ماجرای مهاجرت ایرانیان از تلگرام
در نشست روز گذشته پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بر نبود سیاست کلان واحد در حوزه فضای مجازی تأکید شد.
در نشست روز گذشته پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بر نبود سیاست کلان واحد در حوزه فضای مجازی تأکید شد.
نخستین نشست از سلسله نشستهای علمی ارزیابی سیاستگذاری فضای مجازی در ایران تحت عنوان «بررسیابعاد مسأله جایگزینی پیامرسان تلگرام» روز گذشته با حضور دکتر مهدی اسلامی استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه، محمدمهدی کارگر مشاور سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطاتشهرداری تهران و سیدجعفر خورشاد، مدیرعامل پیامرسان سروش در مرکز مطالعات فضای مجازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. به گزارش خبرنگار «صبحنو» در ابتدای این جلسه، کارگر با بیان اینکه سیاست واحدی در زمینه سیاستگذاری فضای مجازی در کشور وجود ندارد به انتقاد از شورای عالی فضای مجازی پرداخت و گفت: ظاهر امر حکایت میکند که شورای عالی فضای مجازی قرار است سیاستهای کلان جمهوری اسلامی را در فضای مجازی تعیین کند.
در کنار این ساختار کلان، خرده ساختارها و خردهنظامهایی وجود دارند که در این سیاستها اعمال میشوند؛ نهادهای امنیتی و فرهنگی از این سنخ هستند. ما سیاست مشخص و واحدی در این زمینه نداشتهایم اگر چه سازوکارهای آن را تشکیل دادهایم.
مشاور سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران در ادامه به مصوبه این شورا در زمینه کاهش وابستگی به سرویسهای خارجی اشاره کرد و افزود: الان بررسی کنید ببیند در شئون مختلف فضای مجازی چقدر این وابستگی وجود دارد. همه اینها نشان میدهد که اصل مسأله، سیاستگذاری است. نگاهی به همین شورای عالی فضای مجازی بیندازید. مجموعه دولت در آن یک دیدگاه دارند، قوه قضاییه دیدگاه دیگری دارد و قس علی هذا!
رییسجمهور، رییس شورای عالی فضای مجازی نباشد
کارگر در ادامه با نگاهی انتقادی به ساختار شورای عالی فضای مجازی گفت: شاید بهتر بود ریاست این شورا از منظر حقوقی به یک منظر حقیقی تبدیل شود تا با تغییر دولتها، چارچوبها و سیاستها بههم نخورد. الان ما شاهد این هستیم که از دولت احمدینژاد به دولت روحانی سیاستها تغییر کردهاند. مثلاً طبق مصوبه شورای عالی فضای مجازی قرار بود تا پایان سال 95 آن دسته از پیامرسانهای خارجی که تن به انتقال پایگاههای اطلاعات خود به داخل ایران ندهند، دچار محدودیت دسترسی شوند. دولت جلوی اجرایی شدن این مصوبه ایستاد در صورتی که رییسجمهور و وزیر ارتباطات عضو همین شورا هستند. این نشان میدهد یا سیاستها نادرستند و قابلیت تحقق ندارند یا اینکه عزمی برای اجرا نیست.
مدیرعامل پیامرسان سروش در ادامه این جلسه با انتقاد از وضعیت فعلی کشور و کمبود نیروی متخصص و دانش مهارتی در حوزههای آیتی و فناوری اطلاعات گفت: جمهوری اسلامی نهایتاً بتواند در نیمی از موضوع جایگزینی ورود کند. دو طرف این موضوع دست ما نیست. نهایت کار این است که یک ابزار را ببندیم ولی اینکه مردم سراغ چه ابزاری بروند دیگر در دست ما نیست. فقط در مورد نیروی انسانی باکیفیت در حوزه آیتی با مضیقه جدی روبهرو هستیم و خودش یکپروژه است.
خورشاد در بخش دیگری از سخنان خود به مدل اقتصادی اداره این پیامرسانها اشاره کرد و افزود: باید روی این موضوع هم بحث و نسبتهای مختلف آن را تبیین کرد. مثلاً بخش خصوصی این سؤال را از خودش بپرسد که آیا برای من نفع دارد که 50 میلیارد هزینه کنم؟ ما مرزهایی در فضای آزمایشگاهی تست کردهایم. سایر همکاران من هم این توانایی را دارند اما سخت است. فقط هم این نیست. ذائقه و تجربه مردم و کاربران را هم باید در نظر گرفت. مثلاً مردم در آینده نزدیک چه نیازی دارند و چه مسیری خواهند رفت. اینها تخصصهایی لازم دارد که در ایران نیست؛ در بحثهای دیگر هم همین است.
دیجیکالا و بامیلو خوابید
کارگر در ادامه اظهارات خورشاد وتأیید مضیقههای فنی و زیرساختی گفت: به همین تجربه فروش حراجمعه نگاه کنید. همان لحظه نخست سایتشان خوابید. سایت سازمان سنجش در لحظه اعلام نتایج کنکور میخوابد. حالا تصور کنید از همین فردا همه کاربرها بخواهند از تلگرام مهاجرت کنند و به سروش یا پیامرسانهای دیگر داخلی نقل مکان کنند.
آیا امکان پشتیبانی این حجم از کاربر را داریم؟ نه! اگر بخواهیم فقط از بعد فنی به این موضوع نگاه کنیم، واقعیت این است که فعلاً نمیتوانیم نمونه داخلی با چنین ابعادی در حد و اندازههای تلگرام جایگزین کنیم. بُعد فنی پیامرسانهای داخلی این اجازه را به ما نمیدهند هرچند سرویسهایی که روی بعضی از اینها مانند سروش وجود دارند، واقعاً سرویسهای جذابیاند.
دکتر مهدی اسلامی در ادامه این بحث با اشاره به اهمیت خلق نقطه تمایز برای پیامرسانهای داخلی در مقایسه با سرویسهای خارجی گفت: باید این نقطه مزیتها را در طراحی مد نظر قرار دارد. مثلاً در جایگزینی کلوب به جای فیسبوک مشاهده شد که سه کارکرد اصلی فیسبوک را کلوب هم داراست. این که همان شد! پس کلوب چه نقطه مزیتی نسبت به فیسبوک دارد تا بتواند کاربران را به سمت خود جلب کند؟
اسلامی در ادامه با اشاره به تجربه ویچت افزود: این پیامرسان بستری را فراهم کرده که تولیدکنندگان داخلی با استفاده از آن میتوانند کسب و کار کنند. یعنی بخشی از اقتصاد فضای مجازی را روی پلتفرمی قرار میدهید که سرویسهای خارجی این اجازه را نمیدهند. این یک نقطه مزیت است.
کاربران در بستر این شبکه میتوانند پرداخت مالی داشته باشند. این مزیتها برای سرویس مدنظر ارزشآفرینی ایجاد کرده و نقطه تمایز خلق میکند. بیاید تماس صوتی تلگرام را بررسی کنیم. تلگرام سرویس صوتی خودش را راهاندازی کرد اما در مدت زمان بسیار کمی، مسدود شد.
حالا فرض کنید این مزیت را پیامرسان داخلی داشته باشند و برای کاربر امکان تماس صوتی یا تصویری را فراهم کند. این میشود یک نقطه مزیت. از سوی دیگر ممکن است اپراتورها نگران کاهش درآمد تماس صوتی خود شوند. اینجا نقش حاکمیت خودش را نشان میدهد. مثلاً با رایزنی حاکمیتی، این امتیاز برای اپراتورها در نظر گرفته میشود و در مالیاتهایی که میپردازند برای آنها تخفیف قائل شوند. اینها نمونههایی از سیاستهای حاکمیتی در جهت حمایت از نمونهها و شبکههای داخلی است. مشاور سازمان فناوری اطلاعات شهرداری تهران در ادامه بحث با تأکید بر ضرورت و اهمیت اتخاذ چنین سیاستهایی با اشاره به رشد روزافزون تکنولوژی گفت: برندهای موبایل مدام در حالی ارتقای سیستمهای نرمافزاری خودند. علتش آن است که داستان در بخش رمزنگاری در حال تغییر است. الان گوگل در حال تست یک قابلیت جدید روی اندروید است که قابلیت رمزگذاریهای دیاناس را به کاربر میدهد. این یعنی دیگر حاکمیت نه تنها قابلیت مسدود کردن تلگرام را از این طریق ندارد بلکه حتی دیگر نمیفهمد که محتوا از کجا به کجا میرود. اگر چنین قابلیتی وارد شود تکلیف حاکمیت با پدیدهای مثل تلگرام چه خواهد شد؟
اینها نکتههای مهمی است.
