اجماع نكنيم ، درياچه ميميرد
نجات درياچه اروميه يكي از وعدههاي مهم حسن روحاني در زمان انتخابات دوره يازدهم رياستجمهوري بود؛ وعدهاي كه از همان ابتدا عدهاي از كارشناسان آن را نشدني ميدانستند و گروهي ديگر شدني اما سخت. دولت نظرش را با گروه دوم تطيبق داد و ستاد احيا شكل گرفت
نجات درياچه اروميه يكي از وعدههاي مهم حسن روحاني در زمان انتخابات دوره يازدهم رياستجمهوري بود؛ وعدهاي كه از همان ابتدا عدهاي از كارشناسان آن را نشدني ميدانستند و گروهي ديگر شدني اما سخت. دولت نظرش را با گروه دوم تطيبق داد و ستاد احيا شكل گرفت. چهار سال پس از فعاليت جدي ستاد احياي درياچه اروميه اين طرح به كجا رسيده است؟ خبرهاي خوبي شنيده نميشود. طرح با مشكل كمبود اعتبار مالي و مشكلات ديگر روبه رو شده است. اما اين مشكلات چه هستند كه موجب شدهاند طرح احيا دو سال از برنامه زمانبندياش عقب باشد؟ يك ساعت و ٤٨ دقيقه از شروع گفتوگو گذشته است كه مسعود تجريشي نفس عميقي ميكشد و ميگويد: «اگر اجماع نكنيم. اگر به آنچه مصوب كردهايم عمل نكنيم و اگر مسووليت پذير نباشيم؛ مرگ درياچه براي هميشه قطعي است.» مدير دفتر برنامهريزي و تلفيق ستاد احياي درياچه اروميه ميگويد تجربه دنيا نشان داده كه كار دشواري در پيش داريم ولي ميتوانيم در يك برنامه بلندمدت موفق شويم: «استرالياييها و ژاپنيها و هلنديها پاي كار آمدهاند تا طرح احياي درياچه اروميه محقق شود. ولي خود ما در داخل كشور به اندازه كافي اهميت موضوع را درك
نكردهايم.» چرا لحن تجريشي گلايهآميز است؟ دلايل اين گلايهمندي از خلال سخنانش روشن ميشود. او از مردم گلايهاي ندارد و سمت وسوي انتقادهايش به سمت كساني است كه از اجراي مصوبههاي مربوط به احياي درياچه اروميه سر باز ميزنند. مثالهايش از رعايت نشدن مصوبههاي دولت براي حوضه درياچه اروميه بعضا شگفت آورند. از جمله اينكه ادعا ميكند وزارت نيرو كه بايد مدافع منابع آب باشد خودش دو هزار هكتار زمين در منطقه براي كشاورزي اجاره داده است. او كه به دليل رابطه كاري نزديك با كلانتري حالا معاونت محيط زيست انساني سازمان حفاظت محيط زيست را هم بر عهده دارد؛ در طول گفتوگو كوشش كرد به جاي رويكرد تدافعي، معتدلانه به پرسشها گوش كند و برخي انتقادها را هم بپذيرد. مهمترين اين نقدها فقدان برنامه روشن براي گفتوگو با جامعه محلي حاشيه حوضه آبريز درياچه اروميه است كه تجريشي قول داد از اين پس جديتر به آن بينديشد.
ما در ارديبهشت ماه ٩٧ كجا ايستادهايم. چقدر از اهداف طرح احياي درياچه اروميه محقق شده است؟
جاي خوبي نايستادهايم. ما درياچه را تثبيت كرديم اما حقابهاي را كه پيشبيني كرده بوديم وارد درياچه نكرديم. مثل جنگ ميماند وقتي شما موقعيت خودتان را تثبيت ميكنيد در گام بعد بايد حمله كنيد. اگر حمله نكنيد شرايط برميگردد به قبل. اگر تا شهريورماه امسال نتوانيم حقابههايي را كه تاكنون از درياچه دريغ كردهايم بگيريم؛ شهريورماه امسال وضعيت مان از ٥ سال بدتر خواهد بود. درياچه نيازمند آب جديد است.
