اصفهان گرد-شماره ۱۴۰

شهری برای امروز و فردا

امید یک امر تشریفاتی نیست؛ یک اصل لازم است. اصلی مانند هوا و آب برای حیات جسمانی. انسان و جامعه بدون امید، حتی بدون پیوستن به تاریخ، مرده است. تاریخ و فرهنگ و ادبیات ایران زمین با همه غم ها و اندوه هایی که او را زخمی کرده است به امید برخواسته از ایران و ایرانی، زنده بوده و زنده خواهد ماند

شهری برای امروز و فردا

وقتی در یک شهر و در قرن بیست و یکم قدم می گذاری، بیش از هر تصویری، منتظر محصولات امروزی هستی. محصولاتی که در فضای مجازی هم آنها را بارها دیده ای. دیده ای و بدون این که داشته باشی، با بسیاری از خواص آن آشنا هستی. فضای مجازی برای تو آینده ای را ترسیم کرده و ساخته است. و تو به عنوان یک مخاطب، چشمت دنبال همان آینده گم شده می گردی که پیدایش کنی و از آن خود کنی. با این همه شهرها محصولات فضای مجازی نیستند و گاه تاریخ بلند و طولانی دارند. گاه بخش های کهن و قدیمی دارند که فرد را به فضای هزاره های قبل می تواند ببرد. گاه هم بخش های فرسوده ای دارد که انتظار تعمیر و بازسازی را می کشند. در میان همه این تصاویر، گاهی موارد پیدا می شود که می تواند برای هر رهگذر و پرسه زنی جالب و قابل تامل باشد. درست مانند آنچه در تصویر این یادداشت آمده است. با وجود حضور و برتری قفل ها و بست های مدرن و جدید، گاهی یک قفل قدیمی می تواند شما را به یک خاطره وصل کند و اگر به هیچ خاطره ای هم ربط ندهد، تفاوت آن با تفاوت تصاویر ارائه شده، جذابیت خاص خود را دارد و می تواند منشاء یک قصه شود. از سویی هر تصویری جدای از فضای مادی و نشانه های جسمانی خودش می تواند حامل یک پیام و مفهوم انسانی باشد. قفل و بسته شدن از جمله همان نشانه هایی است که هر روز با آن سر و کار داریم. یکی از بزرگ ترین قفل ها، قفل ها و سدها و موانع روانی است. این بسته شدن ها فقط مربوط به امروز و این مکان و آن مکان ندارد ولی گویا هر زمان حدیث خودش را دارد. روایتی که می تواند آن را منحصر بفرد کند. از جمله این قفل ها، ناامیدی است که از اتفاق، سیاستمدران مختلف مدعی رفع آن شده اند و البته که بسیار مهم است. انسان و هر گروه انسانی، بدون امید امکان ادامه حیات، بالندگی و رشد ندارد. امید یک امر تشریفاتی نیست؛ یک اصل لازم است. اصلی مانند هوا و آب برای حیات جسمانی. انسان و جامعه بدون امید، حتی بدون پیوستن به تاریخ، مرده است. تاریخ و فرهنگ و ادبیات ایران زمین با همه غم ها و اندوه هایی که او را زخمی کرده است به امید برخواسته از ایران و ایرانی، زنده بوده و زنده خواهد ماند و هرگز تصویری چون تصویر این یادداشت که در تاریخ 26 شهریور ساعت و 6 دقیقه16  در خیابان خاقانی ثبت شده را نمی توان برای نقشه این سرزمین، برای شهرهای آن ها و حتی برای کوچه ها و خانه های آن فرض کرد. کافی است قلب هایمان برای بهتر شدن ایران بتپد. شما چه روایت هایی از امید در بین خودتان و نزدیکانتان سراغ دارید؟ ثبت روایت های امید، خود امیدبخش است. حتی روایت هایی از امید که با قفل ها درهم آمیخته اند. ثبت روایت های امید می تواند شهر را به گونه ای دیگر نشان دهد. شهر امیدوار، شهر زنده و شهری برای امروز و فرداست.

 

ارسال نظر