مسئولیت پذیری زیر علامت سوال
کمرزرین؛ میراثی که سرپناه میخواهد
دهم آذر بود که مدیر کل میراث فرهنگی استان اصفهان از تصویب پرونده گذر تاریخی کمر زرین در شورای ثبت استان خبر داد و گفت: مقدمات ثبت ملی این گذر ارزشمند در حال نهایی شدن است. خبری که برای بسیاری از میراث دوستان اصفهان خوشایند است؛ اما این روزها سرپناهی بر سر این این میراث کهن نیست.
دهم آذر بود که مدیر کل میراث فرهنگی استان اصفهان از تصویب پرونده گذر تاریخی کمر زرین در شورای ثبت استان خبر داد و گفت: مقدمات ثبت ملی این گذر ارزشمند در حال نهایی شدن است. خبری که برای بسیاری از میراث دوستان اصفهان خوشایند است؛ اما این روزها سرپناهی بر سر این این میراث کهن نیست.
محوطه تاریخی کمرزرین امروز نه فقط یک یافته باستانشناسی تازه، بلکه آیینهای است از نحوه مواجهه ما با میراث پنهان شهر اصفهان؛ میراثی که تا وقتی زیر خاک است امنتر از زمانی است که آن را آشکار میکنیم. با رسیدن به فصل سرد سال؛ این روزها بارش باران و برف برای این محوطه و هر آنچه در دل این خاک نهفته تهدید جدی است. از کاشیهای زرینفام، سفالهای شاخص، کفهای آجرفرش تا بقایای معماری سلجوقی و دورههای اسلامی؛ آثاری که پس از خروج از دل خاک باید وارد مرحله حفاظت شوند، اما فعلاً زیر آسمان سرد بیپناه رها شدهاند.قصه کمرزرین از دو سال پیش و با گودبرداری برای احداث گذر جدید آغاز شد؛ جایی که ناگهان رد دو سازه تاریخی از زیر خاک سر برآورد و عملیات عمرانی را متوقف کرد. از دل همان توقف اضطراری، یکی از مهمترین پروژههای باستانشناسی شهری اصفهان شکل گرفت. فصل نخست کاوشها سازه آبی منقوش، کوره سفال، دیوارههای سنگی، کفهای سلجوقی و یک مسیر تاریخی را آشکار کرد و پیشنهاد شد این محدوده به «سایتموزه» تبدیل شود؛ فرصتی برای پیوند گذشته و امروز شهر. اما اکنون، در فاز دوم و در کفتریـن نقطه محوطه یعنی درعرصه تاریخی مقابل مسجد کمرزرین، کاوشها یافتههایی را به سطح آورده که از نظر ظرافت و ارزش تاریخی بسیار حساسترند.
کاشیهای زرینفام، سکهها و سفالینههایی که هر قطره باران میتواند سطح آنها را بخورد و هر چرخه یخزدگی، ساختارشان را از درون بشکند.

سرپرست هیئت باستانشناسی بارها هشدار داده است: «مرمت آثار تاریخی، حین کاوش و بلافاصله پس از آن ضروری است.» اما واقعیت میدانی چیز دیگری میگوید. هنوز سقف پایداری برای حفاظت از محوطه احداث نشده و اقدام اخیر برای نصب یک پوشش موقت تنها مُسکّنی چند روزه است. سقف موقت نمیتواند مانع نفوذ رطوبت، باد، رواناب یا یخزدگی خاک شود. در شرایطی که تنها یک فصل کاوش انجام شده و فقط ۲۰ تا ۳۰ درصد از منطقه کاوش شده است، تخریب لایههای آشکارشده میتواند خسارتی ایجاد کند که جبرانش ناممکن خواهد بود.
مشکل فقط آب و هوا نیست؛ مسأله دیگر نبود برنامه مالی روشن برای ادامه کاوشها و حفاظت از یافتههاست. فصل اول کاوشها با تلفیقی از اعتبارات میراث فرهنگی و نیروی انسانی شهرداری پیش رفت، اما اکنون که اهمیت محوطه بیش از گذشته روشن شده، هیچ بودجه مشخصی برای ادامه کار در فاز دوم تعریف نشده است. باستانشناسی شهری به «برند اصفهان» تبدیل شده؛ اما برندی که اگر بیپشتوانه رها شود بهجای اعتبار، شرمندگی به جا میگذارد.
بارشهای زمستانی نیز در راه است و هر روز تأخیر در مسقف کردن محوطه میتواند بخشی از تاریخ اصفهان را از بین ببرد. این یک هشدار ساده نیست؛ واقعیتی است که تمام باستانشناسان جهان بر آن توافق دارند: «آثار پس از خروج از خاک، آسیبپذیرتر از هر زمان دیگری میشوند.» اگر امروز سازههای سلجوقی و کاشیهای کمنظیر زیر شرایط جوی فرسوده شوند، فردا هیچ مرمتی نمیتواند اصالت از دسترفته را به آنها بازگرداند.
محوطه کمرزرین نه تنها بخشی از تاریخ معماری و شهرسازی اصفهان است، بلکه میتواند یک سایتموزه شهری منحصربهفرد در کنار مسجد جامع عتیق باشد؛ فرصتی برای تقویت گردشگری، افزایش هویتبخشی به بافت تاریخی و جذب سرمایه اجتماعی. اما تحقق این چشمانداز تنها زمانی ممکن است که شهرداری، میراث فرهنگی و سایر نهادهای مرتبط به یک درک مشترک برسند و آن حفاظت، مقدم بر نمایش است. بدون سقف پایدار، بدون تأمین مالی، بدون برنامه زمانبندیشده و بدون مسئولیتپذیری نهادی، نه کاوشها ادامه مییابد و نه میراثی برای معرفی باقی میماند.

امروز کمرزرین میان دو مسیر ایستاده است؛ یا تبدیل به نمونه موفقی از همگرایی شهری و حفاظت میراث فرهنگی شود، یا به تجربه تلخ دیگری از فرصتسوزی در تاریخ اصفهان اضافه شود. باران و برف سرنوشت این محوطه را تعیین نمیکند؛ تصمیم و اقدام مدیران شهری و فرهنگی اصفهان است که تعیینکننده خواهد بود. اصفهان نمیتواند بار دیگر چشم بر فرسودن تدریجی گذشته خود ببندد. اینبار آینده یک محوطه تاریخی در گرو چند هفته است. اکنون زمان عمل است، نه تماشای آرامِ یک فرسایش خاموش.