تحلیلی بر پیامدهای روانی، اجتماعی و اقتصادی پروژههای نیمهکاره شهری
اصفهانِ آینده در آینه طرحهای ناتمام

اصفهان امروز: هر شهری، در آینه طرحهای عمرانیاش، چشمانداز آینده خود را ترسیم میکند. پروژههای شهری اگر بهدرستی تعریف، زمانبندی و تکمیل شوند، موتور اعتماد عمومی، پویایی اقتصادی و امید اجتماعی خواهند بود. اما در اصفهان، لیستی بلندبالا از پروژههای ناتمام، چهرهای دیگر از مدیریت شهری را به تصویر میکشد؛ چهرهای که بیشتر به وعدهسازی شباهت دارد تا آیندهنگری.
طرحهای نیمهکاره، نشانهای از اختلال ساختاری
متروهایی که ایستگاه ندارند، بوستانهایی که به خاک و نرده ختم میشوند، پلهایی که از نیمه رها شدهاند، پروژههایی با دهها افتتاح نمادین و پیشرفت پنج درصدی؛ همه اینها تنها آمار نیستند، بلکه نشانههایی از اختلال در چرخه برنامهریزی، تخصیص منابع، و پاسخگویی نهادهای شهریاند. آنچه نگرانکنندهتر است، اثر انباشته این ناکامیها بر افکار عمومی و نگاه مردم به آینده شهرشان است.
فرسایش سرمایه اجتماعی در سایه پروژههای نیمهتمام
وقتی شهروندان بارها پروژهای را از پنجره خانه یا مسیر روزمرهشان ناتمام میبینند، بهتدریج نسبت به وعدههای مدیریت شهری بیاعتماد میشوند. این بیاعتمادی نهفقط در مشارکتهای اجتماعی، که در انتخابات، تعامل با نهادها و حتی احساس تعلق به شهر نیز خود را نشان میدهد. پروژه نیمهکاره، فقط یک اسکلت بتنی نیست؛ یک نماد ذهنی از «ناتوانی جمعی» است.
اقتصاد پروژهمحور؛ از شتابزدگی تا فرسودگی منابع
در ساختار بودجهریزی شهری اصفهان، بارها شاهد بودهایم که پروژهها نه براساس نیازسنجی دقیق، بلکه به انگیزه سیاسی یا تبلیغاتی آغاز شدهاند. نتیجه، گسترش پروژههاییست که نه توجیه اقتصادی دارند، نه برنامه زمانبندی واقعی. این مدل، منابع را پراکنده، نیروی انسانی را فرسوده و فرصتهای توسعه را عقیم میکند.
راه نجات؛ تمرکز بر اتمام، نه آغاز پروژهها
وقت آن رسیده که رویکرد مدیریت شهری از «شروعهای زیاد» به «پایانهای موفق» تغییر کند. پروژههای اولویتدار باید بر مبنای شاخصهای شفاف انتخاب و بودجههایشان بهصورت تجمیعی، نه قطرهچکانی، تأمین شوند. همزمان، نیاز است مردم بهصورت مستمر و دقیق در جریان پیشرفت پروژهها قرار گیرند تا مشارکت و نظارت اجتماعی تقویت شود.
اصفهانِ آینده را باید از دل پروژههای امروز ساخت؛ اما نه هر پروژهای، بلکه آنهایی که بهموقع، با کیفیت، و با تأثیر واقعی بر زندگی مردم پایان مییابند. اگر طرحی ناتمام بماند، نهتنها زمان و پول، بلکه اعتماد عمومی و امید به توسعه نیز از دست خواهد رفت.