تشریح مدلهای روسی و چینی
تعامل با سرویسدهنده خارجی
وی در ادامه با تشریح دو نوع مدل چینی و روسی در برخورد با سرویسهای خارجی افزود: در سطح جهان مدلهایی در نحوه تعامل بین دولتها و سرویسهای خارجی وجود دارد. مدلهای چینی و روسی را از نزدیک دیدهام. روسها هم تقریباً همین دغدغههای ما را هم دارند. این دغدغهها در بعضی حوزهها کمتر و در بعضی حوزهها بیشتر است. چینیها در یک برهه دیدند که نمیتوانند در را باز بگذارند تا همه سرویسها از فیسبوک تا توئیتر وارد شوند. همه را مسدود کردند. گوگل، فیسبوک و امثالهم را بستند و برای این کار سازوکار طراحی کردند.
استفاده از ویپیان، مجازات جریمه و زندان داشت. در ادامه نمونههای چینی سرویسهای خارجی را تولید کردند. در شرایطی که نمونه دیگری وجود نداشت، مردم مجبور به استفاده از نمونههای داخلی شدند.
بعد از مدتی هر یک از این نمونهها توانستند بخش قابل توجهی از کاربران چینی را به سمت خود جذب کنند، آنوقت بود که چین قابلیت مذاکره پیدا کرد. حاکمیت توانست روبهروی سرویسدهنده خارجی بنشیند و مذاکره کند چرا که ظرفیت مذاکره داشت و دستش پر بود. ما الان هیچ ظرفیت مذاکرهای نداریم! الان اگر بخواهیم با تلگرام مذاکره کنیم آیا در نمونههای داخلی ظرفیت مذاکره داریم؟
کارگر در ادامه به تشریح مدل روسی پرداخت و گفت: جامعه روس نسبت به زبان و احساسات ناسیونالیستی خودش حساسیت دارد. حاکمیت از همین قابلیت استفاده و به توسعه سرویسدهندههای بومی اقدام کرد. یاندکس نمونه خارجی این سرویسهاست. سرویس نقشه، پیامرسان و امثالهم یاندکس وجود دارد و اتفاقاً پرمشتری هم هست. البته گوگل هم در آنجا هست اما بازار مشتری یاندکس اجازه نفس کشیدن به رقبای خارجی را نمیدهد.
پس بخش قابل توجهی از این مسائل دست خودمان است. ما چقدر روی بخش داخلی خودمان تمرکز کردهایم؟ الان همین گوگلپلی و کافهبازار را با هم مقایسه کنید. ما اگر بخواهیم با گوگلپلی مذاکره کنیم ظرفیت آن را داریم و دستمان پر است. کافهبازاری را داریم که هنگ نمیکند، مشکل ندارد و موردِ پسند کاربر است.
بعضی حوزههای دانش قابل انتقال نیستند
اسلامی هم در بخشهای انتهایی این نشست با اشاره به درهم تنیده بودن شبکه دانش برای حمایت از تولیدکننده داخلی، افزود: سیاستگذاری ما در زمینه تلگرام از سیاستگذاریها در سایر زمینهها جدا نیست چرا که شبکههای پیامرسان داخلی هم قرار است از درون همین شبکه رشد کنند.
هر کشوری بعضی از حوزههای دانشی را دانش ملی خود قرار داده که قابل انتقال نیست. این زمینههای دانش، عامل مزیت رقابتهای بینالمللی برای آن کشور محسوب میشود. بعضی چیزها را نمیشود برداشت و به داخل کشور آورد باید خودمان به آن برسیم.
اسلامی همچنین با انتقاد از وضعیت مدیریت دانش در کشور افزود: در هر جای دنیا که مزیت رقابتی دارند، کنار هم جمع میشوند تا هزینهها سرشکن شده و شبکهای به هم وصل میشوند تا بهای تمامشده حداقل شود. باید بتوان با کشورهای همسو یا آن دسته از کشورهایی که با هم تعارض نداریم وارد مشارکت و شبکه شدن شد.
چرا ما باید شرکتهای مختلفی داشته باشیم که همگی یک پلتفرم مشابه داشته باشند؟ چرا نباید از اطلاعات همدیگر استفاده کنند؟ در بحثهای سختافزاری هم همین است. الان هر جایی که میرویم یک دکل رایتل داریم، یک دکل ایرانسل و یک دکل همراه اول! سه دکل گذاشتهایم و ارز خارج کردهایم که یک منطقه را پوشش دهیم! کجای دنیا این شکلی است؟ حالا همین وضعیت را به حوزه پیامرسانها تعمیم بدهید.
همه را صدا زدهای که بیایند و هر یک هم شبکهای پیامرسان تولید کنند! کجای دنیا اینگونه است؟! نمیشود یک شب از خواب بیدار شد و گفت من میخواهم از فردا تلگرام ایرانی داشته باشم.
منبع : روزنامه صبح نو