اصفهان گرد-۱۸۸
پایان باز قاب ها
قاب ها، بدون تصویر قشنگ تر هستند یا با تصویر؟ قاب ها می توانند تصویری نداشته باشند و مانند یک داستان با پایان باز عمل کنند تا هر کسی تصویر ذهنی خودش را در آن قرار بدهد.
عصر روز یک شنبه 27 آبان 1403 وقتی داشتم از کنار ساختمان مرکزی دانشگاه هنر اصفهان به سمت ایستگاه اتوبوس واحد می رفتم، اتوبوس خط شماره 79 از جلویم رد شد و متوجه شدم تا آمدن اتوبوس بعدی، زمان زیادی باید باستم. برنامه ام را تغییر دادم و با خودم قرار گذاشتم کمی پیاده روی کنم و به قول امروزی ها پرسه بزنم و اگر شد عکسی بگیرم و بعد در جای دیگری سوار اتوبوس دیگری بشوم. وارد خیابان شهید قندی یا همان مهرداد شدم و قدم زدم. برایم چند درخت و همچنین ورودی یک مجموعه آموزشی جالب بود، ایستادم و آن ها را در طور دوربین انداختم. به خیابان توحید که رسیدم به سمت راست درست مانند بیشتر سیاستمدران، پیچیدم و تصمیم گرفتم تا خیابان دانشگاه را به قدم های مبارک، طی کنم. حاشیه خیابان های جدیدی مانند توحید، چندان جاذبه خاصی برای نوع عکاسی که من می کنم ندارند با این همه دو سه موضوع را به خاطر حضور همشهری ها، بی خیال شدم. به چهار راه پلیس که رسیدم، قابی دیدم که برایم زیبا بود. بارها از چهار راه پلیس سواره و پیاده گذر کرده بودم ولی این صحنه را یا ندیده بودم و با درست به آن دقت نکرده بودم. قاب عکس هایی از مرغ و گل که می تواند قاب خاطره های ما از همین خیابان ها و چهار راه ها باشد. قاب خاطره ما از پلیس باشد. قاب خاطره ما از خود ما در سالهای گذشته و در طول اتفاقات مختلف باشد. اگر شما بودید داخل این قاب ها، چه تصویری قرار می دادید؟ اصلا این قاب ها، بدون تصویر قشنگ تر هستند یا با تصویر؟ به نظر من هم می توانند تصویری نداشته باشند و مانند یک داستان با پایان باز عمل کنند تا هر کسی تصویر ذهنی خودش را در آن قرار بدهد. کمی بنشیند و از این که تصویرش درست در میان شهر و سر چهار راه قرار دارد، لذت ببرد و بعد برود. زمان تهیه تصویر ساعت 16 و 36 دقیقه است.