مجازاتهای سنگین برای عاملان دو جنایت
دو مرد افغان با انگیزه سرقت، دست به قتل یک زن و مرد زدند و جوان دیگری را هم تا یکقدمی مرگ کشاندند. عامل این جنایتها پس از دستگیری از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد. همچنین همدست او نیز به شلاق، ٢٢سال زندان و خروج از کشور محکوم شد.
روزنامه شهروند: اوایل بهمنماه سال ٩١ بود که مرد جوانی در تماس با ماموران پلیس از ماجرای مرگ مرموز مادرش خبر داد و خیلی زود تیمی از ماموران برای تحقیقات ابتدایی به محل حادثه رفتند.
کارآگاهان در بررسی ابتدایی با پیکر زنی روبهرو شدند که با ضربه جسم سنگین به سرش غرق خون روی زمین افتاده بود. در این مرحله بازپرس پرونده دستور داد تا جسد قربانی جنایت مرموز برای تحقیقات بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شود. در گام بعدی نیز پسر خانواده هدف تحقیق قرار گرفت.
پسر جوان که به دونفر از دوستانش در ماجرای مرگ مادرش مشکوک بود، گفت: «چندی پیش به یکی از دوستانم به نام محمد ٨میلیون تومان پول قرض دادم تا اینکه چند روز قبل از او خواستم تا پول را پس دهد. قرار بود امروز صبح او به خانهمان بیاید و پول را به مادرم بدهد اما وقتی من به خانه آمدم، با جسد مادرم روبهرو شدم. احتمال میدهم احمد همراه یکی دیگر از دوستانمان دست به این کار زده باشد.»
زورگیری هولناک ٢ جوان افغان
درحالی که تجسسها برای دستگیری دو مظنون اصلی پرونده ادامه داشت، چند روز پس از ماجرای مرگ مرموز زن افغان مرد جوانی با حضور در اداره پلیس از گرفتارشدن در دام دو زورگیر خشن خبر داد.
این مرد که در کار خریدوفروش ضایعات آهن مشغول است، به ماموران گفت: «چند روز قبل دو مرد به سراغم آمدند و ادعا کردند که ضایعات آهن زیادی دارند و از من خواستند تا برای قیمتگذاری و خرید آن به انبار ضایعاتشان بروم. روز حادثه دو مرد به سراغم آمدند و سوار بر خودرو به سمت کارگاه آنها حرکت کردیم اما در راه احساس کردم که مسیر آنها به جای خلوت و جاده خاکی میرسد، به همین خاطر از آنها خواستم توقف کنند اما یکی از آنها خواست تا ساکت باشم. من هم در ادامه به رفتارهایشان اعتراض کردم که یکی از آنها که احمد نام داشت، با قمه ضربه محکمی به سرم زد. ترسیده بودم و به خاطر ضربهای که به سرم خورده بود، حال خوبی نداشتم که راننده خودرو را متوقف کرد. پس از آن جوان دیگر که محمد نام داشت، به طرفم آمد و قصد کشتن مرا داشت که التماسش کردم و خواستم به خاطر فرزندم به من رحم کنند، سپس ٢ مرد خشن با گرفتن یک برگ چک ١٠میلیون تومانی مرا رها کردند و پا به فرار گذاشتند.»
قتل برای سرقت
ردیابیها برای احمد و محمد که احتمال میرفت در قتل زن افغان نقش داشتند، ادامه داشت تا اینکه پرونده مرد ناپدیدشدهای در اختیار ماموران قرار گرفت. ماموران با مطالعه این پرونده پی بردند که چند روز قبل آرش برای انجام کاری از خانه خارج شده اما دیگر بازنگشته و گوشی موبایلش نیز خاموش است. تجسسهای پلیسی ادامه داشت تا اینکه پس از یک هفته ماموران جسد آرش را پیدا کردند و این درحالی بود که خودرو و گوشی موبایلش به سرقت رفته بود.
کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات گوشی موبایل آرش را مورد اقدامات فنی و پلیسی قرار دادند تا اینکه به دو مرد افغان که احمد و محمد نام دارند، رسیدند. همین کافی بود تا پای دو متهم تحت تعقیب در این جنایت باز شود و ماموران پس از شناسایی مخفیگاه متهمان در عملیاتی غافلگیرانه احمد و محمد را دستگیر کردند.
