موزه تاریخ طبیعی؛ سفر به اصفهان 500 میلیون سال پیش
نخستین موزه تاریخ طبیعی ایران و ازجمله غنیترین موزههای تاریخ طبیعی خاورمیانه، در سال 1367 به همت، تلاش و عشق وصفناپذیر مرحوم دکتر محمدعلی جعفریان (1391-1313) در اصفهان پایهگذاری شد، حاصل حدود نیمقرن تلاش وی به جمعآوری، کاوش و نگهداری و بررسی آثار طبیعی که بخش مهمی از آن متعلق به همین منطقه جغرافیایی است. تنوعی از گونههای حیاتوحش، گونههای جانوری، دریایی و فسیلهای مربوط به قبل از پیدایش و حیات انسان بر روی کره زمین، برخی فسیلهایی نادر از گونههایی دریایی متعلق به 500 سال پیش که نان میدهد دشت اصفهان و کویرهای اطرافش و چهبسا فلات مرکزی ایران در آن دورههای زمینشناسی دریایی عظیم بوده است.
شیما خزدوز/اصفهان امروز: سفر در زمان، سفری اسرارآمیز به چندین میلیون سال پیش، به دوران حیات دایناسورها، نه از دریچه کتابهای علمی، تاریخی و یا تخیلی، این بار از میان هیاهوی شهر اصفهان و تنها با قدم زدن در موزه تاریخ طبیعی این شهر. جایی که اعجازهای از آفرینش و ردپایی از حیات در میلیونها سال پیش و در سکوت به خوابرفته را میتوان یافت. سنگواره، فسیل جانوران و گیاهان دریایی مربوط به 250 تا 400 میلیون سال قبل، مربوط به منطقه شمال شرقی این شهر، زمانی که اصفهان زیردریا بوده را میتوان مشاهده کرد.
عباس جعفریان برادر محمدعلی جعفریان از سالهای دور و علاقه استاد به علوم طبیعی و فعالیتهای وی در جمعآوری آثار بینظیری که منجر به راهاندازی موزه تاریخ طبیعی اصفهان شد، اینگونه میگوید: «استاد از دوران نوجوانی و جوانی همواره علاقهمند به موضوعات طبیعی و جغرافیای بود. آن سالها ساکن شهرستان نائین بودیم، من علاقهمند به شکار و او شیفته خشککردن و تاکسیدرمی حیوانات و جانوران بود. اغلب نمونههای حیاتوحش موجود در موزه، یادگار شکارهایی است که در نقاط مختلف ایران انجام میدادیم، البته با علم به شیوههایی که بههیچعنوان به حیاتوحش و محیطزیست آسیب وارد نشود. او مراقب بود که مثلاً شکارها در فصل تولیدمثل حیوانات نباشد و یا از جنسیت مادهای که در سن باروری است، شکار نشود.»
«دکتر تا کلاس ششم را در نائین تحصیل کرد و بعدازآن وارد دانشسرای کشاورزی شیراز شد و بعد حدود دهه 30 در رشته علوم طبیعی دانشگاه تهران پذیرفته شد و بعد از اخذ مدرک کارشناسی برای ادامه تحصیل عازم اروپا شد. دهه 50 کارشناسی ارشد مجموعههای رسوبی را از دانشگاه کلود برنارد و دکترای تخصصی فسیلشناسی را از دانشگاه لیون فرانسه اخذ کرد. دهه 60 به ایران بازگشت و بعد از اخذ درجه استادی در دانشگاه اصفهان به فعالیتهای علمی و پژوهشی و تدریس ادامه داد.»
«در طی این سالها مجموعه موزهای گستردهای را جمعآوری و نگهداری کرده بود. بخشی از آثار در خانه قدیمی ما در نائین نگهداری میشد و بخشی از آن در خانهای که پس از مهاجرت به اصفهان و در خیابان احمدآباد در آن ساکن شده بودیم.»
جعفریان ادامه میدهد: «سال 1367 بعد از چند ماه دوندگی استاد توانست تالار تیموری را که پیشازاین در دوره پهلوی باشگاه افسران و بعد از انقلاب انبار شهرداری بود را برای راهاندازی نخستین موزه تاریخ طبیعی و انتقال مجموعههای خود به آن از شهرداری اجاره کند.»
مجموعههایی که دکتر جعفریان، 40 سال برای کاوش، خریداری و نگهداری آن زمان صرف آن کرده بود و از اصفهان تا خلیجفارس و دریای خزر و حتی یافتههایی از اروپا مربوط به میلیونها سال پیش نیز بود.
«به خاطر دارم که برادرم تا چه اندازه شیفته فعالیتش بود که مایل بود شبها هم در موزه بخوابد و حتی بعد از تأسیس موزه هم همواره به غنیتر کردن آن ادامه میداد و البته ایجاد فضای علمی و پژوهشی که از دهه 70 با حضور دانشجویان این رشته در موزه به راه افتاد و استاد با اشتیاق فراوان دلبهدل دانشجویان میداد و به سؤالات آنان پاسخگو بود.