الان درياچه چقدر آب دارد؟
آمريكاييها به اين جمع بندي رسيدهاند كه درباره حجم ديگر صحبت نكنند. ٥٠ درصد سطح درياچه الان آب دارد. از نظر حجم هم از ١٤ ميليارد متر مكعب آب مورد نياز، دو ميليارد متر مكعب آب دارد. البته سطح درياچه اهميتش از حجم مهمتر است. ميزان تبخير آب درياچه اروميه ٨٠ سانتيمتر است كه اگر آب شيرينتر باشد به يك متر هم ميرسد. ٦٠ درصد سطح درياچه عمقش كمتر از ٦٠ سانتيمتر است يعني اگر آب جديد وارد درياچه نشود همان آب موجود هم تبخير ميشود.
تا شهريورماه امسال چقدر آب بايد وارد درياچه شود؟
وزارت جهاد كشاورزي و وزارت نيرو با هم به توافق رسيدهاند كه آب را به صورت حجمي به كشاورز تحويل دهند و كشاورزان بر مبناي حجم آب دريافتياش برنامهريزي كنند. اما همين توافق هم عمل نميشود و اين وزارتخانه گردن آن يكي مياندازد و بالعكس. اگر وزارت نيرو و جهادكشاورزي به سمت هماهنگي با هم حركت نكنند آب جديدي به درياچه نميرسد.
الان تراز درياچه ٧٣/١٢٧٠ است كه بايد ٣٠ سانتيمتر ديگر آب وارد درياچه شود. بارشها زياد بوده اما اين تيپ درياچهها با سيلاب پر ميشوند. ما الان دو سال از برنامهها عقب هستيم. منابع مالي ٤٠ درصد محقق شده است. دستگاههاي اجرايي نيامدهاند پاي كار. خيلي دلايل را مطرح كردهاند از جمله كمبود پول كه به اعتقاد من بهانه است. ٥ اقدام را به آقاي روحاني پيشنهاد داديم و ايشان هم به وزارتخانهها ابلاغ كردهاند. از جمله ممنوعيت خروج چغندر قند از استان آذربايجان غربي، تحويل حجمي آب به كشاورزان، ممنوعيت توسعه سطح زير كشت آبي و... كه اجرا نشدهاند.
به دليل مالي اجرايي نشدهاند؟
مشكل تامين اعتبار داريم. البته آخر سال گذشته مشكلات را منتقل كرديم و براي تامين اعتبار مجوز گرفتهايم. اما تصميمهايي كه من ميگويم اصلا نيازمند پول نبودند.
امسال چقدر پول نياز داريد؟
هر سال يك بودجه مصوبه داشتيم كه بخشي از آن محقق ميشد. سال گذشته به سازمان برنامه گفتيم شما به ما بگوييد كه چقدر ميتوانيد اختصاص دهيد كه نياز نباشد دايم با شما چانه بزنيم. گفتند ٨٠٠ ميليارد تومان. ما هم بر همان اساس برنامهريزي كرديم كه البته ٤٤ درصدش محقق شد. حالا باز بايد براي امسال چانهزني كنيم.
