پایان بحران، آغاز فاجعه
شش سال پیش بود که رسانه ملی در مصاحبه با یکی از روستاییان کشاورز استان کرمان از او پرسید داستان حذف زمین زراعی که چند سالی بود
اصفهان امروز - حسن روانشید |شش سال پیش بود که رسانه ملی در مصاحبه با یکی از روستاییان کشاورز استان کرمان از او پرسید داستان حذف زمین زراعی که چند سالی بود به علت بیآبی به حال خودش رها کرده چیست و او در کمال ناباوری جواب داد: اینجا یک مزرعه بزرگ بود که پدران و اجداد اهالی روستای ما در آن زراعت میکردند که پس از خشکشدن به حال خودش رها شد و در سمتی دیگر از دهکده به کشاورزی مشغول شدیم و دیگر به سراغ مزرعه میراثی نرفتیم تا اینکه چند روز پیش دو نفر محقق به سراغ من آمدند و پرسیدند آن دشت وسیعی که به یک گودال عمیق تبدیل شده متعلق به شماست؟ من که نمیدانستم چه جوابی بدهم گفتم کجا را میگویید؟ که وقتی آدرس دادند به یاد مزرعه پدری افتادم و بهاتفاق آن دو نفر پس از چند سال به آنسو رفتم تا با تعجب شاهد فرونشست ملکی وسیع و خشک و بدون آبوعلف باشم. این
اتفاق به نظر ساده پسازآن بهندرت در گوشهوکنار کشور میافتاد و خبرش بهسرعت بایگانی میشد تا سه سال پیش که فرونشستهای پانزده و سپس سی سانتیمتری در منطقه مهیار اصفهان بر سر زبانها افتاد و ادامه یافت تا به کلانشهر اصفهان برسد که طی یک سال گذشته شاهد چند مورد در شمال و جنوب و مرکز آن باشیم و هر یک از مسئولان درباره آنها نظری بدهند که اکثرا به پوسیدگیهای شبکه آب و فاضلاب برمیگشت درحالیکه آنچه عقیده صاحبنظران است این فرونشستها به دلیل خالیشدن لایههای زیرین ذخایر آبی است که طی چند دهه اخیر توسط پمپهای پرقدرت برای کشاورزی در مناطقی که مستعد این کار نیست اتفاق افتاده و راهکاری بهجز بازگشت این منابع آبی به جایگاههای اصلی خود به نظر نمیرسد و فرونشستها تا آن زمان ادامه خواهد داشت تا هر مرحله مخاطرهآمیزتر از قبل باشد. کمبود آب خوراکی با نقصان آن در مبحث ذخیرههای طبیعی دو مرحله ایست که ازنظر علمی هرکدام تعریف خود را دارند اما نهایتا هردو به یک بحران بزرگ تبدیل خواهند شد؛ اما امروز این فرونشستها میزان نگرانی را علاوه بر چالش کمبود آب دوچندان کرده است که آخرین آنها در میدان سپاه تهران اتفاق میافتد.
مهدی زارع، کارشناس زمینشناسی و رئیس مرکز پیش زلزله دراینباره معتقد است: «فرونشست بحران دشتهای ایران است. در شهرها و مخصوصاً شهرهای بزرگ که مردم یعنی متقاضیان اصلی آب متمرکز شدهاند، این مسئله وجود دارد و البته گرم شدن زمین و محدود شدن منابع آب نیز آن را پیچیدهتر میکند؛ مشکلاتی که مخصوصاً در یکی دو دهه اخیر در خصوص خشکسالی و کمبود بارندگیها داشتیم از جهتهای مختلف به شکل مستقیم و غیرمستقیم مشکل فرونشست را بیشتر کرده است. وقتی خشکسالی در روستاها حداقلهای زندگی را هم از بین میبرد، افراد به سمت شهرها و مخصوصاً شهرهای بزرگ و مراکز استانها مهاجرت میکنند و مثلاً به سمت تهران و کرج میآیند؛ آنهم درحالیکه به لحاظ اکولوژیک، محیط یک تحملی دارد. وقتیکه شما چند برابر ظرفیت محیط را در یکجا متمرکز میکنید و عمده آبی که به دست آنها میرسد باید از طریق انتقال آب یا با سدسازی در اختیارشان قرار بدهید، طبیعتاً بعد از مدتی با رشد جمعیت در این مراکز کلانشهری بهجایی میرسید که باید به سراغ آبهای زیرزمینی بروید. آبهای زیرزمینی نیز یک نقطه تعادلی دارند و تا یک جایی قابلبازسازی و برگشتن به شرایط عادی هستند. وقتی
خروجی خیلی بیشتر از ورودی باشد، ساختار لایههای آبرفتی نزدیک به سطح زمین آرامآرام متراکم میشود و چیزی که ما به آن فرونشست میگوییم، اتفاق میافتد. بررسی دشتهای ایران نشان میدهد چیزی حدود ۱۱۰ میلیارد مترمکعب اضافه برداشت آب در پنج دهه اخیر در ایران اتفاق افتاده است که حدود ۹۰ میلیارد مترمکعب آن متعلق به 20 سال اخیر است؛ این حجم گسترده که اضافه برداشت دارد، تبدیل به فشار بر زمین میشود. امروز بیشترین عددها به استان تهران و منطقه شهریار و ملارد بازمیگردد. فرونشست در جاهایی از این مناطق به سالی 35 سانتیمتر هم میرسد و در اکثر نقاط دشت شهریار نزدیک ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر است و وقتی به سمت مناطق 17 و 18 شهرداری تهران میآید، یک شهر بزرگ را تحت تأثیر قرار میدهد. راهحل کلان این است که سیستم و فرهنگ مصرف آب در ایران اصلاح شود؛ مثلاً پرت آب در شهرها از بین برود و کاری کنیم کمتر به آبهای زیرزمینی فشار وارد شود. نوع کشاورزیها هم به شکلی تغییر پیدا کند که بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی کمتر شود؛ البته از فناوریهای نوین و شرکتهای دانشبنیان بیشتر استفاده کنیم تا در همه حوزهها آب کمتر مصرف شود؛ بخش دانشبنیان از
غذا تا شستوشو و هر جایی را که آب مصرف میشود، بهینهتر کرده است.» آیا راهکارهای تازهتری در این زمان کوتاه که به مویی بند است پیدا میشود تا عملیاتی گردد یا اینکه صبر کنیم که پایان بحران آغاز فاجعه باشد؟
ادامه دارد