شما که بیفرهنگ نیستید، از چه آشفتهاید؟!
پنجشنبه 26 مردادماه 96، پس از یک هفته برگزاری کنسرت موسیقی محلی در هنرسرای خورشید اصفهان، اختتامیه جشنواره در حالی برگزار شد که پیش از ورود نوازندگان جنوب کشور بر روی صحنه، جو پرجمعیت سالن، متشنج و دعوا و بلوای سختی پایین صحنه درگرفت.
اصفهان امروز- سینا فرزادیپور: پنجشنبه 26 مردادماه 96، پس از یک هفته برگزاری کنسرت موسیقی محلی در هنرسرای خورشید اصفهان، اختتامیه جشنواره در حالی برگزار شد که پیش از ورود نوازندگان جنوب کشور بر روی صحنه، جو پرجمعیت سالن، متشنج و دعوا و بلوای سختی پایین صحنه درگرفت. نبیل یوسف شریداوی، پژوهشگر و برگزارکننده این جشنواره پس از حضور بر روی صحنه بهعنوان مجری برنامه، چند نکته را به مخاطبان گوشزد و رعایت نکردن این مسائل بدیهی را بیفرهنگی و دور از شأن تمدن ایرانیان عنوان کرد. به ما و کسان بسیاری که در سالن بودند، نهتنها برنخورد که او را تشویق کردیم تا نقدش را مُهر تأیید زده باشیم. حرفهایش هم بسیار بدیهی بود و توضیح واضحات و هم درد دل ما چند تن نوازنده حاضر در سالن. سادهترین مسئله پس از ورود به هر مکان، رعایت قواعد و قوانین مشخص آن محل و در نظر گرفتن آدابورسوم آن مکان است و این نکته که در هر مکان، باید بر اساس مناسبات آن رفتار شود، کاملاً امری بدیهی و پیشپاافتاده است. مثلاً کسی با پیژامه به نمایشگاه بینالمللی نمیرود، کما اینکه کسی با کتوشلوار در رختخواب خانهاش نمیخوابد! امیدوارم کسی از بیان این مثال ناراحت نشده باشد و مرا از این بابت کتک نزند! بله؛ قصه پنجشنبه هنرسرا بهاندازه همین مثال، مسخره بود. کافی است کمتر از یک دقیقه برای خواندن نوشتههای روی بلیت کنسرتها وقت صرف کنیم یا از کسانی که به کنسرت رفتهاند، بپرسیم تا بدانیم در سالن کنسرت چگونه باید حاضر شویم و چه رفتاری برازنده حضور در سالن کنسرت است. به این آگاهی که رسیدیم و قوانین و مرسومات آن مکان را که مراعات کردیم، پسازآن اگر کسی بگوید آوردن کودکان زیر هفت سال که تاب قرار در سالن را ندارند، استفاده از فلاش پیاپی موقع فیلمبرداری با گوشی تلفن، تشویقهای بیجای وسط اجرا، نان و خیار خوردن در سالن، بلندبلند حرف زدن میانه اجرا، رفتوآمدهای بیمورد، رقصیدن و رفتارهایی خارج از شئون یک مکان عمومی، عین بیفرهنگی است، به ما برنمیخورد. چرا باید بربخورد، چرا باید به خود بگیریم و سالن کنسرت را با چالهمیدان اشتباه بگیریم و بیسروپایی کنیم و با صدای بلند اعتراض کنیم که: «چرا به ما میگویی بیفرهنگ.»
برای همین میگویم به ما چند تن نوازنده و بسیاری مخاطب دیگر برنخورد که مجری برنامه، انجام این کارها را در سالن کنسرت، بیفرهنگی محض تلقی کرد. پسازاین پس پلیس را هم کتک بزنیم، چراکه ما را هنگام ارتکاب خلاف جریمه میکند و تخلفات رانندگی، عین بیفرهنگی است! اگر هم در رستوران آب دهان انداختیم، ایرادی ندارد! هنرمند، خالق زیبایی و بخشنده نابترین لحظاتی است که میتوان در آن، عمیق به تفکر نشست. هنرمند چیزی را میان شما به اشتراک میگذارد که سالها با مرارت و رنج و مشقت برای به دست آوردنش تلاش کرده، هنرمند چیزی را به شما ارائه میکند که در هیاهوی بازار و پای مجلس پاتختی و در اینترنت و رستوران و کافیشاپ، آن را نخواهید یافت. رسالت هنرمند، تقدیم هدایای خدادادی است، از میراثی که برای او گذاشتهاند. چگونه در پیشگاه خدا، بیوضو بایستیم که ادب در نماز، پاکیزگی است، آنچه خدا از آن بینیاز است و بنده در بهجا آوردن آن، بسیار محتاج. مصداق هر سخن، جایی و هر نکته، مکانی دارد، بارز است. چه بسیار بارها در همین سالن و سالنهای دیگر مجبور شدهام صندلیام را عوض کنم تا یا از پچپچ اطراف یا از بیقراری کودکی خسته یا از سروصدای پاکت خوراکی یا از نور شدید فلاش تلفن همراه کسی در امان باشم و در آسایش، اجرای کنسرت را نظاره کنم. چهبسا بارها روی صحنه در حین اجرای کنسرت بهدفعات از گریه کودکی یا تشویق نابجایی یا آهنگ زنگ تلفنی یا رفتوآمدهای زیاد، تمام حسم زایل شده و حرص بسیار خوردهام و اندوهگین به اجرا نشستهام. خواسته زیادی نیست اگر از شما میخواهند به کسانی که برای شما روی صحنه عرق میریزند، احترام بگذارید و به خواست خودتان که خرید بلیت برای رفتن به کنسرت موسیقی و لذت بردن از اجرای نوازندگان است، یک ساعت ناقابل کوتاه احترام بگذارید. انتظار زیادی نیست اگر شما را حامی خطاب کنند و بخواهند بر سر راه اجرای یک کنسرت ساده، سنگ بیشتری نیفکنید. به خدا پای ما بهاندازه کافی لنگ هست! من از شنیدن انتقادات نبیل یوسف شریداوی نهتنها خرسند شدم که پس از اتمام اجرا از وی سپاسگزاری هم کردم. بسیاری دیگر هم چنین کردند، اما ندانستم چرا برخی ناراحت شدند، بلوا کردند، برآشفته شدند و دست بزن و زبان رکیکشان گشوده شد، مگر آنها بیفرهنگی کرده بودند؟!
آهنگساز