به نظر ميرسد هنوز براي احياي درياچه اقناع و يكپارچگي اجتماعي شكل نگرفته است؟
بله، اقناع نكردهايم. اما اقناع اجتماعي زماني صورت ميگيرد كه تمام اجزاي نظام اجتماعي بر سر يك مساله ملي اتفاق نظر داشته باشند. از نظر فني ميتوانم بگويم چون با اجماع كار كردهايم و از تجربههاي بينالمللي هم استفاده كردهايم تقريبا كسي به ما ايراد نگرفته است. شواهد فني نشان ميدهد آب مصرفي در حوزه درياچه اروميه تا ٤٠ درصد قابل صرفهجويي است. به كمك مشاوران بينالمللي و دانشگاههاي تبريز و اروميه مناطقي را شناسايي كردهايم. با استفاده از تصاوير ماهوارهاي ميتوانيم تا ٤٦ درصد مصرف آب را در بخش كشاورزي كاهش دهيم. يه عده آمدند گفتند كشاورزي را ميخواهيد از بين ببريد. در وضعيت موجود اتفاقا اين معيشت از بين رفته است. در آذربايجان غربي كه سالي هشت هزار و ٥٠٠ هكتار افزايش زير كشت داشته است انتظار داريم درآمد ميانگينش بيشتر شده باشد اما آمار حكايت از اين دارد كه درآمد كشاورزان از ميانگين كشور پايينتر بوده است. برخي كشورها به ازاي هر مترمكعب به ارزش بالاتر از ٥/٢ دلار ماده خشك توليد ميكنند ولي ما بيش از ٢٠ سنت نتوانستهايم توليد كنيم. به لحاظ فني ميتوانيم هم مصرف آب را كم كنيم و هم توليدمان را افزايش دهيم.
اينگونه هم معيشت را تامين ميكنيم و هم درياچه حياتش حفظ ميشود.
سطح زير كشت حوضه درياچه اروميه از ٢٨٠ هزار هكتار اوايل انقلاب به ٥٥٠ هزار هكتار رسيده است. بسياري از كارشناسان ميگويند اگر ميخواهيم حوضه را نجات دهيم بايد هم سطح زيركشت كاهش يابد و هم اينكه الگوي كشت تغيير كند. اما چون كارهاي اجتماعي و تغيير نگرش و شيوهها دشوارند تمركز ستاد هم رفته به سمت طرحهاي سازهاي و فني. اين نقد را قبول داريد؟
بله، اين نقد را قبول دارم. اما برخي كارهاي سازهاي نياز اوليه است. من اگر بخواهم آب مورد نياز مزرعهام را تامين كنم بايد سر دهنه بسازم. اگر بخواهم آب را از سد بوكان به سمت درياچه بياورم بايد شيرفلكههاي سد، كانالهاي سد طوري باشند كه آب را به درياچه انتقال دهند. اگر انتقال بين حوضهاي بخواهم داشته باشم بايد تونل احداث كنم. پس ما نميتوانيم بگوييم از حالا به بعد سوار هواپيما نشويم و همه با درشكه بروند اصفهان. من مجبورم براي اينكه به هدفم كه انتقال آب به سمت درياچه است به تركيب سازههاي موجود دست بزنم پس يكسري اقدامات سازهاي را بايد انجام دهيم.
اما قبول كنيد همه چيز در سازه خلاصه نميشود؟
اصل ٨٠ به ٢٠ است. يعني اگر با ٢٠ درصد تلاش بتوانم به ٨٠ درصد اهدافم دست پيدا كنم حتما سراغ روشهاي ديگر هم ميروم. بنابراين در سالهاي اوليه رفتيم سراغ اقداماتي كه با صرف پول اندك و در كوتاه مدت بتوانيم آب را به پيكره برسانيم. بعد بايد وارد كارهاي نرم افزاري شويم يعني مثلا كشاورزان را متقاعد كنيم كه به جاي گندم بروند كلزا بكارند. بايد سياستگذاري كنيم به جاي اينكه چغندر قند در حوضه آبريز اضافه شود. نيازهاي كارخانه منطقه را تامين كند بقيهاش را اختصاص دهد به كشتهاي ديگر. اين اتفاقات طوري نيست كه ما مشاور بگيريم و يك بيل مكانيكي ببريم در منطقه و طرح را اجرا كنيم. ما به اينها ميگوييم «مسائل بدخيم». مسائلي كه طي سالها اتفاق افتادهاند و تبديل به فرهنگ شدهاند. غرب آمريكا همين مشكلات ما را داشته و هنوز نتوانسته آن را حل كند. ما چند سال است ميگوييم كشت برنج فقط در شهرهاي شمالي انجام شود اما اين اتفاق نميافتد.
