اصفهان گرد-۲۵۷

ایستاده و ساکت

ر پیدا کردن و دیدن یک شاخه گل سرخ می توان سراغ معماری و شهر هم رفت. برخی از بناها همان یک شاخه گل سرخ معماری هستند. برخی معبرها و کوچه ها همین حکم را دارند. برخی در گذشته بوده اند و غبار زمان، صورت آنها را پژمرده کرده است.

ایستاده و ساکت

عصر سه شنبه آخرین روز بهمن ماه 1403، نزدیک ساعت 16 از روبروی خیابان خاقانی، وارد کوچه کلیسای وانک شدم. مسیر را ادامه دادم و نه در شربت خانه بهارنارنج ماندم و نه سری به هتل جلفا زدم. پیاده بودم ولی اگر ماشینی داشتم شاید در پارکینگ هتل جلفا پارک کرده بودم. مسیر را مستقیم ادامه دادم و به سوی کلیسا نرفتم. جلوتر که آمدم و از کوچه باغ گردو و بن بست شیرین که رد شدم. ساختمانی ایستاده و ساکت، توجه مرا به خود جلب کرد. از حرکت ایستادم و تصویر این یادداشت را در آن ایستادن،  تهیه کردم. در انتها وارد کوچه شهید قاسمی شدم و برایر دیدن آثار نمایشگاه «یک شاخه گل سرخ» به گالری دیدار رفتم. گالری و خوانش های مختلف آن را دیدم. دوباره به خودم و عبور از این کوچه فکر کردم. در پیدا کردن و دیدن یک شاخه گل سرخ می توان سراغ معماری و شهر هم رفت. برخی از بناها همان یک شاخه گل سرخ معماری هستند. برخی معبرها و کوچه ها همین حکم را دارند. برخی در گذشته بوده اند و غبار زمان، صورت آنها را پژمرده کرده است. برخی مکان ها، برای جمع شدن ما هستند. برای این که در آنجا شاید یک شاخه گل سرخ تقدیم کنیم. یک بار دیگر به تصویری که تهیه کرده بودم دیدم و از این زیبای ساکت و خاموش، لذت بردم. بلبلی باید تا کنار این شاخه گل، شرحی از زندگی ما را بیان کند. بلبلی که می تواند شما رهگذر و پرسه زن باشید، می تواند من خبرنگار باشم و می تواند گردشگر داخلی و خارجی باشد. یک شاخه گل سرخ با این بلبل  می تواند همان رشته بزرگ هنری چند هزارساله ای بگردد که سرانجام آن به گل و مرغ ختم شد و اکنون همه ما با نمونه های زیبای آن آشنا هستیم. روایت نوشتن و بیان حال و نسبت خود با مکان را بیان کردن، همان نغمه بلبلی است که یک شاخه گل سرخ معماری و شهر را بیان می کند. من از این کوچه بارها گذشته ام اما این اولین باری بود که ایستادم و عکاسی کردم و بعد نمایشگاه یک شاخه گل سرخ را دیدم. تاثیر ایستادن، عکاسی و دیدن نمایشگاه، بهانه ای شد تا این یادداشت را تهیه کنم و از شما بخواهم شهر و کوچه و خیابان آن را خوب ببینید و با دیده های دیگر در یک روزتان تفسیر کنید. آیا می توان همه دیده های یک روز را یک جا بیان کرد؟ آیا تنوع دیداری، اجازه می دهد تا چیزهای به ظاهر متفاوت و مخالف در کنار هم بنشینند؟ این هنر شماست که این چیدمان را ایجاد می کند و این چیدمان می تواند به روایت تازه و خلقی نو بینجامد.

 

ارسال نظر