باهم خوب فیلم ببینیم
فرهنگ فیلم دیدن چیزی است که اندکاندک دارد در جامعه ما ریشه میدواند. اتفاقات سینمایی خوبی که در سالهای اخیر افتاده و جوایز جهانی سینمای ایران، شاید فیلم دیدن را بین مردم بیشتر جا انداخته و نتیجهاش شده شلوغتر شدن سالنهای سینما در سالهای گذشته. این اتفاق مثبت به دلیل گران شدن بلیت سینما از ابتدای امسال و تغییر این قیمت از 6هزار تومان در سال گذشته به 8هزار تومان در سال جدید، اهمیت مضاعفی دارد. بااینهمه هنوز هم میشود اتفاقات عجیبوغریب ناشی از نبود فرهنگ فیلم دیدن بین مردم را در سالنهای سینما دید.
فقط چهرهاش را میبینی و حركت لبها را. گوشهایت را نمیدانی چقدر بايد تيز كني تا بشنوي زن دارد چه میگوید به مردی كه اینقدر چشمهایش بيرون زده و رنگ پوستش برگشته. صداي باندهاي سينما كم است يا باندها اندك است يا صدا دالبي نيست يا هر چیز دیگر. با همه اینها اگر هم سالن پر شده بود از باندهاي صدا و به ازاي هر تماشاگر، يك باند در آن بود، بازهم معلوم نبود صداي خشخش پاكت پفك و خرت خرت جويدن پفيلاي چند دختر صندلیهای پشت سرت و نجواهاي عاشقانه دختر و پسر کناریات و قد بلند مرد جلویی و صداي موبايل زن کناری بگذارد تهماندههای صداي باندها را بشنوي.
دو سه سالی است سالنهای سينماي اين شهر که پیش از آن قرق شده بود، پر شده و صندلیهای سالنهای آن، با حضور تماشاگران سینما دوباره اخت گرفتهاند. با همه اینها زیاد پیش میآید که وقتی صندلیهای اين سالنها، جایی میشود براي نشستن و زل زدن به آن پرده بزرگ، حرفهای روزمره تماشاگران است كه در گوش صندلیها میپیچد، نه حرفهای روزمره شخصیتهای فيلم و عجيب نيست اگر خيال كني آمدهای سينما تا ماجراي زندگي دختر و پسر کناریات را دنبال كني، نه ماجراي دختر و پسر روي پرده را.
عجیبتر آنکه گاهي در غمانگیزترین لحظه نمايش فيلم، صداي قهقهه تماشاچيان از همه سوي سالن بلند میشود و نمیدانی به اتفاق روي پرده واكنش نشان دهي يا به عجايب داخل سالن و لابد همين میشود كه اين فيلم ديدن به سبك متفاوت حتي به محافل روشنفكري هم نفوذ میکند و گاهي شاهد هستيم كه مدعيان فرهنگ به بیفرهنگی دچار میشوند.
این در حالی است که ازنظر علی که یک فیلمبین حرفهای بیست و چند ساله است و سابقه ساخت یکی دو فیلم کوتاه هم دارد، سینما مثل هر جای مقدسی، آدابی دارد که باید رعایت شود. او میگوید: «سینما از صدا و تصویر ساختهشده و اگر صدا و تصویر در هنگام پخش فیلم دچار مشکل شود، تمرکز بیننده را از بین میبرد و لذت فیلم دیدن در سالن سینما را کاهش میدهد.»
البته خوشبختانه دیگر در سالهای اخیر کمتر در سالنهای سینما میبینیم که حلقه قبلي فيلم تمام شود و آپاراتچي به دنبال حلقه دوم بگردد و در بیرنگی پرده نمايش سالن سينما، خرت خرت چيپس جويدن تماشاگران زياد شود و ارتباط آنها با فضاي فيلم قطعشده، كم.
این ارتباط اهمیت زیادی دارد. زهرا هم که نزدیک به سی سال دارد، به فیلمنامهنویسی علاقمند است و سعی میکند اغلب فیلمهای سینمای ایران را دنبال کند، معتقد است «حضور تماشاچیان، نفس سالن سینما را میسازد و چه خوب که با بهموقع رفتن به سالن سينما و جلوگيري از ورود نور و صدای اضافه به سالن، نفس سالن سینما را حفظ کنیم.»
گاه هم پیش میآید که نشستهای در سالن كه تماشاگر كناري میرود بيرون و در سالن را تا ته باز میکند و كنار در میایستد به بلندبلند حرف زدن با موبايلش و تو میمانی كدام فيلم را دنبال كني، فيلم روي پرده را يا فيلم كنار در را.
علت همه اين اتفاقات اين است که وقتی سینما وارد ایران شد، به مخاطب سینما آموزش فیلم دیدن داده نشد و به او گفته نشد که بزرگترین ویژگی باهم فیلم دیدن، این است که ظریفترین و عمیقترین نکات فیلم را به یکدیگر منتقل کنیم.
پژمان به تفاوت رفتار مخاطبان به هنگام فیلم و تئاتر دیدن هم اشاره میکند و چنین توضیح میدهد: «در تئاتر به دلیل زندهبودن نمایش و تکرار نشدن آن، سکوت و هماهنگی تماشاچیان سالن، بسیار زیاد است. خوب است با بالا بردن آگاهی و هماهنگی در تماشاچیان سینما هم به سازنده فیلم و یکدیگر احترام بگذاریم.»
به گفته او در فرهنگ گذشته ما، این همکاری و هماهنگی در مردم وجود داشته و باید تلاش کنیم آداب سالنها را هم بهمرور یاد بگیریم .
حرف این مخاطب درست است، درواقع هميشه همینطور بوده، وقتي قرار است آييني سنتي برپا شود، همه میدانند چه بايد كرد و چه نبايد، اما همینکه پدیدهای مدرن وارد اين جامعه میشود، میمانیم در چه كردن و چه نكردن. هميشه در اینگونه موارد گفتهایم فرهنگ اين كار را نداريم، گفتهایم اين پديده مدرن است و ما سنتي، گفتهایم فرهنگ فعاليت گروهي نداريم.
شاید برای همین است که افراد زيادي میشناسیم كه ترجيح میدهند بهجای ديدن فيلم در سينما، فیلمهای موردعلاقه خود را در خانه ببينند و لابد علت آن را در نبود فرهنگ جمعي براي فيلم ديدن بايد جست.
نبود سرگرمي، مکانهایی ارزان و مناسب براي گفتگو و نياز مبرم افراد جامعه به شادي است كه آنها را میکشاند به ديدن فیلمهایی كه گاه غیراخلاقیترین شوخیها را دارند و وقتي فيلمي فارغ از همه اين شوخیها، قصهاش را تعريف میکند، تماشاگران بیاعتنا به اتفاق روي پرده، كمدي خود را در سالن سينما میسازند. البته ديگر اين كمدي بیشازحد تكراري و ملالآور شده و بايد براي جلوگيري از ساختهشدنش تدبيري انديشيد.