شايد به اين دليل كه شما همه مسائل را فني ميبينيد. در حالي كه تغيير رفتار نيازمند راهبردهاي نرم و مشاركت جامعه محلي است. قبول داريد جاي جامعهشناسان و مردمشناسان و كساني كه بتوانند اين پديدهها را از زواياي مختلف تحليل كنند خالي است؟
بله اما اين همه مساله نيست. ما اول بايد بتوانيم دوستان خودمان را اقناع كنيم. وقتي ما در جلسات از كاهش مصرف آب ظرف يك برنامه ٥ ساله حرف ميزديم همين دوستان با تعجب ميگفتند مگر ميشود.
دوستان يعني چه كساني؟
يعني برخي كارشناسان جهاد كشاورزي، وزارت نيرو و خيليهاي ديگر. مساله پيچيده است. بايد نظام و سيستم بهطور يكپارچه پاي كار بيايند. استرالياييها به ما گفتند در چين تجربه اين را داشتهاند كه در ٤ ميليون هكتار كشاورزي متعلق به چهار ميليون كشاورز ظرف يك سال ٤٠ درصد مصرف آب را كاهش دادهاند. پس در جاي ديگر جهان اين اتفاق افتاده است. سازمان خواربار جهاني (فائو) همين تجربه را در مصر داشته و ظرف يك سال ٣٠ درصد مصرف آب را كاهش داده است. اين كار نيازمند داشتن برنامه و اجماع است.
ما در كشور ظرف ٤ سال چقدر از مصرف آب در حوضه درياچه اروميه كاستهايم؟
با كاهش ٢٩ درصدي مصرف، بخشي از حقآبه را از پاياب سدها تامين ميكنيم. يعني همكاران ما رفتهاند پاي سد ايستادهاند و حقآبه درياچه را گرفتهاند. آبهايي هم بوده كه قرار بوده است تخصيص يابند اما اين اتفاق نيفتاده. مثلا در سال آبي جاري از سد بوكان بايد ٣٥٠ ميليون مترمكعب حقابه به درياچه ميداديم نشستيم برنامهريزي كرديم وزارت نيرو هم موافقت كرده است. در فروردين ماه بايد رهاسازي آب انجام ميشد. همين كه دو هفته رهاسازي انجام ميشود برخي نمايندههاي مجلس به وزير نيرو نامه مينويسند كه چرا از سد ما آب ميگيريد و اعتراض ميكنند. دقت نميكنند كه اين تصميم بر اساس مدلسازيهاي وزارت نيرو انجام شد و آبي كه رهاسازي شده سهم درياچه است.
احتمالا نمايندهها هم دوست دارند در منطقه خودشان محبوبيت كسب كنند؟
بله، دقيقا همين است. ما مسائل را ملي نميبينيم. ممكن است شما بگوييد كه تقصير ستاد است كه نتوانستهايم نمايندگان مجلس را توجيه كنيم. من رد نميكنم ممكن است اين هم باشد. هفته قبل ما با فراكسيونهاي محيط زيست و شفافسازي مجلس جلسه مشترك داشتيم. انتظار داشتيم حداقل ٨٠ نفر بيايند اما ١٠ نفر هم نيامدند. بايد اين گلايه را هم مطرح كنم كه حرفهاي ما خوب شنيده نميشود.
يعني از كيفيت جلسه هم راضي نبوديد؟
بله. وقتي ما به جلسه ميرويم انتظار داريم درباره ابعاد مختلف ماجرا مورد پرسش قرارگيريم. نه اينكه فقط بپرسند چقدر پول گرفتهاي و چرا درياچه احيا نشد. يك مساله مهم را كه نميشود در ١٠ دقيقه جمع كرد. سال گذشته چندين بار پيگيري كرديم كه با نمايندگان شهرهاي حوضه آبريز درياچه اروميه جلسه مشترك برگزار كنيم. آقاي بيمقدار نماينده اروميه برگزار كردند از ٢٤ نماينده مرتبط فقط ٥ نفر آمدند. ببينيد اين تعامل بايد دوطرفه باشد. هم ما اشكال داريم و هم ديگران.
