پرستاری از آینده پرستاران
حالا اگر مابین اعضاء تیم فوتبال یا هر ورزش دیگری خواسته یا ناخواسته تبعیض قائل شوند حداکثر مخاطراتی که میتواند به همراه داشته باشد گل خوردنهای متعدد براثر بیتفاوتی بازیکن یا بازیکنانی است
حالا اگر مابین اعضاء تیم فوتبال یا هر ورزش دیگری خواسته یا ناخواسته تبعیض قائل شوند حداکثر مخاطراتی که میتواند به همراه داشته باشد گل خوردنهای متعدد براثر بیتفاوتی بازیکن یا بازیکنانی است که مورد بیمهری و تبعیض قرار گرفتهاند و خسارتی که دارد اگرچه موجب کدورت هواداران میشود اما لطمات جبرانناپذیری به همراه نخواهد داشت درحالیکه محمد شریف مقدم، دبیر کل خانه پرستار، اعترافاتی از موقعیت این قشر دارد که حکایت از حضور تبعیضهای خطرآفرین میکند. او گفته: «به دلیل شرایط بد کاری، برخی از پرستاران به مشاغل دیگر روی آوردهاند. تعدادی از آنها راننده اسنپ شدند. برخی هم مهاجرت و خانهنشینی را انتخاب میکنند. کمبود پرستار در کشور یعنی افزایش مرگومیر مردم. قانونی را که در سال 86 نوشته شد بعد از ۱۵ سال به قول خودشان اجرا کردند کهای کاش اجرا نمیکردند! آنچه اجرا شد بهقدری حداقلی بود که اصلاً نمیتوان نام آن را تعرفه گذاری گذاشت. اجرای تعرفه گذاری به این شکل، به جای آنکه امیدی برای بهبود معیشت پرستاران باشد، آنها را بیشتر ناامید کرد.
البته ترک خدمت محدود به پرستاران رسمی نمیشود و حتی پرستاران شرکتی را هم در برمیگیرد، اما خب، چون قرارداد این پرستاران، موقت و کوتاهمدت است، معمولاً صبر میکنند تا موعد قراردادشان سربرسد و بعد کار را ترک میکنند. در مورد پرستاران رسمی، اما اینگونه نیست؛ آنها وقتی درخواست استعفا میدهند، معمولاً به دلیل کمبود نیرو و اینکه موافقت با استعفا به معنای عدم نیاز به نیرو تلقی میشود، با استعفایشان موافقت نمیشود و در صورت پافشاری بر خواسته خود و عدم حضور در بیمارستان، ترک خدمت میخورند. اگر کادر پرستاری را در سیستم دولتی ۱۵۰ هزار نفر حساب کنیم، ۱۵ درصد این رقم بالای ۲۰ هزار پرستار میشود که رقم بالایی است.» در فروردینماه بود که رسانهها خبر از استعفای دستهجمعی ۲۰ پرستار در بیمارستان چالوس را دادند که البته بعداً توسط سخنگوی وزارت بهداشت تکذیب شد درحالیکه کمبود پرستار و فشار کاری به آنچه که هستند موضوع تازهای نیست زیرا سالهاست گلهمندیها همچنان تکرار و تذکرها دراینباره داده میشود زیرا هر مقدار کمبود در این زمینه همراه با مرگومیرهای بیشتر در بیمارستانها خواهد بود و تأیید و تکذیب خبرها هم دردی را دوا نمیکنند، امروز استاندارد موجود در جهان برای استفاده از خدمات پرستاری مشخص است که مثلا در اروپا به ازای هر هزار نفر ۱۰ پرستار وجود دارد، در بعضی از کشورها این عدد به ۱۲ هم میرسد که در جمع میانگین آن بین ۶ تا هفت پرستار است. سازمان بهداشت جهانی حداقل این رقم را عدد سه تعیین کرده است، یعنی اگر به ازای هر هزار نفر کمتر از سه پرستار وجود داشته باشد، مردم دچار خسارت میشوند و مرگومیرها بالا میرود که تعداد پرستار با میزان مرگومیر بیماران ارتباط مستقیم دارد و در ایران رقم بین 6/1 تا 7/1 پرستار به ازای هر هزار نفر جمعیت یعنی نصف حداقل استاندارد جهانی است! که موجب شد تا جامعه خدمات شایستهای در این زمینه دریافت نکند و مراقبتها به نصف تقلیل یابد و از سویی مراکز درمانی ناگزیر شوند از کادر خود در شیفتهای متوالی و طولانی بهره ببرند و به آنها اضافهکار تحمیلی بدهند که رقم هر ساعت آن 20 هزار تومان ناقابل است! و جرقههایی چون استعفا و مهاجرت را در مغز هرکدام میزند. البته رئیسکل سازمان نظام پرستاری گفته است: «مبلغ ریالی تعرفه گذاری خدمات پرستاری ۵۰ درصد افزایش یافته است، بهاینترتیب مبلغ 20 هزار و 100 تومان در سال گذشته به 30 هزار و 200 تومان افزایش یافت. همچنین ارزش نسبی خدمات پرستاری به میزان 15 درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است.» اما مسئله قابلتوجه اینجاست که وقتی اینهمه جاروجنجال برای تعرفه پزشکان به پا میشود و چانهزنیهایشان اصلیترین بخش افزایش مزد درمان است، کمتر نهادی به دفاع از حقوق پرستاران برمیخیزد و آنها هم که حربهای برای حمایت از خود ندارند تنها راه را استعفا و مهاجرت میدانند. درحالیکه حضور و مراقبتهایشان اصلیترین بخش زنجیره درمان بیماران است. آنها تنها به مقایسه و اختلاف میان ۱۰۰ تا ۳۰۰ برابر شدن حقوق دریافتی و حقوق پزشکان با خودشان میاندیشند؛ زیرا در اغلب کشورها این اختلاف حدود سه برابر است نه سیصد برابر! اجرای قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری هم که مصوب سال ۱۳۸۶ بود، حالا به شکلی پیاده میشود که نتواند این جامعه زحمتکش را راضی نگه دارد. اگرچه اجرای تعرفههای ترجیحی در مناطق محروم میتواند بر ماندگاری پرستاران در اینگونه مناطق و افزایش کیفیت خدمات پرستاری تا حدودی اثرگذار باشد. یوسف رحیمی، معاون توسعه و منابع سازمان نظام پرستاری، با عنایت به اینکه وضعیت درآمدی پرستاران جوابگوی هزینههای امروزی نیست، میگوید: «هرروز ما شاهد این هستیم که بیمارستانهای تهران خالی از پرستار میشوند، درواقع پرستاران یا تغییر شغل میدهند یا به مهاجرت روی میآورند. در حال حاضر وضعیت معیشت پرستاران اصلاً خوب نیست و با یک بحران واقعی در خصوص معیشت پرستاران روبهرو هستیم که دولت هم به این نتیجه رسیده که باید توجه ویژهتری به پرستاران کند، زیرا طبق آمارهایی که از مهاجرت پرستاران داریم حدود یکچهارم یا حتی بیشتر از خروجی دانشکدههای پرستاری در حال مهاجرت هستند. گاهی برای گروههای مختلف چه در حوزه سلامت چه در خارج از حوزه سلامت؛ مزایایی پرداخت میشود، اما وقتی به حوزه پرستاری میرسد، احساس میشود میان اجرای حقوق و منافع پرستاران و تصمیم گیران فاصله وجود دارد.» و این همان نهایت تبعیض در بستری است که میتواند خطرآفرین باشد.