دستخالی اصفهان در جشنواره فیلم کودک
چند روزی است که از برگزاری سی و ششمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در اصفهان میگذرد. جشنوارهای که مانند هر رویداد دیگری میتوان برای آن نقاط قوت و ضعفی را برشمرد. با اتفاقات مختلفی که در قبل و در حین برگزاری این جشنواره افتاد شاهد تغییراتی بخصوص در بخش جنبی آن بودیم که بخشی از برنامهریزیها را تغییر داد. اتفاقاتی که چه در افتتاحیه این رویداد و چه در اختلال برخی برنامههای آن مؤثر بود و رویدادی که عنوان بینالمللی را یدک میکشد را به سطح ملی یا به قول برخی تا سطح یک جشنواره شهرستانی تقلیل داد.
چند روزی است که از برگزاری سی و ششمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در اصفهان میگذرد. جشنوارهای که مانند هر رویداد دیگری میتوان برای آن نقاط قوت و ضعفی را برشمرد. با اتفاقات مختلفی که در قبل و در حین برگزاری این جشنواره افتاد شاهد تغییراتی بخصوص در بخش جنبی آن بودیم که بخشی از برنامهریزیها را تغییر داد. اتفاقاتی که چه در افتتاحیه این رویداد و چه در اختلال برخی برنامههای آن مؤثر بود و رویدادی که عنوان بینالمللی را یدک میکشد را به سطح ملی یا به قول برخی تا سطح یک جشنواره شهرستانی تقلیل داد.
اینکه بخواهیم تمام ضعفها و نقاط قوت در این جشنواره را بشماریم، شاید نیاز به فرصتی دیگر و نگاهی کارشناسانهتر به آن دارد و تنها بتوان در این مجال به این پرداخت که هدف از برگزاری رویدادی مثل جشنواره فیلم کودک در شهری چون اصفهان چیست و برنامهریزی باید برای آن چگونه باشد و آیا این جشنواره توانست به سمت این هدف حرکت کند یا خیر.
در ابتدا و پیش از بیان هر گونه نقد این دوره از جشنواره کودک باید حضور پرشمار کودکان بخصوص دانشآموزان و چند کارگاه جذاب و مؤثر که با حضور ایرج طهماسب، علیرضا خمسه و شبنم مقدمی برگزار شد را جزو اتفاقات خوب این دوره دانست. اتفاقات خوبی که یقیناً اگر برنامههای جنبی آن هم متوقف نمیشد به غنای جشنواره کمک میکرد؛ اما اگر نگاه نقادانهای به این جشنواره داشته باشیم باید چند مسئله را مطرح کرد.
در سالهای گذشته همواره سعی شده بود که در پوسترهای جشنواره نمادی از هویت و فرهنگ ایرانی، اسلامی و تلفیق آن با المانهای اصفهان قرار گیرد. جزئیاتی که در پوستر جشنواره سی و ششم دیده نشد و از لحاظ گرافیک قابلمقایسه با دورههای پیش از آن نبود درصورتیکه یک رویداد هر چه به سمت جلو میرود باید در همه ابعاد خود ارتقا پیدا کند و شاهد افت در مسیر آن نباشیم.
در بخش مهمانانی که به جشنواره دعوت شدند جای خالی هنرمندان و اهالی تئاتر و سینمای اصفهان بهخوبی احساس میشد. اگر هنرمندی هم در سالنهای نمایش فیلم دیده میشد از عوامل یا بازیگران همان اندک فیلم اصفهانی بود که به این جشنواره راه پیدا کرده بودند. این عدم حضور هنرمندان اصفهانی از برنامه افتتاحیه تا اختتامیه و در میان خیل بازیگران و کارگردان پایتختنشین بهوضوح حس میشد.
سؤال اینجاست که حضور این تعداد هنرمند و اهالی سینما در این رویداد آنهم از پایتخت با چه رویکردی بوده است؟ مهمانانی که حتی حاضر نبودند درباره زایندهرود و چالشهای اصفهان گفتگو کنند و برخی خود را به این مسائل مرتبط نمیدانستند و آن را دغدغههای مردم اصفهان میدانستند نه دغدغه خودشان و تنها خواستهشان گشتوگذار خانوادگی در اصفهان بود. مگر نه اینکه باید یک رویدادی که در اصفهان برگزار میشود دستاوردی برای این شهر داشته باشد؟!
بسیاری از کشورها هدفشان از برگزاری رویدادها بخصوص رویدادهای فرهنگی و سینمایی ارائه تولیدات، ارتقای سطح آنها و معرفی ظرفیتها و توسعه زیرساختها در این حوزه است. اصفهان در طول سالهای برگزاری جشنواره فیلم کودک چه دستاوردی داشته که بتوان به ادامه آن دل بست؟!