«آن دوره هر پنج ماه یکبار بهاتفاق دانشجوها برای کاوش در طبیعت سفر میکردند. سال 72 یک فولکس استیشن داشتیم که دانشجوها را سوار میکردیم و اغلب به اطراف اصفهان و شهرستانهای قم و اردستان و حتی آباده شیراز میرفتیم و فسیلهایی را کاوش میکردیم. از این سفرهای علمی، دانشجویان استقبال بسیار زیادی میکردند و این جریان تا هفت یا هشت سال پیش و در زمان حیات استاد ادامه داشت.»
«استاد معمولاً در بسیاری از کنفرانسها و سمینارهای پیرامون موضوعات طبیعی و جغرافیایی و آب شرکت داشتند. آخرین سخنرانی او در تهران پیرامون موضوع بیآبی بود که او پیشبینی کرده بود بحران بیآبی کشور ایران را نابود خواهد کرد و حیات این منطقه در سالهای آینده از میان خواهد رفت. این سخنرانی چنان به استاد فشار روحی و روانی وارد کرد که وی روز بعد از دنیا رفت.»
عباس جعفریان در رابطه با آثار موجود در موزه و تنوع آنها و البته عجیبترین و شگفتترین آنها میگوید: «در حال حاضر چهار سالن موزه در اختیار ما قرار دارد که البته در سالهای اول 9 سالن بوده که شهرداری به جهت تعمیرات از ما گرفته و بعد از تعمیرات به ما تحویل داده نشده است.»
«سالن حیوانات خشکشده که اکثر حیوانات حتی نادرترین آنها را هم دربرمیگیرد. مثل گورکن و پلیکان، سالن مهرهداران تشکیلشده از چندین نوع ماهی کمیاب و خزندگان دیگر، سالن فسیلها و سنگوارههای گیاهی و جانوری و بقایای موجودات دریایی که اغلب مربوط به میلیونها سال پیش هستند و فسیلهای دوکفهای بازوپایان که جانوران دریایی اولیه هستند، مربوط به 280 تا 400 میلیون سال پیش از نواحی شمالی اصفهان تا تهران و نقاط دیگر ایران، موجودات دریایی دیگر مربوط به میلیونها سال پیش مثل مرجانها و اسفنجها از دریای خزر تا خلیجفارس و دریای عمان و بندرعباس و البته شمال شرق اصفهان، منطقه چالیسه و آبگرم ورتون، چهارمحال بختیاری، شهرکرد و آباده، ستارههای دریایی و خارپوستان از سواحل شرقی استرالیا و فسیلهایی از روسیه، سالن بعدی دربرگیرنده موجودات عجیبالخلقه از انسان تا حیواناتی مثل بزغاله هفت پا و غیره است.»
وی درباره عجیبترین آثاری که در این موزه نگهداری میشود ادامه میدهد: «همان فسیلهایی که مربوط به اصفهان است و قدمت آن تا حدود 500 میلیون سال قبل هم میرسد، شگفتانگیز است و وجود دریا در زمانهای دور در این شهر را مشخص میکند. بعدازآن ماهیهای نایاب زندهزا به نام فوگل و بادام ماهی که بسیار بزرگ هم هستند و از خلیجفارس یافت شدند و لاکپشت دریایی عظیمالجثه که 450 کیلوگرم وزن دارد، دنده و استخوانهای نهنگی که تنها آرواره پایینی آن 3 متر طول دارد نیز بسیار شگفت مینمایند.»
«مرغ هما که از پرندگان افسانهای و نایاب است و ما آن را حدود پنجاه سال پیش در اطراف بیابانهای قم یافتیم هم بسیار تأثیرگذار است و همچنین جالبتوجه شیء دیگر موجود در موزه، قسمتی از لاشه هواپیمای طبس است که پس از انفجار و سقوط به شکل سنگ آتشفشانی درآمده است.»
جعفریان در رابطه با اضافه شدن آثاری به موزه در دو سال اخیر میافزاید: «سال 2015 پرفسور لئونید پوپوف، رئیس موزه ملی ولز انگلستان و دکتر تاتینا مودزلسکایا از انسیتو زمینشناسی سنتپترزبورگ روسیه چند قطعهسنگ فسیل جانوری بازوپایان سیلورین که مربوط به 435 میلیون سال پیش و منطقه جنوب غرب کاشمر بود را بهافتخار استاد محمدعلی جعفریان که در سالهای تحصیل در فرانسه با او ملاقات داشتند به این موزه اهدا کردند.
گفتنی است که سال گذشته هم 9 قطعه سر گوزن مربوط به آفریقا جنوبی که متعلق به مرحوم اصغر کازرونی، پسر آقای کازرونی بنام، بوده از جانب خانواده ایشان به موزه اهدا شد.