلام خداوند و پیامبران خدا بر او باد، رد می شوم و دعا می کنم که توفیق همراهم گردد و زائر حضرت عشق گردم. ان شاء ا...

 

ارسال نظر