وقتی‌که کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد!

این ضرب‌المثل قدیمی که سال‌هاست به فراموشی سپرده‌شده امروز مصداق‌هایی تازه پیدا کرده که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت!

حسن روانشید- اصفهان امروز: این ضرب‌المثل قدیمی که سال‌هاست به فراموشی سپرده‌شده امروز مصداق‌هایی تازه پیدا کرده که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت! فلسفه ابداع این مثال در آن روزها برای کسانی بود که درنهایت توانایی اما همچنان دست‌وپاشکسته به امور اطراف خود می‌نگریستند و درست مثل کسانی بودند که در دامنه مدیریت با ضعف‌های فراوان روبرو شده و اینگونه به دیگران اجازه می‌دادند تا آن‌ها را با چالش نقد و خرده‌گیری درآمیزند. خام فروشی یکی از حربه‌های سیاسی است که قرن‌هاست استعمار گران را به‌منظور زمین زدن دیگر سرزمین‌های به‌ظاهر ضعیف در دست دارند. آنها ضمن شناسایی دقیق این منابع عظیم و خدادادی به چپاول آنها پرداخته تا مواد اولیه موردنیاز صنایع داخلی خود را ازآنجا تأمین و پس از تغییرات اساسی و تبدیل به احسن علاوه بر دریافت چند صد برابری ارزش‌افزوده آن بکوشند تا دستمایه‌ای برای گرفتن امتیازهای تازه داشته باشند. نگاهی گذرا به تاریخ کشورهای عقب‌مانده و به‌اصطلاح در حال رشد اما همیشه در حال جنگ نشان می‌دهد که روزگاری صاحب منابعی عظیم از سرمایه‌های تجدید ناپذیر ازجمله نیروی انسانی سالم و معادن بکر همچون قاره آفریقا بوده‌اند که در تمام این دوران‌ها توسط قدرتمندان به استثمار گرفته‌شده‌اند تا پس از تخلیه کامل به قهقرا بروند. شمارش این کشورهای در قاره‌های آسیا و آفریقا و قسمتی از آمریکای جنوبی و انگشت‌شماری در اروپا فراوان است که امروز به نان شب محتاج‌اند درحالی‌که روزگاری دارنده سرمایه‌های استراتژیک بوده‌اند که براثر غرق در غفلت‌ها از کف داده‌اند زیرا در اوج شهرت و غرور سرمستی به سراغ کسانی رفته و همگون‌شده‌اند که سنخیتی از نظر فرهنگ باهم نداشته و هرگز با خود نمی‌اندیشیدند تاریخ‌مصرفشان چه زمانی به پایان خواهد رسید. سال‌های طولانی غفلت در کشور ما از پایان حکومت صفویه تا سقوط پهلوی ادامه داشت و این دوران سه قرنی یکی از ناکامی‌های پرمخاطره ایران بود که جبران آن در 40 سال بعد و شاید به این زودی‌ها امکان‌پذیر نباشد و در نتیجه نیازمند سال‌های متمادی دیگری است که بتواند تا حدودی التیام یابد، در این میان باید به مهره‌های متحرک استعمار و استثمار که هرروز از دری وارد می‌شوند بیشتر توجه نمود تا خدای ناخواسته بار دیگر در صفحه شطرنج ایران نقش نگیرند! بازی با اقتصاد از آخرین تیرهای ترکش دشمنان ایران است که در چهل سال گذشته رهاشده اما هیچکدام به هدف نخورده و امروز این خدنگ باقی‌مانده زهرآگین از کمان جمعی دشمنان هم‌قسم شده سرزمین رها می‌شود تا شاید بتوان نافذ باشد و بار دیگر دست‌های آلوده را به خاک پاک آن برسانند اما زهی خیال باطل از این زودباوری دشمنانی که در همسایگی این سرزمین زیسته ولی همچنان غافل‌اند درحالی‌که همین سی و اندی سال پیش‌ ضرب شصت اسطوره ایمان را چشیده‌اند که پس از هشت سال تهاجم نتوانستند وجبی از خاک گهربار آن را تصاحب نمایند. فراموش نکنیم که خطر این دشمن همیشه در کمین ماست و در انتظار یک فرصت باقی‌مانده، تنها عاملی که می‌تواند ما را از صراط مستقیم در جهاد با خصم منحرف کند غفلت است و حرص و آز در مال‌اندوزی که همچون سرطان همه بافت‌ها را می‌سوزاند. کشوری که دارای عظیم‌ترین منابع فسیلی است و چشم جهان را کور کرده چرا باید با مشکلی به‌ظاهر کوچک اما در حقیقت بزرگ روبرو باشد و کارگاه‌های جاده و راه‌سازی آن با داشتن هزاران کارگر بیکار شش ماه از بهترین زمان سال را تنها به دلیل نبودن ماده‌ای به نام قیر در بوته تعطیلی بگذرانند؟! اکنون صدها روستا چشم‌به‌راه تعمیر و بازسازی کوچه‌پس‌کوچه‌هایی هستند که معضل همیشگی عبور و مرور را در زمستان داشته‌اند درحالی‌که معلوم نیست محصول این ماده استراتژیک در پالایشگاه‌های کشور به کدام سو می‌رود و یا اختیارش در دستان چه رانت‌خوارانی قرار دارد! اجازه ندهید مهره‌های ناشناخته که از در بیرون شده‌اند از پنجره واردشده و اینگونه پا به صفحه شطرنج اقتصاد بگذارند و اقشار ضعیف جامعه را با تنش‌ها و چالش‌های ناخواسته روبرو سازند.

ادامه دارد

ارسال نظر