حرف حساب نمايندگان چيست. احتمالا ديدگاهي داشتهاند كه احتمالا شما به آن توجه نكردهايد؟
حرف حسابشان همان است كه در نامهها ميگويند. اينكه آب صرف توسعه كشاورزي شود. اخيرا يكي از همين مسوولان محترم آمده پيش ما و ميگويد كاري كنيد كه بتوانيم اراضي زير كشت را توسعه دهيم چون زير فشار مردم هستيم. مردم در حلقه آخر قرار دارند. به نظر ما اول بايد در سطح سياستگذاران و حاكميت يكدستي ايجاد شود. انتظار داريم نماينده مجلس بداند كه سياستهاي كلان نظام بر اين مبتني است كه سطح زير كشت كشاورزي توسعه پيدا نكند. سد حسنلو چسبيده به درياچه اروميه يك مصداق از عملكرد ناموفق در حوزه كشاورزي است. در اين منطقه آب را به سطح بالا پمپاژ ميكنند در زمين ديم كشت آبي راه انداختهاند. زمين زهكش دارد و محصولي هم در عمل از آن به دست نميآيد. زماني كه ستاد احيا درياچه شكل گرفت بررسي كرديم متوجه شديم از ٣٣ پمپاژ در نظر گرفته شده ٤ پمپ راه افتاده است. يعني كشاورزان به لحاظ اقتصادي پول برق اين كار را هم نميتوانند بدهند. وقتي مالكيت زمينها را نگاه ميكنيم متوجه ميشويم كه اصلا كشاورز هم نيستند.
چه كساني هستند؟
يك عده كارمند دولت. كارمند يكي از وزارتخانهها چند سال قبل آمد پيش ما و گفت من ٥ هكتار آنجا زمين دارم و چرا شما به ما آب ندادهايد. شكلگيري اين پروژه كلا زير سوال است. و نكته تعجبآور اين است كه طي همين سالها تمام آن ٣٣ ايستگاه پمپاژ راه افتادهاند. خب با كدام پول راه افتادهاند؟ حتما وزارت جهاد كشاورزي پول گذاشته است. وقتي ميگويند توسعه كشاورزي ممنوع است يك گروه يا استان و قوم خودشان را مستثني كنند. همين نمايندگاني كه امروز نامه نوشتهاند و جلوي آبگيري درياچه را گرفتهاند شهريورماه دوباره نامه مينويسند كه چرا گرد و خاك بلند شده است. خب عزيز من! وقتي آب به درياچه نرسد پديده گرد و خاك بلند ميشود. ما نبايد مسووليتهايمان را گردن ديگران بيندازيم. بررسيهاي ما در سال ٩٤ نشان داد كه در سال قبل از آن علاوه بر تامين نياز كارخانههاي منطقه، ٣٠٠ هزار تن چغندر قند از حوضه درياچه به سمت اصفهان و مشهد رفته است. رفتيم در دولت اين را مطرح كرديم و مصوبه كارگروه هيات دولت اين بود توسعه كشت چغندرقند ممنوع است و فقط به اندازه نياز كارخانهها زيركشت برود. اما سال ٩٥ديديم كه سطح زير كشت چغندر قند در حوضه درياچه اروميه
٥٨٠٠ هكتار افزايش پيدا كرده است. براي مثال خود وزارت نيرو دو هزار هكتار زمين را در منطقه براي كشت چغندرقند اجاره داده است. وزارت صنعت ميآيد با قيمت بالاتر با كشاورزان قرارداد ميبندد كه محصولشان را با قيمت بالاتر بفرستند مغان. يا يك كارخانه ٤٥ توليد قند از خراسان كنده شده و بردهاند در منطقه نصب كنند. خب اين كارها يعني دامن زدن به توسعه سطح زير كشت.
