سعدی برای همیشه و همه

در کتابخانه به‌دنبال کتابی می‌گردم که چشمم می‌افتد به گلستان سعدی. دوستی آن را به همراه چند کتاب دیگر معرفی کرده بود برای یادگیری روانی نثر و ویرایش بهتر. بیشتر از یک سال است که امانتش گرفته‌ام و به جز چند روز اول که نگاهی به آن انداختم

سعدی برای همیشه و همه


در کتابخانه به‌دنبال کتابی می‌گردم که چشمم می‌افتد به گلستان سعدی. دوستی آن را به همراه چند کتاب دیگر معرفی کرده بود برای یادگیری روانی نثر و ویرایش بهتر. بیشتر از یک سال است که امانتش گرفته‌ام و به جز چند روز اول که نگاهی به آن انداختم، کنارش گذاشتم، مثل خیلی از کتاب‌های دیگر. تعداد کتاب‌های نخوانده در قفسه‌ها بیشتر از کتاب‌های خوانده است. برش می‌دارم و صفحه‌ای را باز می‌کنم. باب دوم از اخلاق درویشان می‌آید، حکایت 19.

کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی‌قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده نبود.

چو پیروز شد دزد تیره روان

چه غم دارد از گریه کاروان

لقمان حکیم اندر آن کاروان بود. یکی گفتش از کاروانیان: مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه‌ای گویی تا طَرَفی از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود. گفت: دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن.

آهنی را که موریانه بخورد

نتوان برد ازو صیقل زنگ

با سیه دل چسود گفتن وعظ

نرود میخ آهنی در سنگ

همانا که جرم از طرف ماست.

بروزگار سلامت شکستگان دریاب

که جبر خاطر مسکین بلا بگرداند

چو سایل از تو بزاری طلب کند چیزی

بده و گر نه ستمگر بزور بستاند

چند حکایت دیگر می‌خوانم و لذت می‌برم از شیوایی، روانی و ساده‌گویی آن که خواندش برای من امروزی هم پس از حدود هشت قرن در حالی که سواد ادبی ناچیزی دارم، آسان است. این را به ویژگی سهل و ممتنع بودن سبک سعدی نسبت می‌دهند. این سخن محمد اسلامی ندوشن، به‌خوبی به این ویژگی سبک سعدی اشاره می‌کند. «خاله‌ام می‌خواند و در حد ادراک خود معنی می‌کرد، قصه‌ها را ساده می‌نمود. این تنها، خصوصیت سعدی اسـت که سخنش به سخن همه شبیه باشد و به هیچ‌کس شبیه نباشد. در زبان فارسی، احدی نتوانسته است مانند او حرف بزند و درعین‌حال، نظیر حرف زدن او را هرروز در هر کوچه و بازار می‌شنویم.»

بزرگان فرهنگ و ادب از سعدی بسیار گفته‌اند. محمدعلی فروغی می‌گوید: «سرافرازانه می‏گویم که قوم ایرانی، در هر رشته از علم و حکمت و ادب و هنرهای دیگر، فرزندان نامی بسیار پرورانده است؛ ولیکن اگر هم به جز سعدی کسی دیگر نپرورده بود، تنها یکی برای جاوید کردن نام ایرانیان بس بود.» عبدالحسین زرین‌کوب هم سعدی را‌ مهندس‌ و معمار بزرگ‌ نثر فارسی‌، استاد و سرمشق‌ تقلیدناپذیر غزل‌ عاشقانه‌ در شعر دری‌ و ممتازترین‌ سراینده‌ شعر تحقیقی‌ و تعلیمی‌ عرفانی‌ در تمام‌ اعصار شعر فارسی‌ می‌داند. نویسندگان و بزرگان ادبیات دنیا نیز بسیار از شیخ اجل گفته‌اند. آنا کنتس متیو دونوآی، شاعر فرانسوی گفته‌است: «سعدیا تا دلی در دنیا می‌تپد و تا نگاهی از شیفتگی به نگاهی دوخته می‌شود، تو با مردمان جهان راز عشق و هوس‌خواهی گفت… زبان فرانسه ما، با همه کمال خود، قدرت آن را ندارد که زیبایی سخن تو و عمق آن را کاملاً منعکس کند. ولی عطر پنهان این سخن، از خلال ترجمه کلام تو به مشام همه می‌رسد.» ویکتور هوگو، شاعر و نویسنده بزرگ فرانسوی قرن نوزده نیز گفت: همه‌چیز گذران است، شرق عظمت خود را ازدست‌داده است. غرب نیز به‌زودی از دست خواهد داد. پس چه باید کرد؟ همان کاری که سعدی شیراز کرده‌است: باید گلستانی ساخت که «باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان، عیش ربیعش را به طیش خریف مبدل نکند.»

قصد می‌کنم که دوباره گلستان سعدی را دست بگیرم و این‌بار جدی‌تر بخوانم تا لذت ببرم و بیاموزم. تورقی می‌کنم و صفحه‌ای باز می‌شود. باب در فضیلت قناعت، حکایت 21 که پایانش به این دو بیت ختم می‌شود:

آن شنیدستی که در اقصای غور

بارسالاری بیفتاد از ستور

گفت: چشم تنگ دنیا دوست را

یا قناعت پر کند یا خاک گور

ارسال نظر