خانهتکانی در میراث

حسن روانشید| به جرأت میتوان ادعا نمود پس از اتمام مدیریت سید محمد بهشتی سازمان در میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی این نهاد ارزشمند نتوانست حتی پس از تبدیل به وزارتخانه جایگاه واقعی خود را که یادگار فرهنگ و هنر است به دست آورد. زیرا فیلترهای خاص ورود به آن که برگرفته از اکسیر تمدن گذشته ایران بود بهمرورزمان برداشته شد تا هرکس با هر تحصیلات و سلیقهای و حتی یک تورگردان ساده بتواند به آن راه یابد و به آن مجموعه از نگاه یک هتلدار بنگرد! بدون رودربایستیهای مرسوم باید گفت حداقل در بیست سال گذشته و بخصوص طی این سالهای اخیر حداقل میراث فرهنگی اصفهان که به جرأت میتوان جایگاه آن را به دلیل ویژگیهایش در کشور برتر از همه استانها دانست دستخوش بعضی از کجسلیقگیها و بیتفاوتیها شده بود تا به یک مرکز توانبخشی و خیریه تبدیل شود که حداقل در مدت ۸ سال اخیر علاوه بر رکود بهسرعت از مواضع مطرح جهانی پیرامون میراث فرهنگی و صنایعدستی
عقبنشینی شود. آخرین یادگار مدیریتی ارزشمند این نهاد در اصفهان که در زمان مسئولیت و کسوت معاونت خود توانست بار دیگر اصفهان و صنایعدستی آن را بر سر زبانها جاری سازد مرحوم ادیب بود که پس از درگذشت ایشان، افول غیرقابلتوصیفی بر آن سایه افکند تا جایی که این اداره کل در سالهای پایانی دولت دوازدهم به فراموشخانه ای غیرقابلتوصیف تبدیل شده بود که بازخوانی نقدها در آن دوران میتواند مؤید این ادعا باشد. عدم توجه مدیران حوزه وزارتی به دو بخش صنایعدستی و میراث فرهنگی و همچنین زوم شدن همهوقت و سرمایه و توان بر روی گردشگری باعث میشد تا تعدادی از آثار ثبت شده جهانی ازجمله گنبد بدون پایه و ستون مسجد شیخ لطفالله و عمارت های اطراف آن در معرض حوادث تخریبی قرار گیرند اما مدیران آن همچنان اندر خم یک کوچه و بخصوص تدریس در کلاسهای دانشگاهی و رتقوفتق مسائل حاشیهای بودند تا شش ماه اخیر با سرپرست بدون تکلیف اداره شود! نهادی که به دلیل حساسیت بالا و دارا بودن مجموعههای بیبدیل و ارزشمند حتی یک دقیقه هم نمیتوان از آن چشم برداشت همچنان از معضلات فراوانی که آثار تاریخی، صنایعدستی و گردشگری با آن روبرو بودند غافل بماند
و از سویی وزیر دولت سیزدهم نیز پس از پنج ماه رایزنی بهمنظور انتخاب مدیرکل اصلح برای سنگینترین پست سازمانی میراث کشور مشاور و مدیر وزارتی خود را تنها با رزومههای مدیریتی در چند منطقه از کشور مأمور این استان نماید. اگرچه بسیار دیر است زیرا مدیر تازهوارد قطعاً با چالشهای فراوانی در این زمینه مواجه خواهد بود که مهمترین آنها بیرون بردن تشکیلات اداری از برودت و یخزدگی چند سال اخیر است و به نظر میرسد هیچ نوع حرارت و احیاناً تشویق و تنبیه مدیریتی نتواند مشکل را حل کند مگر اینکه به یک خانهتکانی اصولی و گسترده و به چیدمان دوباره بپردازد. وزیر مربوطه در حکمی که برای علیرضا ایزدی با حفظ سمت مشاور وزیر و مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی صادر کرده اشاره به هشت مورد بااهمیت به شرح زیر دارند که تنها قسمت محدودی از معضلات موجود در این حوزه است: 1- حفاظت و صیانت از میراث، تاریخی و احیا و حفظ بناهای تاریخی، پایگاهها و موزهها، فرهنگسازی عمومی در جامعه در حوزه میراث فرهنگی از طریق معرفی، ترویج و اشاعه ظرفیتهای تمدنی، تاریخی، فرهنگی، مذهبی و آیینی،2- بهکارگیری روشهای نوین و خلاقانه مدیریتی در راستای
مرجعیت یافتن آن مرکز در حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی،3- تحول و دگرگونی شایسته در امر گردشگری و جذب توریست با ایجاد ظرفیتهای جدید گردشگری، مشارکت واقعی و مؤثر بخش خصوصی، تقویت بومگردی ها، تورهای گردشگری، افزایش کمیت خدماتدهی هتلها و رستورانهای سنتی و بینراهی، نظارت مستمر و کارآمد بر حوزه گردشگری،4- برنامهریزی و اجرای برنامههای نو و مبتکرانه در راستای رونق کسبوکار، حمایت از تولید و صنایعدستی، ایجاد و احداث بازارچهها و فروشگاهها و آموزشوپرورش هنرمندان بااستعداد،5- تعامل و ارتباط مؤثر، کارآمد و مستمر با مسئولان و سازمانهای دولتی و انقلابی و سازمانهای مردمنهاد، تشکلها، صنوف و انجمنهای مردمی و غیردولتی،6- گسترش، همبستگی و انسجام درونسازمانی میان همکاران و مدیران در راستای افزایش انگیزه برای خدمت صادقانه به مردم و ارتقای بهرهوری،7- طراحی نظام کارآمد، درآمدزای صرفهجو و چابک بر اساس سیاستها و دستورالعملهای ابلاغی،8- حفظ و مراقبت از بیتالمال، پاکدستی و فساد ستیزی، تسهیل دسترسی مردم به مسئولان و پاسخگویی به افکار عمومی و شفافیت در همه کارها که البته فراموش شده است اشاره شود تا
مدیریت جدید از بستر گسترده رسانههای استان و بخصوص مکتوب آن برای پیشبرد و برون رفتن از چالشهای موجود و هرچه بهتر شدن استفاده بهینه نماید. آرشیو همین روزنامه طی سالهای گذشته گویای نقد پیرامون تجاوزات به حریمهای فرهنگی و تاریخی کلانشهر اصفهان بخصوص با زیر سلطه گرفتن آن توسط شهرداریهای وقت است تا در مناطق 1 و ۳ آن که پایگاه آثار تاریخی و میراثی است تاختوتازهای فراوان صورت گیرد که دم خروس آن همین روزها در گذر تلفنخانه و مسجدی در خیابان عباسآباد بهعنوان مسطوره قابلرؤیت است تا مدیریت جدید را مجاب نماید تا قبل از هر کاری ضمن کسب اطلاعات ذیقیمت از طرفداران حفظ میراث و سمنهای بیرون از تشکیلات و همچنین رسانهها آگاه شوند، بااهمیتترین اقدام ممکن خانهتکانی و تغییر چیدمان در دستگاه اداری میراث است!
ادامه دارد