اين موارد را به مقامهاي ارشد دولت اطلاع دادهايد؟
بله، در اسفندماه سال گذشته اين گلايهها را مطرح كردهايم. اما واقعيت اين است كه اراده راس حاكميت كافي نيست. هنوز خيليها درباره چرايي احياي درياچه اروميه هم قانع نشدهاند. پس ميبينيم كه دستگاههاي دولتي و قوه مقننه بايد اول قانون را رعايت كنند و به اصلاح تن بدهند از صدر تا پايينترين سطح تصميمگيري در استانها. الان اين اتفاق نيفتاده است. وقتي يك نماينده مجلس ميگويد جلوي آب را ببنديد و وزير هم تن ميدهد ديگر نميتوان انتظار داشت كه مردم از اين آب استفاده نكنند. اينها واقعيتهاي موجود است.
شما خطاي همه را برشمرديد اما درباره خطاهاي خودتان چيزي نگفتيد. مثلا حدود دو سال قبل آقاي كلانتري انتقال آب از درياي خزر به درياچه اروميه را با استناد به مطالعات انجام شده منتفي دانستهاند اما دوباره ميبينيم اين بحث بهطور جدي مطرح شده است. چرا؟
نه اجازه بدهيد من به شما توضيح ميدهم. كارشناسان اعلام كردند كه اگر اين كار انجام شود رسوبات كف درياچه موجب ميشود كف درياچه بالا بيايد و مشكلات بعدي ايجاد شود. ملاحظات اقتصادي هم كه جاي خودش را دارد. آقاي روحاني گفتند من ميخواهم مطالعاتش انجام شود و بحث اجرا مطرح نيست. براي مطالعه هم پول گذاشتيم.
خب اگر قرار نيست اين طرح اجرا شود چرا براي مطالعهاش پول گذاشتهايد؟
اين مشكلي است كه در كشور داريم كه فكر ميكنيم اگر كسي به طرحي فكر كرد حتما ميخواهد اجرايش كند. اين كار فقط مطالعه است.آقاي تجريشي! اتفاقا هر وقت طرحي مطالعه شده و زمزمه اجرايش مطرح بود؛ بعد از مدتي به رغم مخالفت كارشناسان اجرا هم شده است؟
نه! اين از آن طرحها نيست كه به همين راحتي قابل اجرا باشد. چون از همان اول ميدانستيم كه مشاور هم به نتيجه ما ميرسد و مشاور هم به همين نتيجه رسيده است. وزارت نيرو گزارش رسمي اين مطالعه را ارايه ميكند چون خودشان مطالعه را انجام دادهاند. اما جمعبندي مشاور اين بوده كه اگر از درياي خزر به درياچه اروميه آب بياوريم ظرف ٥٠ سال درياچه پر از نمك ميشود. يك طرح ديگر هم بود انتقال از ارس كه سال ٩٣ پيشبيني ما اين بود كه اجراي آن هر مترمكعب ٤٥٠٠ تومان هزينه دارد. ان طرح را هم سال ٩٤ از برنامههايمان كنار گذاشتيم.
طرح انتقال بين حوضهاي از طريق پيرانشهر به كجا رسيده؟
اين طرح از سال ١٣٢٣ مطرح بوده است. ايده آن اين بوده كه از طريق تونل آب براي اراضي پيرانشهر منتقل شود. قبل از انقلاب مطالعات نهايي شده بود. بعد از انقلاب هم دنبال شد و اگر ستاد احياي درياچه اروميه هم وجود نداشت هم اين طرح اجرا ميشد. زمان رياستجمهوري آقاي احمدينژاد پيمانكار طرح را انتخاب كردهاند و برايش رديف بودجه هم تعيين شده است. ما فقط هدف اجراي طرح را تغيير دادهايم و به جاي انتقال آب براي كشاورزي، قرار شد همه اين آب به درياچه منتقل شود.
و حالا طرحهاي رويايي انتقال آب از خارج از كشور هم مطرح است؟
يكي از طرحها انتقال آب از «گرجستان» بود. چون ما يك خط لوله به طول ٦٠٠ كيلومتر انتقال نفت به آنها داشتيم خيلي علاقهمند بودند كه در كنار همين خط لوله، آنها هم يك خط لوله ايجاد كنند براي انتقال آب به ايران. آقاي روحاني اتفاقا با اصل موضوع موافقت كردند و دستور دادند كه موضوع پيگيري شود. اما مطالعهاش انجام شد و بر اساس نتايج مطالعه تصميم گرفتيم طرح را كنار بگذاريم. بعد بحث انتقال آب از درياچه «وان» مطرح شد. نكات مثبتي داشت. مثل اينكه در بالادست قرار دارد، تركها به دلايل فني علاقهمند بودند كه اين آب را به ما بدهند، نزديك هم بود. مطالعه طرح از منظر شيمي منفي نبود. نتايج مطالعات بيولوژيك اما منفي بوده است.
ممكن است اين طرح را هم كنار بگذاريد؟
بله. ما مبتني بر نگاه علمي هر چيزي به نفع كشور باشد انجام ميدهيم. اما سياست اصليمان اين است كه آب را از طريق صرفهجويي در حوضه آبريز تامين كنيم. مطالعه ما نشان ميدهد كه ما سالي ٥ ميليارد مترمكعب آب مصرف ميكنيم و اين امكان از نظر علمي وجود دارد كه ما صرفهجويي كنيم. ضمن اينكه ظرف ١٠٠ سال آينده ٢٥ درصد ديگر از بارشهاي ما كاسته ميشود. بايد يك برنامه بلند مدت هم براي پايداري سرزمين داشته باشيم.
بر اي بلندمدت كاري كردهايد؟
براي كوتاهمدت دستورالعملهايي داريم كه هنوز بهطور كامل اجرا نشده است. يك كارگروه هم درست كردهايم كه براي برنامه بلندمدت سياستگذاري كند. دستورالعملهايي هم طراحي شده است كه در هر كجا چقدر آب تخصيص پيدا كند و در عين حال معيشت كشاورزان هم تامين شود. براي بلندمدت هم درباره بهينهسازي كشاورزي و شكلگيري زنجيره ارزش مثلا براي توليد سيب مطالعه كردهايم و مدلهاي اقتصادي شدن كشاورزي را در آوردهايم. با اتاقهاي بازرگاني هم هماهنگيهايي انجام دادهايم كه براي اقتصادي شدن ايدهها مشاركت كنند. يكي از دانشگاههاي كشور هم در اينباره همكاري كرده است. اما خب همان طور كه گفتم نهايي شدن اين كارها نيازمند هماهنگي و پايبندي همه است.
جهاد كشاورزي چقدر در اين مدلسازيها و برنامهريزيها مشاركت دارد؟
جزو همكاران ما هستند. اما نه به اندازهاي كه مورد انتظار ما است.
براي گفتوگو و تعامل با جوامع محلي چه برنامهاي داريد؟
وقتي كه كارگروه شكل گرفت مقرر شد بخش فني و علمي در تهران مستقر شود و دبيرخانهاش در دانشگاه صنعتي شريف باشد. بخش فرهنگي و اجتماعي هم در استان پيگيري شود و دبيرخانهاش در استانداري باشد. توجيه هم اين بود كه به دليل شناخت منطقه بهتر است براي اقدامات اجتماعي در استان تصميمگيري كنند. ما هم گفتيم هيچ فعاليت فرهنگي و اجتماعي انجام نميدهيم. آقاي دكتر كلانتري هم براي اختصاص بودجه اعلام آمادگي كردند. اقداماتي هم انجام دادهاند ولي ما به دوستانمان گفتيم كار فرهنگي و اجتماعي چاپ روي خودكار و توليد بروشور نيست و اين كارها جواب نميدهد.