اعتراف به دو جنایت
محمد در همان بازجوییهاي پلیسی لب به سخن باز کرد و گفت: «نخستین جنایت را زمانی انجام دادم که برای پسدادن پول به خانه مادر دوستم رفته بودم. وقتی ٨میلیون را به او تحویل دادم، از خانه خارج شدم اما وسوسه شدم و دوباره به خانه بازگشتم که در این مرحله از زن تنها خواستم تا پولها را به من بدهد اما وی مقاومت کرد و من او را به سمت دیوار هل دادم که سرش به دیوار خورد و غرق خون روی زمین افتاد. پس از اطمینان از مرگ مادر دوستم به سراغ پولها رفتم و پس از سرقت ٨میلیون بهسرعت از خانه خارج شدم و فرار کردم.»
این مرد گفت: «بعد از ماجرای قتل مادر دوستم با احمد که به صورت غیرقانونی وارد ایران شده بود، آشنا شدم و تصمیم گرفتیم برای درآمدزایی سرقت کنیم. در نخستین ماجرای سرقت مرد جوانی را که در کار خرید و فروش ضایعات بود، هدف قرار دادیم و توانستیم یک چکبرگ ١٠میلیون تومانی از او بگیریم. به دنبال طعمه دیگری بودیم که آرش را شناسایی کردیم و روز جنایت او را به بهانه معامله ضایعات آهن به محل قرار کشاندیم و در آنجا او را به قتل رسانده و خودرو و گوشی موبایلش را سرقت کردیم.»
اعترافات محمد کافی بود تا پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شود تا اینکه پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری مورد بررسی قرار گرفت.
در این جلسه خانواده قربانیان این دو جنایت خواستار قصاص قاتل جوان شدند و محمد برای دفاع از خود پشت تریبون و پیش روی قاضی قربانزاده قرار گرفت و گفت: «هیچ اصراری به آزادی ندارم ولی پشیمانم. نمیخواهم آزاد شوم چون هیچ جایگاهی در جامعه ندارم و زندگی برایم سخت است. حاضرم با قصاص زندگیام پایان بگیرد. در ماجرای دو قتل احمد هیچ نقشی نداشته و تنها در سرقتها همراهیام کرده است و خودم به تنهایی دست به قتل زدهام.»
سپس احمد در جایگاه قرار گرفت و گفت: «من هیچ قتلی انجام ندادهام و تنها با محمد در سرقتها همدست بودم.»
بدین ترتیب قاضی قربانزاده همراه دو قاضی مستشار وارد شور شد و محمد را به خاطر قتل به قصاص و احمد را در ماجرای همدستی قاتل و سرقت به ٢٢سال زندان، ١١٠ضربه شلاق و خروج از کشور محکوم کرد. درنهایت نیز این پرونده در دیوانعالی کشور بررسی شد و قضات دیوان نیز پس از بررسیهای لازم مهر تأیید بر حکم صادره زدند.
کارآگاهان در بررسی ابتدایی با پیکر زنی روبهرو شدند که با ضربه جسم سنگین به سرش غرق خون روی زمین افتاده بود. در این مرحله بازپرس پرونده دستور داد تا جسد قربانی جنایت مرموز برای تحقیقات بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شود. در گام بعدی نیز پسر خانواده هدف تحقیق قرار گرفت.
پسر جوان که به دونفر از دوستانش در ماجرای مرگ مادرش مشکوک بود، گفت: «چندی پیش به یکی از دوستانم به نام محمد ٨میلیون تومان پول قرض دادم تا اینکه چند روز قبل از او خواستم تا پول را پس دهد. قرار بود امروز صبح او به خانهمان بیاید و پول را به مادرم بدهد اما وقتی من به خانه آمدم، با جسد مادرم روبهرو شدم. احتمال میدهم احمد همراه یکی دیگر از دوستانمان دست به این کار زده باشد.»
زورگیری هولناک ٢ جوان افغان
درحالی که تجسسها برای دستگیری دو مظنون اصلی پرونده ادامه داشت، چند روز پس از ماجرای مرگ مرموز زن افغان مرد جوانی با حضور در اداره پلیس از گرفتارشدن در دام دو زورگیر خشن خبر داد.
این مرد که در کار خریدوفروش ضایعات آهن مشغول است، به ماموران گفت: «چند روز قبل دو مرد به سراغم آمدند و ادعا کردند که ضایعات آهن زیادی دارند و از من خواستند تا برای قیمتگذاری و خرید آن به انبار ضایعاتشان بروم. روز حادثه دو مرد به سراغم آمدند و سوار بر خودرو به سمت کارگاه آنها حرکت کردیم اما در راه احساس کردم که مسیر آنها به جای خلوت و جاده خاکی میرسد، به همین خاطر از آنها خواستم توقف کنند اما یکی از آنها خواست تا ساکت باشم. من هم در ادامه به رفتارهایشان اعتراض کردم که یکی از آنها که احمد نام داشت، با قمه ضربه محکمی به سرم زد. ترسیده بودم و به خاطر ضربهای که به سرم خورده بود، حال خوبی نداشتم که راننده خودرو را متوقف کرد. پس از آن جوان دیگر که محمد نام داشت، به طرفم آمد و قصد کشتن مرا داشت که التماسش کردم و خواستم به خاطر فرزندم به من رحم کنند، سپس ٢ مرد خشن با گرفتن یک برگ چک ١٠میلیون تومانی مرا رها کردند و پا به فرار گذاشتند.»
