نغمه‌هایی در باد: صدای پرندگان اصفهان در آیینه شعر پارسی

نغمه‌هایی در باد: صدای پرندگان اصفهان در آیینه شعر پارسی

سارا اکبری: اصفهان، این شهر هزار رنگ و روایت، تنها با سنگ و کاشی و هندسه‌اش در خاطرها نمانده؛ نغمه‌هایی در دل بادهایش جاری‌ست که از دوردست باغ‌ها می‌آیند. صدای پرندگان، بخشی از موسیقی کهن این سرزمین است. در سحرهای کنار زاینده‌رود، در عصرهای باغ هشت‌بهشت، و حتی در سکوت کوچه‌های نقش‌جهان، طنین بال پرنده‌ای گاه از شعر پیشی می‌گیرد.

در سنت ادبی ایران، پرندگان تنها موجوداتی زیبا و شنیدنی نیستند؛ حامل معنا و نمادند. بلبل، قمری، هما، باز، طوطی، و حتی زاغ—هر یک در شعر پارسی منزلتی دارند. در غزل‌های حافظ، بلبل رازدار گل است و در اشعار سعدی، قمری همنوای دل‌شکستگان.

طبیب اصفهانی، از شاعران قرن یازدهم هجری که در همین کوچه‌پس‌کوچه‌های اصفهان پرورش یافت، در یکی از اشعارش از مرغ وحشی سخن می‌گوید که اگر بپرد، به‌سختی بازمی‌گردد. تشبیهی ناب برای دل‌هایی که رنجیده‌اند و دگر بار آرام نمی‌گیرند:

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست، مشکل نشیند

شعر اصفهان، با صدای پرندگان آمیخته است. در دوران صفوی، که اصفهان مرکز هنر و ادب بود، شاعران در کنار معماران و نگارگران می‌زیستند. باغ‌های چهل‌ستون، هشت‌بهشت و هزارجریب، مأمن طبیعی بلبلان، توکاها و قمری‌ها بودند. هنوز هم در کاشی‌کاری‌های ظریف کاخ‌ها و گچ‌بری‌های مدرسه چهارباغ، نقوش پرندگان به چشم می‌خورد؛ گویی صداهایشان را در خطوط نقش بسته‌اند.

اما امروز، در قرنی که رود کم‌جان شده و باغ‌ها عقب‌نشینی کرده‌اند، این صداها کمرنگ شده‌اند. پرندگان کوچ می‌کنند، زیستگاه‌ها تخریب شده‌اند، و آن نغمه‌هایی که زمانی در شعر طنین داشتند، گاه تنها در ضبط‌های مستند شنیده می‌شوند.

در عین حال، تلاش‌هایی برای احیای این صداها در جریان است. مرکز پرنده‌نگری صفه، باغ پرندگان ناژوان، و گروه‌هایی از طبیعت‌دوستان و پرنده‌نگرها، کوشیده‌اند تا هم زیستگاه‌ها را حفظ کنند و هم صدای پرندگان را به کودکان، به نسل تازه، آموزش دهند. همان‌هایی که شاید شعر را نه از دیوان حافظ، بلکه از آواز یک قمری در ناژوان یاد بگیرند.

صدای پرندگان اصفهان، تنها بخشی از زیست‌بوم نیست؛ ریشه در حافظه جمعی دارد، در موسیقی بومی، در شعر کهن، در معماری، در خیال. احیای این صدا، بازگرداندن بخشی از جان شهر است. اصفهان، بدون نغمه پرنده‌هایش، بدون آواز بلبل در صبح‌های کنار پل خواجو، ناقص است؛ شعری نیمه‌کاره، موسیقی‌ای بی‌ملودی. و این شهر، سزاوار کامل بودن است.

 

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار