کوری ببین عصا کش کور دگر شده!
این ماجرا که بهنوعی به بنبست اجتماعی در بعضی از کشورها و بویژه ایران مبدل شده شروعی دیرینه دارد. سالهای آغازین قرن سیزدهم شمسی و پس از کودتای اسفندماه ۱۲۹۹ رضاخان و باز شدن پای امپریالیسم غرب بهطور گسترده به این کشور و نیاز مبرم به نیروی کار بهمنظور ساخت مسکن جهت یانکیهایی که قصد اقامت در ایران را داشتند
حسن روانشید- اصفهان امروز: این ماجرا که بهنوعی به بنبست اجتماعی در بعضی از کشورها و بویژه ایران مبدل شده شروعی دیرینه دارد. سالهای آغازین قرن سیزدهم شمسی و پس از کودتای اسفندماه ۱۲۹۹ رضاخان و باز شدن پای امپریالیسم غرب بهطور گسترده به این کشور و نیاز مبرم به نیروی کار بهمنظور ساخت مسکن جهت یانکیهایی که قصد اقامت در ایران را داشتند محتاج ایجاد نوعی جذب و انگیزه در پایتخت بود که با فعال کردن مکانهایی همچون خیابان لالهزار سیل جوانان جویای نام و شغل را به این شهر باز کند تا بهمرورزمان روستاها که منبع تولید مواد غذایی بودند تخلیه شوند. این روند پس از رضاخان در دوران پهلوی دوم با شدت بیشتری ادامه یافت تا جایی که شهر دویستهزارنفری تهران در اندک زمانی به مرز 5 میلیون نفر رسید. آنچه بیش از همه نیازهای این کلانشهر تأمین میکرد تنها مسکن بود که با نبود قوانین مدون دراینباره دامنه محدود قریه تهران قدیم پس از چند صباحی به درهای از خانه زنبورها تبدیل شد که به علت وسعتی محدود بهصورت عمودی بالا رفت. وسعت این شهر در ابتدا از ضلع جنوبی تا منطقه شاهزاده عبدالعظیم و ادامه آن به ورامین رسید تا کورهپز خانهها و مزارع این مناطق به آلونکهایی برای نیروی کار واردشده از روستاها تبدیل گردد. پس از چندی عرضه بیرویه نفت به بازارهای جهانی و بخصوص غرب و بازگشت درآمدها به چرخه اقتصاد ضلعهای شرقی و غربی و همچنین مناطق خوش آبوهوا و کوهستانی شمال پایتخت را نیز زیر سلطه این ساختوسازهای بیرویه قرار داد. این روش ناپسندیده همچنان ادامه یافت تا ظرفیت محدود تهران را با جمعیتی نزدیک بیست میلیون نفر به مرز انفجار نزدیک نماید اما دولتها در قرن جاری هیچوقت نتوانستند خودشان را قانع کنند که بهجای دمیدن در این بادکنک، پایتخت را به مکانی دیگر انتقال دهند از این نظر تنها در فکر داروهایی مسکن برای التیام بخشیدن به دردهای بیدرمان آن بودند. ایجاد خانه زنبورهایی تحت عنوان آپارتمان جهت قشرهای مختلف طبقاتی ابتدا توسط پادگانهای نظامی شروع شد که به ساختوسازهایی تحت عنوان تعاونیهای مسکن پرداختند و هرکدام که زورشان میچربید قطعه زمینی به چنگ آورده و برجهایی رو به آسمان میساختند. اما هیچوقت در فکر علاج توموری که روزبهروز عفونیتر میشد نبودند تا تکلیف جابهجایی پایتخت را برای همیشه روشن کنند. آخرین میخ به تابوت معضل مسکن برای نیازمندان در ابر شهر تهران را دولتهای نهم و دهم با استفاده از زمینهای پراکنده دولتی در اطراف آن که فاقد زیرساختهای ضروری بودند و آمادگی لازم را برای اجرای پروژههای مسکونی نداشتند کوبیدند و در اندک زمان به پشتوانه عرضه جهانی نفت به قیمت بشکهای بیش از 100 دلار ستون واحدهای مسکونی مره را در سراسر کشور علم کردند تا به رویای ساخت 5 میلیون آپارتمان برای مستضعفان جامه عمل بپوشانند اما این خیالات واهی چندان دوام نیافت و سقوط قیمت نفت در بازار جهانی و نبود زیرساختهای لازم در این مکانها مسیر را با بنبستهایی روبرو کرد تا هزینههای فراوانی را برای اتمام آنها روی دست دولتهای بعدی بگذارد! امروز زمزمههای شروع طرحی دیگر در دامنه دولت تحت عنوان مسکن امید به گوش میرسد که پس از مسکن مهر ناموفق معضل تازهای برای دولتهای بعدی ایجاد نماید و ادامه حیات و زندگی در پایتخت را به تنش بکشد! جا دارد مسئولان کلان بجای ایجاد چالشهای تازه در اندیشه باقیات و صالحات واقعی باشند و اگر قرار بر خدمت است به تکمیل هفتاد هزار واحد باقیمانده از مسکن مهر بپردازند. فراموش نکنید که اگر نام مهر توانست اعتبار و امتیازی برای دولتهای نهم و دهم بهجا بگذارد، مسکن امید هم میتواند برای دولتهای یازدهم و دوازدهم همین کار را کند.
ادامه دارد