قتل برای سرقت
ردیابیها برای احمد و محمد که احتمال میرفت در قتل زن افغان نقش داشتند، ادامه داشت تا اینکه پرونده مرد ناپدیدشدهای در اختیار ماموران قرار گرفت. ماموران با مطالعه این پرونده پی بردند که چند روز قبل آرش برای انجام کاری از خانه خارج شده اما دیگر بازنگشته و گوشی موبایلش نیز خاموش است. تجسسهای پلیسی ادامه داشت تا اینکه پس از یک هفته ماموران جسد آرش را پیدا کردند و این درحالی بود که خودرو و گوشی موبایلش به سرقت رفته بود.
کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات گوشی موبایل آرش را مورد اقدامات فنی و پلیسی قرار دادند تا اینکه به دو مرد افغان که احمد و محمد نام دارند، رسیدند. همین کافی بود تا پای دو متهم تحت تعقیب در این جنایت باز شود و ماموران پس از شناسایی مخفیگاه متهمان در عملیاتی غافلگیرانه احمد و محمد را دستگیر کردند.
اعتراف به دو جنایت
محمد در همان بازجوییهاي پلیسی لب به سخن باز کرد و گفت: «نخستین جنایت را زمانی انجام دادم که برای پسدادن پول به خانه مادر دوستم رفته بودم. وقتی ٨میلیون را به او تحویل دادم، از خانه خارج شدم اما وسوسه شدم و دوباره به خانه بازگشتم که در این مرحله از زن تنها خواستم تا پولها را به من بدهد اما وی مقاومت کرد و من او را به سمت دیوار هل دادم که سرش به دیوار خورد و غرق خون روی زمین افتاد. پس از اطمینان از مرگ مادر دوستم به سراغ پولها رفتم و پس از سرقت ٨میلیون بهسرعت از خانه خارج شدم و فرار کردم.»
این مرد گفت: «بعد از ماجرای قتل مادر دوستم با احمد که به صورت غیرقانونی وارد ایران شده بود، آشنا شدم و تصمیم گرفتیم برای درآمدزایی سرقت کنیم. در نخستین ماجرای سرقت مرد جوانی را که در کار خرید و فروش ضایعات بود، هدف قرار دادیم و توانستیم یک چکبرگ ١٠میلیون تومانی از او بگیریم. به دنبال طعمه دیگری بودیم که آرش را شناسایی کردیم و روز جنایت او را به بهانه معامله ضایعات آهن به محل قرار کشاندیم و در آنجا او را به قتل رسانده و خودرو و گوشی موبایلش را سرقت کردیم.»
اعترافات محمد کافی بود تا پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شود تا اینکه پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری مورد بررسی قرار گرفت.
در این جلسه خانواده قربانیان این دو جنایت خواستار قصاص قاتل جوان شدند و محمد برای دفاع از خود پشت تریبون و پیش روی قاضی قربانزاده قرار گرفت و گفت: «هیچ اصراری به آزادی ندارم ولی پشیمانم. نمیخواهم آزاد شوم چون هیچ جایگاهی در جامعه ندارم و زندگی برایم سخت است. حاضرم با قصاص زندگیام پایان بگیرد. در ماجرای دو قتل احمد هیچ نقشی نداشته و تنها در سرقتها همراهیام کرده است و خودم به تنهایی دست به قتل زدهام.»
سپس احمد در جایگاه قرار گرفت و گفت: «من هیچ قتلی انجام ندادهام و تنها با محمد در سرقتها همدست بودم.»
بدین ترتیب قاضی قربانزاده همراه دو قاضی مستشار وارد شور شد و محمد را به خاطر قتل به قصاص و احمد را در ماجرای همدستی قاتل و سرقت به ٢٢سال زندان، ١١٠ضربه شلاق و خروج از کشور محکوم کرد. درنهایت نیز این پرونده در دیوانعالی کشور بررسی شد و قضات دیوان نیز پس از بررسیهای لازم مهر تأیید بر حکم صادره زدند.