متأسفانه، هنوز اصفهان از داشتن سالنهای خوب و استاندارد برای تئاتر رنج میبرد. زیرساختهای سینمای کلانشهر اصفهان در حد و اندازههای آن نیستند.
این جشنواره در بخش تولید فیلم در حوزه کودک و نوجوان در اصفهان چه تأثیری داشته و کدام اثر سینمایی اصفهان را میتوان در این جشنواره مطرح کرد؟ در اختتامیه این جشنواره حتی یک جایزه در هیچ بخشی به اصفهان تعلق نگرفت. جالب اینجاست همان تک فیلمی که با المانهایی از اصفهان و توسط یک کارگردان اصفهانی اما با بازی هنرمندان تهرانی ساخته شد هم در بین نامزدها قرار نگرفت. درحالیکه فیلم سینمایی ۷۶۰۰ که در شرق اصفهان ساخته شده نامزد بهترین فیلم جشنواره کودک شارجه شد.
پس تا اینجای کار جشنواره سی و ششم نه برای چالشهای اصفهان و نه برای دیدهشدن و ارتقای سطح سینما و تولیدات سینمایی اصفهان بخصوص در حوزه کودک و نوجوان نتوانست انتظارها را برآورده کند و افق تازهای را به روی سینمای اصفهان باز کند.
در حوزه بینالملل هم عدم شرکت هنرمندان و سینماگران خارجی و حتی عدم حضور هیئت خارجی در حد سفرای کشورهایی که به این جشنواره فیلم فرستاده بودند و جایزههایی هم گرفته بودند نشان میدهد این جشنواره در سطح بینالمللی هم آنطور که بایدوشاید به آن اعتنایی نشد.
از منظر بینالمللی، جشنواره کودک و نوجوان میتواند دریچهای برای معرفی فرهنگ و هنر ایران و اصفهان به دیگر کشورها باز کند. در زمانهای که آثار فرهنگی و هنری کودکان یکی از مهمترین ابزارهای دیپلماسی فرهنگی است، ازدستدادن این فرصت به بهای ازدسترفتن ظرفیتهای جهانی چنین رویدادی قلمداد میشود.
در بحث رسانه هم که در طول زمان برگزاری شاهد آن بودیم کمتر رسانهای بخصوص در سطح ملی به این جشنواره پرداخت. بسیاری از اخبار این رویداد حتی در خبرگزاریهای رسمی استان، کشور و رسانه ملی بازتاب داده نشد و بسیاری از مردم حتی در شهر اصفهان از برگزاری آن بیخبر بودند.
بههرحال نباید این ظرفیتی که در این 36 دوره که بیش از 20 دوره آن در اصفهان برگزار شده را به راحتی از دست بدهیم. رویدادی که اگر برای آن برنامه ریزی درستی شود می تواند به رفع حتی چالش هایی که سالهاست اصفهان با آن دست به گریبان است کمک کند. اگر بخواهیم اصفهان را به قطب تولید فرهنگ و هنر در عرصه کودکان و نوجوانان، آن هم به طور واقعی و عملیاتی تبدیل کنیم، باید شرایط را برای چند اتفاق جدید در این زمینه فراهم کنیم. یکی از این اتفاقها همین رویداد فرهنگی و سینمایی یعنی جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان است.
نگاه به این جشنواره و ساخت فیلم برای آن نباید در مسیری حرکت کند که هدف از ساخت فیلم رساندن آن به جشنواره باشد و به همین خاطر از محتوا و کیفیت آن کاسته شود و آثاری به آن راه یابند که از نظر فرم و محتوا در حد و اندازههای یک جشنواره بینالمللی هم نباشند.
متولیان این رویداد حتی باید جشنواره را از حالتی که تنها به نمایش فیلم و اهدای جایزه میپردازد، خارج کرده و تولیدات آن را به بازار وصل کنند و از خریداران فیلم در کشورهای دیگر دعوت کنند تا آثار سینمای ایران و فیلمهای عرضه شده در جشنواره را ارزیابی و آثار ایرانی را بخرند.
شاید زمان آن رسیده که مسئولان برگزاری این جشنواره نگاه مقطعی و گذرا به این جشنواره را به نگاهی به آینده تبدیل کرده تا در دورههای بعدی شاهد دستاوردهای ویژهای برای اصفهان و صنعت سینما و هنر این شهر باشیم و دست اصفهان را در برگزاری چنین رویدادی پر کند.