در حریم آقازادهها!
شاید عیار دراگان تا زمان صعود تیم ملی به جام جهانی مشخص نشود، ولی هرچه که هست، مربیای که شایعه شده بود در حریم آقازادهها و مافیاست، فعلا مشغول دلبری از فوتبال ایران است.
تیم ملی فوتبال ایران در دومین بازیاش از مرحله انتخابی جام جهانی با سه گل از سد عراق «چغر و بدبدن» گذشت تا تنها تیم شش امتیازی گروه اول این رقابتها باشد. برخلاف بازی با سوریه که باید با ذرهبین در پی یافتن بهترین بازیکن میبودیم، در این دیدار انتخاب برترین بازیکن کار دشواری است.
شاید خیلیها به واسطه گل و پاس گل مهدی طارمی، او را بهراحتی بهترین بازیکن زمین بدانند، با این حال نمیتوان از کنار بازی خوب امید نورافکن، شکستگی بینی عزتاللهی، هوشیاری زوج خط دفاعی، دوندگی بیامان نوراللهی و امیری، فضاسازیهای بینظیر سردار آزمون و البته احیای جهانبخش گذشت. همه این موارد در کنار همدیگر دلیلی برای یکی از «یکطرفهترین» بازیهای تاریخ تیم ملی ایران در تقابل با عراق است.
واقعیت این است که میشود درباره بازیکنان تیم ملی و حضورشان در دیدار برابر عراق و تأثیرگذاریشان، صفحهها سیاه کرد، اما موردی که کمتر دیده شده، دیده نشده یا تلاش شده که خوب دیده نشود، عملکرد دراگان اسکوچیچ است. سرمربی کروات ایران در شرایطی موفق شده دومین پیروزی یکطرفه تاریخ فوتبال ایران برابر عراق را رقم بزند که هنوز هم بسیاری با دیده تردید درباره تواناییهایش حرف میزنند. البته شاید این دسته از کارشناسان و عدهای از ناکارشناسان حق داشته باشند و عیار واقعی دراگان را در صعود بیدردسر تیم ملی به جام جهانی بدانند، ولی اصل ماجرا این است که دراگان نتوانسته و احتمالا در آیندهای نزدیک هم همچنان نتواند خودش را بهعنوان سرمربی اصلی تیم ملی به خورد فوتبالیها بدهد!
دلیل این مورد را باید در اتفاقهای بهمن ۱۳۹۸ جست؛ جایی که او در یکی از همان روزها بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد. معرفی اسکوچیچ بهعنوان سرمربی مصادف شد با پدیدآمدن صفاتی برای او؛ یکی از این میگفت که کار کارِ دلالهاست و دیگری هم پای آقازادهها را به میان میکشید. ۱۷ بهمن ۱۳۹۸، همین علیرضا منصوریان که اتفاقا دو شب پیش کارشناس برنامه تلویزیونی بود و از برد خوب تیم ملی به وجد آمده بود، انتخاب اسکوچیچ را کار مافیا دانست. «این آقا (اسکوچیچ) باید خیلی خوشحال باشد که سرمربی تیم ملی ایران شده است؛ یعنی ما اینقدر در داخل استعداد مربیگری نداریم که باید برویم سراغ این آقا؟ بروید عملکرد ایشان را در تیمهایی که بودهاند، بررسی کنید. در ملوان تیم را ششم کرد، در خونهبهخونه نتوانست تیم را بالا بیاورد. یک ماه است مردم آبادان را سر کار گذاشته و یک روز میگوید قلبم درد میکند و یک روز میگوید فلان جایم درد میکند. بروید ببینید چه سیستم مافیایی قویای پشت این ماجراست که این مربی بدون کارنامه را آوردهاند جانشین کیروش کردهاند».
دو روز بعد، بهزاد غلامپور، یکی دیگر از مربیان ایرانی نیز حرف منصوریان را در گفتگو با ایلنا تأیید کرد: «فکر میکنم مافیای فوتبال اسکوچیچ را گذاشت روی نیمکت تیم ملی و به مربیان داخلی و ملت ایران خیانت کرد. مسبب این اتفاق هم بهاروند بود». نوزدهم بهمن خبرگزاری مهر با انتشار گزارشی از نقش یک آقازاده ورزشی در کنار یکی از ورزشنویسان ایرانی در انتخاب اسکوچیچ نوشت. آن موضوع دستمایهای برای گفتوگوی روز بعد علی دایی با ایسنا شد تا از نقش آقازادهها در انتخاب سرمربی تیم ملی بگوید و روی این نکته تأکید کند که انتخاب اسکوچیچ بیرون از فدراسیون فوتبال ایران رخ داده است: «متأسفانه در برخی از انتصابها، بعضی از آقازادهها دخیل هستند. درباره ویلموتس هم یک نفر باید ورود کند که مشخص شود ویلموتسی که آخرین قراردادش ٧۵٠ یا ٨۵٠ هزار یورو بوده است، چطور یکباره قرارداد دومیلیونو ٧۵٠ هزار یورویی برای یک سال منعقد میکند؟ این انتخابها (دراگان اسکوچیچ) را چه کسی انجام داده است؟ اگر تیم ملی نتیجه نگرفت، چه کسی پاسخگو است؟ مردم باید بدانند چه فردی این انتخاب را انجام داده است. ما که میدانیم، مردم هم باید بدانند. مطمئنا انتخاب
اسکوچیچ خارج از فدراسیون فوتبال انجام شده است. تا چند روز قبل قرار بود مربی ایرانی بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شود، اما یکباره آقای اسکوچیچ، بعد از یک روز مذاکره انتخاب میشوند.... مربی ایرانی که بیشتر از اسکوچیچ فوتبال ایران را میشناسد. او آیا تابهحال بازیهای تیم ملی فوتبال ایران را تماشا کرده است؟ مربیای که با آب و خاک این مملکت بزرگ شده، از اسکوچیچ کمتر فوتبال ایران را میشناسد؟ الان هم که اسکوچیچ آمده، چه کسی پاسخگوی نتایج اوست؟ وقتی نتایج خوبی کسب نشود، هریک از اعضای هیئترئیسه میخواهند بگویند که اسکوچیچ را آنها انتخاب نکردند. متأسفانه فدراسیون فوتبال آزادی عمل ندارد و نمیتواند خودش مربی تیم ملی را انتخاب کند. البته مسائل دیگر هم در انتخابها دخیل است که واقعا «واویلا» است».
همان روز محمود فکری، یکی دیگر از مربیان ایرانی، مشابه همین حرفها را به زبان آورد و گفت: «این انتخاب برای من عجیب بود، باید بپذیریم اسکوچیچ باید مبلغی را بدهد که انتخاب شود؛ البته نقش دلالها و آقازادهها بدون تأثیر نبود و دیدیم این مربی بالاخره با دلالها توانست برای سرمربیگری تیم ملی انتخاب شود».
پرواضح است با این دیدگاهها و البته نقدهای رسانهای، انتخاب و ورود دراگان اسکوچیچ به تیم ملی چندان بدون حرف و حدیث نبوده است، اما حالا بعد از گذر چند بازی، دراگان کاری کرده که بسیاری از مربیان قبل از او حتی خوابش را هم نمیدیدند؛ او با تیم ملی ایران، عراق را بعد از ۱۱ سال در دیداری رسمی شکست داد، برای اولینبار در تاریخ بحرین را در خاک خودش شکست داد، با هشت پیروزی متوالی بهترین شروع تاریخ یک مربی در تیم ملی ایران را داشته و حالا با ۹ برد متوالی به رکورد سالهای دور محمد مایلیکهن رسیده است. تیم ملی با او شانس زیادی برای رسیدن به جام جهانی پیدا کرده و حالا رفتهرفته بازیکنانی که از کنار اسکوچیچ قرارگرفتن طفره میرفتند، عکسهای دو و چندنفره با او میاندازند.
شاید عیار دراگان تا زمان صعود تیم ملی به جام جهانی مشخص نشود، ولی هرچه که هست، مربیای که شایعه شده بود در حریم آقازادهها و مافیاست، فعلا مشغول دلبری از فوتبال ایران است.