تبریز، پر از جنب‌وجوش شهری

تبریز، یکی از قدیمی‌ترین شهرهای ایران است که به دلیل قدمت و تعصب قومیتی اهالی آن، هنوز عناصر هویتی ویژه خود را حفظ کرده است. هویتی که نهادهای شهری تبریز برخلاف نهادهای شهری اصفهان، به‌جای نابودی به حفظ آن کمک می‌کنند.

صدای بلندبلند حرف زدن کاسبان و مشتری‌ها با زبان ترکی در گوشمان می‌پیچد، وقتی وارد راسته اصلی بازار تبریز می‌شویم. تا شروع می‌کنیم به حرکت کردن در میان مغازه‌های سنتی این بازار، صدای باربرهای داخل آن را می‌شنویم که تند در طول بازار، گاری خود را حرکت می‌دهند و «یا الله، یا الله» گویان، مردم را به کنار رفتن از سر راهشان دعوت می‌کنند.

در بازار تبریز که در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت‌شده، پویایی بسیار بیشتری نسبت به بازار اصفهان می‌توان سراغ گرفت، بازاری که بسیاری از تبریزی‌ها برای خرید به آن می‌آیند، به‌طوری‌که حتی در آن می‌توان مغازه‌هایی یافت که پودر شوینده فله‌ای می‌فروشند. به‌جز این، البته بسیاری دیگر از عناصر فرهنگ آذری را می‌توان در بازار تبریز یافت. اهمیت چای در فرهنگ تبریزی‌ها یکی از آنهاست. این را می‌توان از مغازه‌هایی مثل دکان حاج احمد چایچی یافت، مغازه‌ای که پر است از انواع چای فله‌ای که در کنار چای، ادویه‌های مختلف هم در آن فروخته می‌شود. در پیش‌زمینه، عکس بزرگی که گویا متعلق به جد صاحب مغازه است، بر دیوار مغازه نصب‌شده است. بساط‌های چای و قلیان در ورودی راسته‌های بازار هم که پر است از مردهای جوان و پیری که لحظه‌ای برای چای خوردن بر روی صندلی‌های کنار آن می‌نشینند، نشانه دیگری است از بودن اهالی تبریز.

پنیر و لبنیات و نیز عسل‫فروشی، از دیگر مغازه‌های خاص بازار تبریز است. مغازه‌هایی که وجودشان از طبیعت کوهستانی این شهر نشئت می‌گیرد و شرایط را برای تولید پنیر و عسل محلی در شهرهای اطراف آن مهیا می‌کند. شهرهایی مثل لیقوان که پنیر آن در این مغازه‌ها فروخته می‌شود، در کنار پنیر محلی قره‫داغ، پنیر کهنه ییلاق، پنیر محلی بستان‌آباد و پنیر زیجناب. مغازه‌های گردوفروشی بازار تبریز هم که انواع گردوها را می‌توان در آن‌ها دید، نشانه‌ای است از طبیعت پرآب منطقه آذربایجان که گردوهای مختلف در آن به عمل می‌آید. بازار فرش تبریز هم که به‌تازگی محصول آن، ثبت جهانی شده، در کنار نخ‫فروشی‫های بازار تبریز که نخ سفید و نخ رنگی می‌فروشند، معنا می‌یابند.

دستفروش‌های کنار خیابان‌های اطراف بازار تبریز هم حال و هوای ویژه خود را دارند. بساط فروش غذای خیابانی، یکی از این بساطی‌ها است که مشابه آن‫ را می‌توان در بازار تبریز هم یافت. گاری‌هایی که برخی نام «پیتزا سنتی» بر خود دارند و بیشتر، مردهایی دور آنها جمع شده‌اند و نان لواش با سیب‌زمینی و تخم‌مرغ آب‫پز آن را با خیارشور، گوجه و فلفل سبز می‌خورند.

دستفروش‌هایی که برگ مو برای کوفته‌تبریزی و بلال می‌فروشند، دیگر دستفروش‌های جالب تبریز هستند، در کنار کسانی که جاروهای چوبی می‌فروشند و میوه‌فروش‌های خیابانی که ترازویی کوچک در کنار میوه‌های خود گذاشته‌اند و در مجاورت دکه‌ها و بساط‌هایی قرار دارند که در کنار پیاده‌رو، کرفس، کمبوزه و انواع سبزی و میوه را می‌فروشند. بازار میوه و تره‌بار تبریز هم با مغازه‌دارهایی که به زبان ترکی، محصولات خود را با فریاد تبلیغ می‌کنند، معنا می‌یابد.

