بیتوجهی تاکی؟! قسمت ۲۳۵۵
در انزوا تا سال بعد
آنچه به عهد حجر برمیگردد تنها ساخت و پرداخت سلاحهای دفاعی و جنگی از جنس سنگ نیست که قسمتی از فرهنگ و تمدن بشریت هم در همان دوران کلید خورد تا پس از استفاده از خلق برای تولید زبان مراوده بین انسانها در اندیشه مکاتبه هم باشند
آنچه به عهد حجر برمیگردد تنها ساخت و پرداخت سلاحهای دفاعی و جنگی از جنس سنگ نیست که قسمتی از فرهنگ و تمدن بشریت هم در همان دوران کلید خورد تا پس از استفاده از خلق برای تولید زبان مراوده بین انسانها در اندیشه مکاتبه هم باشند و خط و نگارش اولین آن بود که دیوارههای سنگی را جایگاه تراش آن همراه با تصاویری از گلها و حیوانات قرار داد و در ادامه این خطوط به زبان تبدیل گردید تا خط میخی بر روی گل و سنگ جریان پیدا کند و مکتوبها از این طریق و سپس بر پوست حیوانات نقش بندد و سفالینهها و مسینها و مفرغینها و الواحی چون چوب را به آن بیفزاید. از آن به بعد دوران شکوفایی زبان و ادبیات ملتهای باستانی جان تازهای گرفت که یکی از معدود آنها پارسیان بودند تا اگر غرب میتواند همه علوم را از آنها غارت نماید اما زبان و ادبیاتشان همچنان سرآمد باستان باقی مانده است. پیرامون سیر ظهور این پدیدههای ارتباطجمعی که سرآمد آنها مکتوبهای مصحف و دستنوشتهها است استاد مهدی کلهر در سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران اینگونه گفته است «تمدنهای بیشماری آمدند و رفتند، اما هیچ نشانی و یا کمتر نشان و ردی از آنان باقی مانده
است، درحالیکه، در شمشیرزنی، نیزه اندازی، و کشتیرانی چیرهدست بودند، آنها، بهجز جنگ و ستیز، در کشت و زرع و ساخت خشت و کاخ نیز کمنظیر یا بینظیر بودهاند، این تمدنها، برجها ساختهاند، زیگوراتها ساخته و اهرام را به پا کردند، برخی از آنان، چیرگی در عمل را بر چیرگی بر علم، ترجیح میدادند. عمل را برای عمال و عملهها و عامه مردم و همان علم اندک را برای حاکمان، جهت ادامه حکومتهای ظالمانه خویش بر تودهها، نگاه داشتهاند. تمدنهایی که معارف، علم و فنون را طبقاتی کرده و عموم مردم را از نعمت، معارف، مهارتها، کتابتها، قرائتها، و کسب معارف محروم کردهاند، آنها مصداق مستکبرین، و مردم آنان، مصداق مستضعفین بوده و هستند. ساسانیان و انوشیروان دادگر که به عدالت شهره بود، جامعه را به چند طبقه تقسیم کرده بود. این طبقات نه بر اساس طبقات مالی و اقتصادی که امروزه مسئله چند قرن اخیر جهان نیز هست، بلکه، از جهت تعلیم علم و دانش و مهارتهای لازم، هم طبقاتی بود. فکر میکنید چرا مستکبرین، بهمحض تسلط بر سرزمینی، اول به آتش زدن کتابها و الواح دست زدهاند. آنها فکر میکردند که با سوزاندن کتابها علوم را نابود میکنند و با
نابودی علوم عقول را در اختیار میگیرند، شاید در اندک زمانی و در اندک مردمی، وقفهای ایجاد شود، اما دانش زندگی و نور است و نادانی مرگ و تاریکی. هیچ کتاب سوزانی در هیچ نقطه از تاریخ، نتوانسته، ریشه علم و معرفت را بسوزاند، بلکه پس از مدتی کوتاه جوانههای نورسته، با سرعت به پا خواستهاند. فیلم ارزشمند فارنهایت 451 فرانسواتروفو، نیمقرن پیش از همین خصلت شیطانی استکبار، سخن میگفت. شبکههای مجازی و الکترونیک، حکم شمشیر دو لبهای را دارند که یکسوی آن گاوداریهای سامری آخرالزمانی است، که بهنوبت ایستاده و بازار پررونقی هم دارند، پر از رنگ و نام و ننگ، پر از شور و حال و سوت و قال و در دیگر سو، موسی و هارونها، با الواح و فرامین الهی، بهصف، در انتظار طالبهای حقیقت هستند، به نظر میرسد کتابت و کتاب در این جهان تعریفی نو و منطبق با اوضاع زمانه میطلبد. بله جایگاه کتاب را باید در این جهان بیحیا، اما مشتاق از نو تعریف کرد. اما کتابت، از کجروی و کاستیها و کژیها جلوگیری میکند، کتاب از این نظر در تمام مکاتب و ادیان از یک جایگاه برتر و والاتری نسبت به سایر بیانها و رسانهها برخوردار بوده است، کتاب قابلیت مقایسه،
مقابله، مدافعه را دارد، طبیعت نوشتار و کتابت، کاتب را به راستگویی و پرهیز از دروغگویی و او را به انصاف وادار میکند، چراکه اگر چنین نکرد، پرونده و اسناد کجروی او همیشه در پیشگاه تاریخ مفتوح است. این نگاه قدسی به کتاب به نظر میرسد دستکم تا دوران رنسانس یا عصر معاصر در میان بشر نمود داشته است. این نوع نگاه توأم با احترام به کتاب، تا زمان اختراع ماشین چاپ نیز در میان همه ادیان و مذاهب و جوامع و فرهنگها، قابلبررسی است، شاید به همین جهت هم است که اولین کتابهایی که با ماشین چاپ گوتنبرگ به چاپ رسید کتاب مقدس بود.» سی و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران را میتوان بهانه خوبی برای یک آغاز دوباره قلمداد کرد زیرا میزان بازدید و خرید از دو طریق حضوری و مجازی در این دوره حاکی از آن است که ایرانیان بار دیگر تصمیم گرفتهاند با مطالعه آشتی کنند و بالطبع هر آشتیکنانی شیرینی خوران خود را میطلبد تا ادامهدار باشد و در غیر این صورت بهمرورزمان به فراموشی سپرده میشود تا بار دیگر به قهر جامعه از آن ختم گردد و نیازمند برگزاری سی و پنجمین نمایشگاه باشد. اجازه ندهیم کتاب تا سال دیگر در انزوا بماند بلکه استانها را به ترتیب
اولویت و آمادگی مهیای برگزاری نمایشگاههای کشوری در حوزه خود کنیم.
ادامه دارد