در دل شعله‌ها، قهرمانان خاموش می‌درخشند

در دل شعله‌ها، قهرمانان خاموش می‌درخشند

روزی که قهرمانان خاموش کشور دیده می‌شوند؛ مردان و زنانی که در دل دود و شعله، زندگی را دوباره به شهر برمی‌گردانند. از فاجعه پلاسکو تا متروپل، از حوادث کوچک خانگی تا عملیات‌های نفس‌گیر شهری، همیشه نخستین کسانی که به صحنه می‌رسند، آتش‌نشانان هستند؛ آنان که ایثارشان مرز نمی‌شناسد.

 در دل شعله‌ها، قهرمانان خاموش می‌درخشند

اصفهان امروز_شهرزاد فلاح:   روزی که قهرمانان خاموش کشور دیده می‌شوند؛ مردان و زنانی که در دل دود و شعله، زندگی را دوباره به شهر برمی‌گردانند. از فاجعه پلاسکو تا متروپل، از حوادث کوچک خانگی تا عملیات‌های نفس‌گیر شهری، همیشه نخستین کسانی که به صحنه می‌رسند، آتش‌نشانان هستند؛ آنان که ایثارشان مرز نمی‌شناسد.

هفتم مهر در تقویم، تنها یک روز نیست؛ نمادی است از ایثار، شجاعت و مسئولیتی که بر دوش مردان و زنانی سنگینی می‌کند که لباس آتش‌نشانی بر تن دارند. این روز یادآور کسانی است که وقتی همه در برابر شعله‌ها عقب‌نشینی می‌کنند، آنان با گام‌هایی استوار به دل خطر می‌زنند.

داستان آتش‌نشانان امروز فقط روایت مردان نیست؛ زنان نیز بااراده و عشق به این مسیر قدم گذاشته‌اند. آنان در آموزش‌ها، عملیات‌های امداد و لحظات نفس‌گیر بحران، نشان داده‌اند که شجاعت جنسیت نمی‌شناسد. روز آتش‌نشانی فرصتی است برای نگاه دوباره به این قهرمانان خاموش؛ قهرمانانی که در سکوت، حافظ جان و امید مردم هستند.

شعله‌هایی که خاطره شدند

حادثه پلاسکو در زمستان سال ۹۵، صحنه‌ای بود که هیچ ایرانی فراموش نمی‌کند. لحظه‌ای که ساختمان عظیم، همچون کاغذی در برابر شعله‌ها فروریخت و ده‌ها آتش‌نشان برای همیشه زیر آوار ماندند. چند سال بعد، متروپل آبادان دوباره همان تلخی را به جان مردم ریخت؛ فروریختن سازه‌ای ناتمام که آتش‌نشانان نخستین ناجیانشان شدند.

این حوادث، زنگ هشداری دائمی برای همه شهرهاست؛ حوادثی که به ما یادآور می‌شوند ایمنی شوخی‌بردار نیست و کوتاهی در رعایت اصول ساده، می‌تواند جان‌ده‌ها نفر را بگیرد.

آموزش‌هایی برای مرگ و زندگی

آتش‌نشان شدن فقط پوشیدن لباس قرمز و گرفتن شلنگ آب نیست. این حرفه نیازمند آموزش‌های سخت و طاقت‌فرساست؛ از تمرین‌های بدنی سنگین گرفته تا مهارت‌های تخصصی در امداد و نجات، عملیات در ارتفاع، کار با مواد شیمیایی و مقابله با حوادث شهری.

هر آتش‌نشان می‌داند که در لحظه حادثه، هیچ فرصتی برای تکرار وجود ندارد. تصمیم‌های سریع و دقیق، مرز میان مرگ و زندگی است.

روایت یک تازه‌وارد

در یکی از ایستگاه‌های آتش‌نشانی، «امیرحسین کریمی» جوان ۲۴ساله، با نگاهی پر از شوق در کنار کلاه و لباس تازه‌اش نشسته است. هنوز بوی نو بودن تجهیزات از او جدا نشده، اما در چهره‌اش نشانه‌های خستگی از تمرین‌های طاقت‌فرسا پیداست.

او می‌گوید اولین‌بار که وارد دوره‌های آموزشی شد، با خودش فکر کرد این فقط تمرین است، اما همان تمرین کافی بود تا بفهمد قرار است با چه شغلی روبه‌رو شود: 

 «دویدن با لباس کامل در گرمای تابستان، بالارفتن از برج‌های تمرینی و نفس‌کشیدن در میان دود مصنوعی… همه‌اش به ما می‌آموخت که در عملیات واقعی فرصت خطا وجود ندارد.»

کریمی از نخستین مأموریتش نیز چنین یاد می‌کند: 

 «آتش‌سوزی انباری کوچک بود. اما وقتی وارد شدم، صدای شعله‌ها و فشار گرما چیزی شبیه ضربه بود. لحظه‌ای فکر کردم نفس کم می‌آورم. اما بعد که فرد گرفتار را دیدم، همه چیز تغییر کرد. فقط باید می‌دویدم و نجاتش می‌دادم. همان لحظه فهمیدم چرا به این شغل آمده‌ام.»

برای او سخت‌ترین بخش ماجرا، نه دود و شعله، بلکه نگاه مردم است: 

 «وقتی جمعیت بیرون منتظر است و همه با چشم‌های پر از امید به ما نگاه می‌کنند، مسئولیت دوچندان می‌شود. تو باید آماده باشی، حتی اگر خسته‌ای، حتی اگر خوابت می‌آید. چون جان کسی در انتظار توست.»

زنان آتش‌نشان؛ اراده‌ای برابر با شعله

امروز در کنار مردان، زنان آتش‌نشان نیز بخشی از نیروی عملیاتی هستند. آنان در مأموریت‌های امدادی، پشتیبانی و حتی عملیات‌های پرخطر حضور دارند. یکی از مربیان آموزشی می‌گوید: «زنان آتش‌نشان در سخت‌ترین تمرین‌ها شانه‌به‌شانه مردان ایستاده‌اند و بارها نشان داده‌اند که در لحظه خطر، اراده می‌تواند از هر نیروی جسمانی پیشی بگیرد.»

این حضور، معنای تازه‌ای به واژه ایثار بخشیده است؛ جایی که زنان با عزم و شجاعت، نشان می‌دهند مرز میان نجات‌دادن و فداکاری، جنسیتی نمی‌شناسد.

زندگی در حاشیه خطر

آتش‌نشان بودن یعنی کنارگذاشتن آسایش معمولی زندگی. تعطیلات و نیمه‌شب برای آنان تفاوتی ندارد. گاه در میان مهمانی یا خواب، زنگ خطر به صدا درمی‌آید و همه چیز نیمه‌کاره رها می‌شود.

این شغل فقط قدرت بدنی نمی‌خواهد، بلکه روحی قوی هم لازم دارد. هر کسی نمی‌تواند پس از دیدن صحنه‌های تلخ حادثه، دوباره به خانه برگردد و زندگی روزمره را ادامه دهد. همین است که آتش‌نشانی بیش از یک حرفه، نوعی سبک زندگی است.

قهرمانان بی‌نام

آتش‌نشانان، چه مرد چه زن، شاید کمتر از ورزشکاران یا هنرمندان دیده شوند، اما در لحظه بحران، قهرمانان واقعی همین‌ها هستند. کسانی که در سکوت می‌آیند، شعله‌ها را خاموش می‌کنند و بی‌آنکه نامی از آنان باقی بماند، به ایستگاه بازمی‌گردند.

هفتم مهرماه، فرصتی است برای مرور قصه‌هایی که میان دود و شعله نوشته شدند؛ قصه پلاسکو، متروپل و صدها حادثه کوچک و بزرگ دیگر. اما مهم‌تر از همه، این روز یادآور کسانی است که در میان آتش، امید را زنده نگه می‌دارند.

شاید شهر بی آژیر نشود، شاید حوادث هیچ‌گاه پایان نیابند، اما تا زمانی که مردان و زنان آتش‌نشان در ایستگاه‌ها چشم‌به‌راه صدای آژیر ایستاده‌اند، مردم این سرزمین مطمئن‌اند شعله‌های ناامیدی هرگز جاودانه نخواهد شد.

 

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار