نگاهی به معماری اصفهان در دوران مدرن

معماری اصفهان دوره سلجوقی و صفوی، مبتنی بر ساخت شهر ارگانیک است، شهری که متکی بر انسان و متن است و توسعه آن برای پاسخ‌گویی به یکی از این دو عنصر یا هردوی آنها است. متن شامل اقلیم، همسایگی‌ها، ارتباطات و شکل زمین است و هرگونه هسته اولیه و فضای زیستی هم حاصل یکجانشینی جامعه در مختصات تشکیل‌دهنده متن است.

اصفهان امروز- محمد عرب: معماری اصفهان دوره سلجوقی و صفوی، مبتنی بر ساخت شهر ارگانیک است، شهری که متکی بر انسان و متن است و توسعه آن برای پاسخ‌گویی به یکی از این دو عنصر یا هردوی آنها است. متن شامل اقلیم، همسایگی‌ها، ارتباطات و شکل زمین است و هرگونه هسته اولیه و فضای زیستی هم حاصل یکجانشینی جامعه در مختصات تشکیل‌دهنده متن است.

از نیاز اولیه به سرپناه، خانه به‌عنوان کوچکترین سلول شهری شکل می‌گیرد که درنتیجه ارتباط آن با نقاط پیرامون، راه‌های اولیه برای تعامل‌ مردم به وجود می‌آید. تعامل مردم، میدان را به محل حیات و دادوستد تجاری تبدیل و با ایجاد نیازهای دیگر در توسعه شهر، ارکان قدرت، مذهب و آیین، خود را با هسته اولیه شهر منطبق می‌کنند. یک سلول شهری طی چند صدسال، با نزدیک شدن ارتباطات، گسترده‌تر می‌شود و شهر ارگانیک شکل می‌گیرد، این شکل از توسعه، شبیه به رشد جنینی است که با یک سلول آغاز می‌شود. در شهر ارگانیک، بنا به نیازها، سلول‌ها تغییر شکل می‌دهند، ولی متکی به یک DNA واحد هستند. در شهرسازی دوره‌های سلجوقی و صفوی، به این عناصر توجه می‌شود.

در دوره قاجار اما اتفاق جدی شهری در اصفهان رخ نمی‌دهد. باغ‌ها از بین می‌رود، قحطی می‌شود و شرایط سیاسی و اجتماعی افول می‌کند. خیابان چهارباغ خواجو و تک بناهایی احداث می‌شود، ولی خانه‌های شهر هنوز به شکل ارگانیک تغییر می‌کنند.

از سال 1300 و از دوران رضاشاه، به دنبال وقوع ماشینیسم، جامعه نخبه برای تحصیلات فرنگی به غرب می‌رود و با ملغمه‌ای از تفکر سنتی و مدرن به کشور برمی‌گردد. اولین خیابان‌کشی‌ها و ساخت مراکز خدماتی و کارخانه‌هایی ازجمله ریسباف در لبه خیابان‌ها در این دوره اتفاق می‌افتد.

پیش از آن، ساختار سلولی، نظام محلات را می‌ساخت، از 1300 تا 1340 اما حیات سیاسی و اجتماعی شهر و عرصه زندگی شخصی و جمعی و رفتارهای شهروندی تغییر می‌کند و نظام آموزش غربی، تکنولوژی ساخت‌وساز، جنبش‌های تجددخواهی و فردگرایی متکی بر مدرنیسم رواج می‌یابد. در این دوران، طراح و برنامه‌ریز شهری داریم، ولی طرح قبلی نه. مداخلات جزئی و از بالا به پایین است و متکی بر اصول شهرسازی مدرن و غرب‌گرایانه. ریتم تغییرات تند و بی‌توجه به DNA اصفهان است. ضمن این‌که برای اولین بار، تخریب و نوسازی به ارزش تبدیل می‌شود و تفکر طبقه حاکم برمعماری مستولی می‌شود.

طی سال‌های 42 تا 57 به دلیل افزایش قیمت نفت، درآمد حاصل از آن زیاد و نرخ رشد اقتصادی، 80 برابر می‌شود، ضمن این‌که مهاجرت به شهرها، افزایش جمعیت شهرنشین را به دنبال دارد. تا قبل از این دوره، معماری و شهر با زیست فردی و جمعی انسان ارتباط داشت و از این دوران به بعد، معماری به کالای قابل سرمایه‌گذاری تبدیل می‌شود. افزایش سرمایه شهروندان و بالا رفتن جمعیت شهرها هم باعث گرانی و ارزش‌افزوده ملک می‌شود و دیگر کیفیت زندگی مهم نیست. بخشی از سود حاصل از سرمایه‌گذاری در مسکن، سهم مدیران شهری می‌شود، تراکم‌فروشی رواج می‌یابد و طبقه سرمایه‌داری که سود حاصل از افزایش قیمت مسکن را به مدیران شهری می‌دهد، در مقابل، تأمین خواسته‌های خود را از آن‌ها طلب می‌کند. معمار هم باید هم جواب منافع سرمایه‌گذارها را بدهد و هم ضوابط مدیریت شهری را رعایت کند.

این اتفاقات از دهه 40 شروع شد و در اواخر دهه 80 به اوج رسید. در این دوران، طراح شهری و برنامه‌ریز داریم و از دهه 40 اولین طرح‌های جامع شهری نوشته شد، مداخلات از بالا به پایین و متکی به اصول شهرسازی نو است، ارکان شهری نماد طبقه حاکم است، شهر نظام‌مند می‌شود و نظام‌های طبقاتی بالاشهر و پایین‌شهر، محصول کالا مصرفی شدن معماری و مصرف‌گرا شدن جامعه در تمام حیطه‌های زندگی است. طرح‌های متکی بر توسعه، هم ساختاری است، ابتدا، استخوان‌بندی کلی را در نظر می‌گیرند و سپس اجزایی برای آن تعریف می‌شود.

معمار اصفهانی
ارسال نظر