نسل منقرض
باور کنیم که بعضی از ما معامله باخت باختی را با خود کردهایم تا به قیمت ازدستدادن هویت انسانی اجتماعی، مفهومی ناشناخته و مرموزی به نام تمدن آنهم از نوع شبه غربی را به چنگ آوریم.
باور کنیم که بعضی از ما معامله باخت باختی را با خود کردهایم تا به قیمت ازدستدادن هویت انسانی اجتماعی، مفهومی ناشناخته و مرموزی به نام تمدن آنهم از نوع شبه غربی را به چنگ آوریم. این یک حقیقت تلخ و ناگوار است! اگرچه باورکردنی نیست اما واقعیت دارد تا تنها پس از گذر نیمقرنی در غفلت و خوابی که یکششم اصحاب کهف طول کشید ثروتها و سرمایههای بیبدیل را از کف بدهیم. اواخر دهه چهل بود که زمزمه برگرفته از سیاستهای اصل ۴ «ترومن» به حقیقت نزدیک میشد تا پس از سفرهای فصلی محمدرضا پهلوی به آمریکا عملیاتی شود و تابلوهای تبلیغاتی اول در پایتخت و سپس در استانهای برخوردار و ظاهرا روشنفکر و در ادامه حواشی میدانها و بلندای خیابانها را بدین مضمون که «یکی دو بچه بهتر، حلقه و قرص آسانتر» درنوردد. آن روزگار که هنوز شعله جفای جانسوز ۱۵ خرداد در قم و کفنپوشان ورامین در دلها خاموشی نگرفته بود جوامع روحانیت و شیعیان دردمند را بر آن داشت تا ضمن سخنرانیهای آتشین از یکسو و انتشار شبنامهها از طرف دیگر به روشنگری جامعه بپردازند و از آنها بخواهند تا فریب این رسواییها را نخورند زیرا داشتن فرزند ارزشمند بهترین سرمایه یک
آزاده است که میتواند به پشتوانه آن سرزمین خود را آزاد و آباد کند همان گونه که معمار انقلاب در آغاز تبعید اینگونه تأکید کردند که «سربازان اسلام همانهایی هستند که در گهوارهها خوابیدهاند» که اقلیتی بنام حکومت دستنشانده غرب و اکثریتی به نام آحاد جامعه مسلمان در یک تضاد ۱۸۰ درجهای به مقابله رودررو برای فرزندآوری ایستاده بودند زیرا میدانستند این هم یک ترفند است تا آتشفشان زیر خاکستر ایران را که هر لحظه در انتظار فوران بود سرد و سردتر و درنهایت با افت جمعیت خاموش کند. اما فشارهای تبلیغات اغواکننده پایانی نداشت و هرروزه به شکلی تازه ظاهر میشدند. ایرلاین پان آمریکن در همان روزها تبلیغات گستردهای را در رسانههای مکتوب وابسته و تلویزیون ملی شروع کرده بود که زوجهای جوان را تنها با دریافت مبلغ چهارهزار و پانصد تومان مدت یک ماه به سفرهای تفریحی در اروپا و آمریکا ببرد که تمرکز اصلی این پروپاگاندا جمله زوجهای جوان بود و نامی از همراهان آنها برده نمیشد و اینگونه تلقین میگردید که اصولا داشتن فرزند نوعی مزاحمت اجتماعی برای تفریحات آنچنانی است. البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از پیگیریهای اولیه توسط
مراجع تقلید حل این مسئله بود که خانوادهها را از گمان فکری غلط قبل خارج کنند و این اتفاق بهخوبی در دهه شصت افتاد تا میزان زادوولد به نسبت دهههای قبل بهسرعت افزایش یابد درحالیکه پسازآن به دلیل نبود متولی برای پیگیری این امر مهم، بهانههای تلقینی از غرب همچون نبود امکانات لازم مانند مسکن، خودرو، مدرسههای نوساز، دانشگاه، بهداشت و کمبود عوامل خدماتی این مسئله مهم بار دیگر افول کرده تا فرزندآوری بهشدت کاهش یابد و رشد نزدیک به صفر شود. هدف بعدی طراحان پروژه در دهه چهل که در مرحله اول تا حدودی موفق بود تبلیغات منفی و کشت نهال ناامیدی در میان جوانان و خانوادهها بود تا تیشه به ریشه وصلتها بزنند و زمینه ازدواج سفید را فراهم کنند. امیرمحمود حریرچی جامعهشناس حوزه جمعیت و رئیس سابق مرکز توسعه و تحقیقات وزارت بهداشت در این باره میگوید: «وقتی در مورد تجرد قطعی صحبت میکنیم، فاصله ۴۰ تا ۵۰ سال منظور است؛ یعنی به یک سنی میرسند که ترجیح میدهند مجرد بمانند. مثلا در نظر بگیرید در خانمهای بین ۴۰ تا ۴۵ سال دیگر چیزی بهعنوان توانایی فرزندآوری متصور نیست و به تعبیری دیگر حوصله بچه را هم ندارند. در مورد آقایان هم
وضعیتی پیش میآید که فکر میکنند تشکیل خانواده مسئولیت سنگینی است و بهویژه وقتیکه باید برای آن بگذارند از حوصله آنها خارج است. درمجموع سن که بالاتر میرود افراد ترجیح میدهند بهمجرد بودن خود ادامه دهند، این افزایش مجردان قطعی موجب شده تا پنجره جمعیتی در کشور ما در حال بستهشدن باشد؛ یعنی رشد جمعیت ما در جهتی منفی در حال پیش رفتن است. منفی یعنی اینکه الآن رشد جمعیت ما چیزی حدود یک درصد است یا ۱۰ در هزار است؛ یعنی برای هر هزار نفر، جمعیت ما در سال ۱۰ نفر اضافه میشود. سن ازدواج در سطح جهانی قبل از ۳۰ سال است، ما وقتی سن را طبقهبندی میکنیم یک مقطعی داریم به نام کودک، بعد نوجوانی داریم که تا ۱۹ سالگی است، ۱۹ تا ۲۹ را هم جوان میگوییم.
از آن به بعد وارد میانسالی میشود تا ۶۰ یا ۶۵ سالگی که توسط WHO تعیین شده است. تا قبل از این فرد باید اطمینان پیدا کند که میخواهد به خواست درونی و آن چیزی که غریزی و طبیعی اوست، جواب بدهد و در شرایط امروزی دنیا و کشور ما باید تا قبل از ۳۰ سالگی تکلیف را مشخص کند.» شاید بعضی شرایط تلقین شده منحصر به جوامع غربی باشد که اصولا ساختار زندگی و حتی دین، مذهب و آیینشان با کشورهای مسلمان و بخصوص ایران متفاوت است و فرهنگی جدا ساخته دارند زیرا تجربه و شواهد زنده نشان میدهد نهتنها در گذشته بلکه همین چند دهه اخیر اکثر متأهلان در آغاز جوانی زیر ۲۵ سال با داشتن مدرک تحصیلی دیپلم یا پایینتر علیرغم وضعیت اقتصادی متوسط یا پایینتر ازدواج کرده و حتی بچهدار شدهاند و در ادامه موفق به کسب مدارک و مدارج عالی گردیدهاند که همین شواهد کافی است تا قسمت اعظم چالش ازدواج و گریز از فرزندآوری را ادامه سناریوی دهه چهل فرض کنیم و دیگر دلایل واهی تنها بهانههای آن باشند که درنهایت به بحران نسل منقرض منجر شود.
ادامه دارد