بساط فروش چغندر زرد هم در کنار خیابان‌های تبریز، عنصر دیگری است که فرهنگ غذایی خاص تبریز را نشان می‌دهد، در کنار کبابی‌های پرتعداد این شهر.

فرهنگ ویژه تبریزی‌ها و همدلی ویژه آنها با همدیگر را به‌جز تعصب آنها در آذری صحبت کردن، می‌توان در کمپین فروش کفش تبریزی در بازار کفش آن‌هم دید. نشانه‌های این کمپین، کاغذهایی است که به دیوار مغازه‌های این بازار نصب‌شده و در آنها نوشته‌اند: «کفش چینی نداریم، سؤال نکنید.»

زندگی گربه‌ها در میان مردم تبریز، شاخصه فرهنگی دیگر این شهر است، آنقدر که درهای قدیمی تبریز، راه گربه‌رو داشته و امروزه هم در گوشه گوشه خیابان‌های تبریز، فضاهایی می‌توان یافت که مردم تبریز در آنها، استخوان و گوشت برای گربه‌ها ریخته‌اند و پراست از گربه‌هایی که برای خوردن غذا در این فضاها کنار هم جمع شده‌اند. گربه‌هایی که برخلاف گربه‌های دیگر شهرها از مردم ترسی ندارند. غذا ریختن برای گربه‌ها، آنقدر در تبریز ریشه‌دار است که حتی در فضاهای سنتی مثل بازار و محیط‌های مذهبی مثل مسجد جامع تبریز هم می‌توان آن را دید.

اگر در حال خوردن آش دوغ در یکی از خوراکی‌فروش‌های پرتعداد اطراف استخر بزرگ باغ شاه‫گلی باشیم، می‌توانیم نوازش موهای گربه‌ای را احساس کنیم که زیر میز به پایمان چسبیده تا او را در غذای خود شریک کنیم.

باغ شاه‫گلی، دور کاخ تاریخی شاه‫گلی شکل‌گرفته، کاخی که در میان جزیره‌ای واقع‌شده در وسط استخری بزرگ که هنوز هم بر روی آن قایق‌سواری می‌شود و اطراف این استخر، پر است از مسیرهایی برای پیاده‌روی و مغازه‌های فروش آش دوغ و کباب، جوجه، دل، جگر، قلوه و روده.

بخش اندک باقی‌مانده از ارگ علیشاه تبریز، نشان از زلزله‌ای می‌دهد که در اواخر دوره صفوی، این شهر را درنوردید، شهری که بزرگترین قطب اقتصادی منطقه شمال غرب ایران است و مانند اصفهان در طول تاریخ خود با فرازوفرودهای بسیاری چون حمله‌های سلجوقیان، مغولان، عثمانی و اشغال روس‌ها روبرو بوده و علاوه بر آن، زمین‌لرزه‌های مهلکی هم به خود دیده و پس از همه این وقایع تلخ که بخش‌های عمده‌ای از قسمت‌های قدیمی شهر را نابود کرد، دوباره سر از خاک برداشته است.

شباهت دیگر تبریز و اصفهان، پایتخت‌ بودن این دو شهر در طول تاریخ ایران است. تبریز، پایتخت سیاسی ایران در زمان اتابکان، خوارزمشاهیان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، قراقویونلوها، آق‌قویونلوها و صفویان بوده و اوج شکوفایی آن‌هم مربوط به دوره ایلخانان است. این شهر حتی در زمان پایتختی صفویان به‌عنوان پنجمین شهر پرجمعیت جهان شناخته می‌شد و در دوره قاجار هم مهمترین و پیشروترین شهر ایران بود و مانع خاموشی انقلاب مشروطه شد.

بسیاری از پیشرفت‌ها و مظاهر تمدن نوین کشور هم از تبریز آغازشده است. نخستین چاپخانه، نخستین سینمای عمومی، نخستین کودکستان، نخستین مدرسه کرو لال‌های ایران و نخستین خیابانی که در ایران دارای برق شد، در تبریز بوده ‌است.

ارسال نظر