خب براي پوشش اين ضعف چه كرديد؟
سال گذشته استانداران مان را متقاعد كرديم كه كار اجتماعي يك علم است. همان طور كه ما وقتي ميخواهيم دو رودخانه را به هم متصل كنيم ميرويم مشاور ميگيريم تا برايمان اين طرح را مطالعه كند؛ خب اقدامات اجتماعي هم بدون مطالعه و نظر مشاور فايدهاي ندارد. همان پارسال يك مشاور گرفتند و به ما گفتهاند كه تا چهار، پنج ماه ديگر نتايج اين كار بيرون ميآيد. واقعيت اين است هنوز هم اين را ضعف خودمان ميدانم. حتي اين گزارش هم كه نتايجش آماده شود من خيلي مطمئن نيستم كه چقدر اعماق جامعه را ديده است و چقدر دقيق مطالعه كرده است.
اگر همين امروز يك نفر از شما بپرسد كه چرا بايد درياچه احيا شود؛ چه دلايلي ميآوريد؟
اگر درياچه اروميه احيا نشود فاجعه انساني رخ ميدهد. هفته اول فروردينماه ديديد كه چه اتفاقي افتاد درياچه ٥٠ درصدش پر بود در اروميه كه هيچ وقت كسي فكر نميكرد باد غالب به آن سمت است «چشم، چشم را نميديد». دوم اينكه آنجا اگر احيا شود ميتوان به احياي بقيه تالابهاي كشور هم اميدوار بود. اگر اروميه احيا شود، پريشان، جازموريان و بختگان را هم ميتوان احيا كرد. به اين دليل كه اروميه آب دارد و آنها آب هم ندارند. سوم مگر ما ميتوانيم به طبيعت مان و كشورمان بيتفاوت باشيم؟ تمام اين اكوسيستمها كاركرد دارند. اكوسيستم درياچه اروميه اگر نباشد هيچ كشت و زراعتي در آنجا جواب نميدهد. ميتوان گفت به صد دليل كه بايد درياچه احيا شود.
و به نظر شما با اين عملكرد جزيرهاي احيا ميشود؟
درياچه اروميه يك برجام است. ميتوان نگاه حاكميتي به آن كرد يا دولتي. من به عنوان كسي كه هزاران ساعت در اين حوزه كار و مطالعه كردهام، ديدهام كه ديگران در خارج از اين مرزها نسبت به مسائل چطور نگاه و كار ميكنند. آنها نگاه شان ملي است. ولي در كشور ما اگر تراز درياچه برود پايين ميگويند اينها عرضه ندارند، تراز برود بالا ميگويند اين كار باران بوده است. اگر بخواهيم به مسائل ملي و محيط زيستي اين گونه نگاه كنيم هيچ مسالهاي حل نميشود و بعد از مدتي به اين وضعيت عادت ميكنيم. دولتهايي شجاعند كه مساله را خوب بشناسند و جسارت اجراي تصميمها را هم داشته باشند. به قول معروف ما بايد فحشخورمان خوب باشد و از تصميم درست عقبنشيني نكنيم. اگر همه پاي كار بيايند و اجماع صورت بگيرد درياچه نجات پيدا ميكند.
اگر درياچه اروميه احيا نشود فاجعه انساني رخ ميدهد. هفته اول فروردينماه درياچه ٥٠ درصدش پر بود در اروميه كه هيچ وقت كسي فكر نميكرد باد غالب به آن سمت است «چشم، چشم را نميديد».
در كشور ما اگر تراز درياچه برود پايين ميگويند اينها عرضه ندارند، تراز برود بالا ميگويند اين كار باران بوده است. اگر بخواهيم به مسائل ملي و محيط زيستي اين گونه نگاه كنيم هيچ مسالهاي حل نميشود و بعد از مدتي به اين وضعيت عادت ميكنيم. دولتهايي شجاعند كه مساله را خوب بشناسند و جسارت اجراي تصميمها را هم داشته باشند.
منبع:روزنامه شهروند