مرگ آبخوان اصفهان؛ فاجعهای خاموش در قلب ایران
آبخوان اصفهان، همان منبع عظیم آب زیرزمینی که طی هزاران سال، شریان حیات این منطقه را تأمین کرده بود، حالا در معرض فروپاشی قرار گرفته است و به گفته رئیس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی برآوردها نشان میدهد

اصفهان، روزگاری نهچندان دور به «نصف جهان» شهرت داشت؛ شهری که زندهرود از میان آن میگذشت و باغها و مزارعش به برکت آب، سبز و خرم بودند. امروز اما زندهرود در بیشتر ایام سال تنها بستر خشکش به چشم میآید و درختان باغها یکی پس از دیگری جان میدهند. در دل این خشکی آشکار، فاجعهای خاموشتر در حال وقوع است؛ مرگ تدریجی آبخوان اصفهان.
آبخوان اصفهان، همان منبع عظیم آب زیرزمینی که طی هزاران سال، شریان حیات این منطقه را تأمین کرده بود، حالا در معرض فروپاشی قرار گرفته است و به گفته رئیس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی برآوردها نشان میدهد با ادامه همین روند و نوع برداشت از منابع آب زیرزمینی، آبخوان دشت اصفهان تا ۱۰ سال آینده به طور کامل به میرایی و مرگ میرسد. چاههایی که زمانی با چند متر عمق به آب میرسیدند، امروز حتی با دهها متر حفاری نیز گاه به نتیجه نمیرسند. فرونشست زمین که هر سال در دشت اصفهان بیشتر و گستردهتر میشود، تنها یکی از نشانههای مرگ آبخوان است؛ نشانهای هشداردهنده که گویی کمتر از آنچه باید، جدی گرفته میشود.
مهمترین عامل این بحران، بهرهبرداری بیرویه و غیرمجاز از منابع آب زیرزمینی است. طی دهههای گذشته، با رشد سریع جمعیت و توسعه کشاورزی، تعداد چاههای عمیق به طرز نگرانکنندهای افزایش یافت. بسیاری از این چاهها بدون مجوز و بدون برنامهریزی حفر شدند. برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، بدون آنکه فرصت بازسازی به آبخوان داده شود، بهتدریج سطح آب را پایینتر برد و ساختار طبیعی این منبع حیاتی را تخریب کرد.
از سوی دیگر، تغییر اقلیم و کاهش بارندگیها، بار مضاعفی بر دوش آبخوان گذاشته است. رودخانهای که زمانی با جریان پیوستهاش نقش مهمی در تغذیه آبخوان داشت، حالا بیشتر سال خشک است. سدسازیهای بیرویه در بالادست و انتقال آب به مناطق دیگر، سهم زایندهرود از بارشها را کاهش داده و تغذیه طبیعی آبخوان را مختل کرده است.
پیامدهای این بحران فراتر از کشاورزی یا محیطزیست است. فرونشست زمین نهتنها زمینهای کشاورزی را از بین میبرد، بلکه زیرساختهای شهری از جمله جادهها، خطوط انتقال آب، برق و گاز، و ساختمانها را تهدید میکند. کاهش سطح آب زیرزمینی همچنین کیفیت آب را پایین آورده و موجب شورشدن منابع آبی شده است؛ پدیدهای که هم حیات انسانی را تهدید میکند و هم حیات گیاهی و جانوری را در معرض خطر قرار میدهد.
بااینحال، امید هنوز از میان نرفته است. کارشناسان راهکارهایی برای نجات آبخوان پیشنهاد کردهاند: از جمله کاهش برداشت آب زیرزمینی، اصلاح الگوی کشت و استفاده از شیوههای نوین آبیاری، احیای زایندهرود با مدیریت صحیح منابع آبی، جلوگیری از حفر چاههای غیرمجاز، و مهمتر از همه، تدوین و اجرای یک برنامه جامع و هماهنگ بین استانها. ی حوزه زایندهرود
تجربههای جهانی نشان میدهد که احیای آبخوانها ممکن است، اما به شرطی که سیاستهای سختگیرانهای برای مدیریت مصرف آب در پیش گرفته شود و مشارکت مردمی جلب گردد. در غیر این صورت، روند فروپاشی ادامه خواهد یافت و در آیندهای نهچندان دور، اصفهان با بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی عمیقتری مواجه خواهد شد.
باید پذیرفت که نجات آبخوان اصفهان دیگر یک انتخاب نیست؛ یک ضرورت است. هر روز تعلل، بهای سنگینی برای نسلهای آینده خواهد داشت. اصفهان تنها با بازگرداندن حیات به آبخوانهایش میتواند امید به فردایی پایدار را زنده نگه دارد.